خاورمیانه به دلیل جذابیتهای اقتصادی متنوعی که دارد، از حوالی قرن شانزدهم میلادی به عنوان نقطهای جذاب برای سیاستهای توسعهطلبانه اروپاییها محسوب میشد. درست در همان زمان که به طمع یافتن هند، اسپانیاییها، سر از قاره آمریکا درآوردند، پرتغالیها و نیروی دریایی بریتانیا، در خلیج فارس حضوری جدی و اشغالگرانه داشتند. هرچند دولت پرقدرت صفویه توانست این نیروی مخرب را از جزایر جنوبی ایران بیرون کند، با این حال، نیروی استعمار بعدها با پرچم انگلستان، توانست نقشه خاورمیانه را دستخوش تغییرات گسترده و جدی کند و امپراتوری عثمانی را فرو بپاشاند.
به گزارش جارچی اخبار به نقل از ایلنا، ظهور دولتهای جدیدی نظیر عربستان سعودی، مصر، قطر، امارات متحده، کویت، عراق، اردن هاشمی، لبنان، سوریه و فلسطین و سرانجام دولتهای ترکیه و قبرس، تنها حاصل فروپاشی دیواره شرقی امپراتوری عثمانی بود که در نیمه دوم قرن نوزدهم، لقب «مرد بیمار اروپا» را یافته بود. ایران نیز توسط معاهدات ننگین منعقد شده توسط شاهان قاجاری چندپاره شده بود و بیش از دو برابر مساحت کنونی ایران در معاهدات مختلفی نظیر گلستان، ترکمانچای، آخال، گلداسمیت، ارزنهالروم اول و دوم و معاهده پاریس، از ایران جدا شد.
جذابیت خاورمیانه از منظر انباشت منابع غنی نفت، گاز طبیعی، زغال سنگ، سنگ آهن، مس و روی، به اندازهای برای کشورهای صنعتی و مصرفکنندگان مواد خام و انژی جذابیت داشت که میبایست تمامی ابزارهای سیاسی را خود در خدمت بکارگیری هرچه ارزانتر این منابع، به کار میبست. دکتر «شانا کوهن» استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه کمبریج و عضو مرکز مطالعات شبه قاره هند در همان دانشگاه در گفتگوی پیشرو، محورهای مهمی از دلایل اهمیت خاورمیانه در سیاست خارجی قدرتهای بزرگ غربی را برمیشمرد.
چرا اهمیت خاورمیانه از عصر استعمار تاکنون، برای قدرتهای بزرگ بینالمللی کاهش نیافته و اتفاقا مسیری افزایشی را طی کرده است؟
خاورمیانه، مناطق وسیعی از آسیای مرکزی تا بخشهای بزرگی از رشته کوههای قفقاز و شمال آفریقا را دربرمیگیرد. وسعت این منطقه و جمعیت آن که بیش از نیم میلیارد نفر را شامل میشود، یک بازار بزرگ است که از نظر وسعت و جمعیت، از اتحادیه اروپا بزرگتر است. شما اگر به این دو پارامتر، داشتن منابع معدنی گسترده و مخازن بزرگ زیرزمینی نفت و گاز را اضافه کنید، میبینید که علاوه بر ارزشهای بازارگرایانه، ظرفیتهای کمنظیری از منابع مورد نیاز برای رشد و توسعه را به نمایش میگذارد. شما حتما از فقدان این منابع در اروپا ـ به جز دریای شمال، که اختلافات گستردهای میان روسیه، دانمارک و انگلستان بر سر بهرهبرداری از منابع آن وجود دارد ـ خبر دارید و میدانید که تمامی این کشورها از عصر رنسانس (که در فاصله کمی پس از آن، عصر استعمار آغاز میشود)، در رقابتی تجاری با یکدیگر، برای پیشرفتهای اقتصادی گستردهتر حضور دارند. به همین دلیل، خاورمیانه منابع گستردهای را در اختیار این قدرتهای فرامنطقهای میگذاشت. این جذابیت مهم باعث میشد تا این قدرتها برای رسیدن به منابع ارزان سوخت فسیلی و جایگزین کردن آن با زغال سنگ، بر سر نفوذ بیشتر در این منطقه، دست به حرکات نظامی بزنند و یا منطقه را وارد جنگهای جدیدتری کنند. شما میدانید که آن کشورها همواره در حال توسعه بیشتر هستند و خاورمیانه، همچنان یک منبع بزرگ انرژی جهانیست.
آیا خاورمیانه، همچنان در سیاست خارجی آمریکا، نقش محوری دارد و برای دولتهای آمریکایی موضوعیت فوق استراتژیکی دارد؟ چرا دولتهای آمریکایی همچنان مایل به مداخله در خاورمیانه هستند با اینکه آمریکا منابع مالی بیشتر، ابزارهای هژمونیک بیشتر و منابع سوختهای فسیلی و غیرفسیلی متنوعتری دارد، بازهم مایل به دخالت در خاورمیانه است؟
سیاست آمریکا در خاورمیانه تغییرات متنوعی را در یک دهه اخیر تجربه کرده است. خاورمیانه همچنان برای آمریکا مهم است اما آمریکا اکنون به سیاست کنترل از راه دور روی آورده است و به دنبال تغییر زمینههای توازن پیشین است. اکنون دریاهای شرقی و جنوبی چین را هدف قرار داده است. در سیاست جدید آمریکا، همچنان خاورمیانه همانند آمریکای لاتین به حیات خلوت آمریکا تبدیل میشود، با این تفاوت که به علت وجود اسرائیل در منطقه، این حیات خلوت، فعال خواهد بود. بر اساس این سیاست، آمریکا بر روندهای جاری خاورمیانه همچنان سلطهجویانه، به دنبال اعمال قدرت مطلق است اما نمایندگانی دارد که با دادن امتیازاتی به آنها، همچنان میتواند آنها را به دنبال کردن نقشههایش در خاورمیانه ترغیب کند. علاوه بر اسرائیل که همپیمان دائمی سیاستهای آمریکاست و نقش راهبردی در شکلدهی به این سیاستها دارد، ترکیه، عربستان، مصر، پاکستان، عراق و قطر، نقش پررنگتری نسبت به گذشته ایفا خواهند کرد. ایران نیز، به علت داشتن مشکلات بنیادین با اسرائیل، نمیتواند نقشی در این راهبرد آمریکا داشته باشد. البته به نظر میرسد دولت ایران، فارغ از این محاسبات آمریکا عمل کرده و بازهم راهبردهای خود را به پیش خواهد برد و متحدان خاص خود را نیز در تمام نقاط منطقه دارد.
چه قدرتهای دیگری در آسیا، علاوه بر خاورمیانه، در سیاستهای غرب و بهطور ویژه آمریکا، موضوعیت دارند؟
آسیا بزرگترین قاره جهان و پرجمعیتترین قاره است. هر کدام از کشورهای هند یا چین، به تنهایی بیش از مجموع کل قاره اروپا، آمریکا و کانادا جمعیت دارند. با این حال، چین با رشد اقتصادی بیش از نه درصدی به مدت حدود چهار دهه، به یک رقیب بسیار جدی برای آینده آمریکا بدل شده است. کره جنوبی نیز به مدت حدود سه دهه رشد اقتصادی حدود هفت درصد را تجربه کرده و توانسته صنعتی شود و هند نیز بیش از سه دهه است که رشد اقتصادی بالای هفت درصد را تجربه کرده است. پیشتر فقط ژاپن به رقابت با آمریکا میپرداخت. این فضای رقابتی شدید و جدید، باعث میشود که نگاه آمریکا به این منطقه تغییر کند و بخواهد برای هرکدام از این کشورها، تسهیلات و محدودیتهایی ایجاد کند. آمریکا پیمانهای امنیتی بسیار مهمی را با برخی از همسایگان چین، ازجمله ویتنام، مالزی، سنگاپور، تایلند و برونئی منعقد کرده و همچنان با کارتهای تبت، تایوان و هنگ کنگ، حقوق بشر، جنگ ارزی بر سر شناور بودن قیمت یوآن چین، درواقع همه برای کاهش تراز مثبت چین در تجارت با ایالات متحده است. خروج ایالات متحده از پیمانهای مهم بینالمللی ازجمله پیمان آب و هوایی پاریس هم، برای افزایش شکست هیدرولیکی بود که باعث میشد سهم آمریکا از تولید آلایندههای کربنی حاصل از پالایش نفت، مصرف زغال سنگ و تولید فولاد و نیز افزایش مصرف برق برای افزایش تولید کالاهای مختلف، در واقع بخشی از استراتژی آمریکا برای فشار بر چین است.
گفتگو با کره شمالی نیز، در واقع تلاش برای از کار انداختن یک کارت مهم بازی از جانب چین و روسیه است. آمریکا فشار بر ایران را نیز، برای فشار بیشتر بر روسیه و چین و همچنین تضعیف ایران به عنوان یک قدرت مهم در بازار انرژی، به عنوان راهبرد خود انتخاب کرده است.
درواقع آمریکا باید بداند که با یک چالش جدید آسیای مواجه شده است. البته که آسیاییها همیشه نشان دادهاند که رفتارهای ابتکاری غیرقابل پیشبینی زیادی را میتوانند از خود بروز دهند، که در نظام محاسباتی آمریکا نمیگنجد. به نظر من اروپاییها، بهتر از آمریکا، آسیاییها را میشناسند.
- ۱۸ تیر ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۲
استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه کمبریج:
راهبرد آمریکا فشار بر چین و روسیه با تضعیف ایران است/ واشنگتن با چالش یک آسیای جدید مواجه شده/ رفتارهای ابتکاری آسیاییها در نظام محاسباتی آمریکا نمیگنجد
شانا کوهن معتقد است که آمریکا با چالش مضاعفی در آسیا مواجه شده و تلاش میکند برای هرکدام از این چالشها راهکارهای متنوعی پیدا کند با این حال، آسیاییها نشان دادهاند که در بروز ابتکارات عجیب سیاسی، غافلگیرکننده عمل خواهند کرد.