از ابتدای دولت حسن روحانی، این چهارمین وزیری است که به ساختمان شهید رجایی وزارت آموزشوپرورش گام میگذارد؛ یعنی عمر هر یک از وزرا کمتر از دو سال! صرفنظر از چرایی این همه تغییر وزیر در بزرگترین وزارتخانه کشور، باید گفت این تغییرات پیاپی تبعات منفی بسیاری را بر مدیریت پرچالشترین و عیالوارترین وزارتخانه کشور خواهد گذاشت.
البته در بحث صندلیهای لرزان وزارت آموزشوپرورش باید بگوییم اگرچه این مشکل در این دولت ملموستر است اما از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز فقط پنج وزیر توانستهاند دوره چهارساله خود را بدون استیضاح و برکناری تمام کنند!اینبار نیز در ادامه بیثباتیهای مدیریتی در وزارت آموزشوپرورش، سید جواد حسینی پس از حدود سه ماه سرپرستی از قطار دولتیها پیاده میشود تا این محسن حاجیمیرزایی باشد که با انتخاب رئیسجمهور برای تصدی وزارت آموزشوپرورش راهی مجلس شورای اسلامی شود تا ببیند آیا میتواند از بهارستاننشینان رأی اعتماد کسب کند.
به گزارش جارچی اخباربه نقل از تسنیم: هرچند معرفی حاجیمیرزایی بهعنوان گزینه دولت برای تکیه بر صندلی وزارت آموزشوپرورش با نقدهایی از سوی برخی فرهنگیان همراه شده است و حالا یکی از جدیترین نقدها این است که او تجربه کافی مدیریتی در وزارت آموزشوپرورش را نداشته است اما باید این سؤال را مطرح کرد؛ “وزرای قبلی که اتفاقاً سالها تجربه حضور و مدیریت در آموزشوپرورش حتی معلمی را داشتند تا چهاندازه توانستند تأثیرگذار حضور یابند؟ و این موضوع که وزیر از بدنه آموزش و پرورش باشد یا نه تا زمانی که نگاه دولت به این وزارتخانه تغییر نکند تا چهاندازه چارهساز است؟”.
در حالی که انتخاب حاجیمیرزایی برای تصدی وزارت آموزشوپرورش با اماواگرها و انتقاداتی مواجه شده است و در رأس این انتقادها نداشتن سابقه مدیریتی جدی در وزارت آموزشوپرورش و در نتیجه آشنا نبودن او با مسائل و چالشهای جدی آموزشوپرورش مطرح میشود اما در نقطه مقابل این انتقادات نظراتی هم مطرح میشود که اتفاقاً سابقه حاجیمیرزایی به عنوان دبیری هیئت دولت و بالطبع آشنایی بیشتر او با اعضای دولت میتواند نقطه مثبتی باشد و به او این فرصت را بدهد که مسائل و مشکلات آموزشوپرورش را در سطح دولت و سایر وزارتخانهها مطرح و همراهی آنها را مطالبه کند.
موضوعی که اتفاقاً خود حاجیمیرزایی نیز بر آن تأکید داشته و میگوید: تصور میکنم به دلیل موقعیتی که در ۶ سال اخیر داشتم که باعث حضور من در همه جلسات، برقراری ارتباط تنگاتنگ با همه اعضای دولت، قرار گرفتن در معرض پیشنهادها، و بحثها و چالشها در حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی شد، این امکان را دارم که این پیوند را در جهت تحقق سند تحول بنیادین برقرار کنم.
به هر حال در سلسله مصاحبههایی سعی داریم در صحبت با وزرا و معاونان اسبق آموزشوپرورش، معلمان و نمایندگان مجلس به بررسی معرفی محسن حاجیمیرزایی برای تصدی وزارت آموزشوپرورش بپردازیم و به این سؤالات پاسخ دهیم که آیا داشتن سابقه مدیریتی در آموزشوپرورش میتواند معیار کافی برای معرفی وزیر آموزشوپرورش باشد، اگر اینگونه است پس چرا فانی یا بطحایی کارنامه موفقی نداشتند؟ و این مسئله را واکاوی کنیم؛ برای موفقیت یک وزیر در آموزشوپرورشی که این روزها به قربانگاه وزرا تبدیل شده است چه شروطی لازم است؟ و در شرایط فعلی کشور که آموزش و پرورش چندان در اولویت حاکمیت قرار ندارد، افرادی که بهعنوان وزیر به این وزارتخانه گام میگذارند، چگونه میتوانند برای حل مشکلات مزمن این وزارتخانه از مسائل حقوقی و معیشتی معلمان تا کمبود نیروی انسانی و وضعیت مدارس دولتی و… گامهای تأثیرگذاری بردارند؟
در مصاحبه نخست خود با علیرضا علی احمدی وزیر اسبق آموزشوپرورش که از قضا او هم از دانشگاه پیامنور به آموزشوپرورش آمد و در سالهای ۸۶ تا ۸۸ سکان این وزارتخانه را به دست گرفت، و حالا موافق معرفی “حاجیمیرزایی” برای تصدی وزارت آموزشوپرورش است، او در صحبتهایش گفت:” نخستین ویژگی، توانمندی مدیریتی است و بهنظر میرسد آقای حاجیمیرزایی در این زمینه تجارب قابل قبولی دارد و در جاهای مختلف مسئولیت داشته است هماکنون هم دبیر هیئت دولت بوده و تجارب حضور در سازمان ملی بهرهوری، نهضت سوادآموزی و دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی و ستاد دولت را داشته است و این موارد میتواند به او برای حضور در وزارت آموزشوپرورش در دوران باقیمانده از عمر دولت دوازدهم کمک کند.
علی احمدی ویژگی دوم وزیر آموزشوپرورش را توانایی برقراری ارتباط دانست و عنوانکرد: حاجیمیرزایی بهعنوان فردی که دبیر هیئت دولت است ارتباطش با سایر وزرا میتواند بهتر از فردی باشد که تاکنون با هیئت دولت کار نکرده است همچنین سوابق او در ستاد دولت میتواند کمکی برایش باشد، با وجود اینکه شرایط کشور بهلحاظ مالی برای تخصیص اعتبار به آموزشوپرورش در تنگناهایی قرار دارد اما دسترسی او به دولت نسبت به سایر افراد مطرح برای وزارت بیشتر خواهد بود.
وزیر اسبق آموزشوپرورش معتقد است که داشتن سوابق کار آموزشی و پرورشی یکی دیگر از ویژگیهای لازم برای تصدی وزارت آموزشوپرورش است و در این جنبه تخصص حاجیمیرزایی بیشتر در نهضت سوادآموزی بوده است اما به هر حال میتواند با مشورتهایی که از اساتید تعلیم و تربیت، معلمان باتجربه و مشاوران دریافت میکند این بُعد را تقویت کند و برای مدت باقیمانده از عمر دولت دوازدهم گزینه قابل قبولی برای تصدی وزارت آموزشوپرورش باشد.حاجیمیرزایی از نظر مسائل سیاسی تا حدی که از او شناخت دارم، معتدل است و در چارچوب جمهوری اسلامی تصمیم میگیرد و قدرت تجزیه و تحلیل قابل قبولی برای اداره امور جاری آموزشوپرورش دارد، او چون دبیر هیئت دولت بوده انتظار این است که دولت نیز نسبت به سایر افرادی که قبلاً در آموزشوپرورش حضور داشتند توجه بیشتری به او داشته باشد.
بیشتر بخوانید
چالشهای “حاجیمیرزایی” در مسیر وزارت آموزشوپرورش
وزیر پیشنهادی اولویتی بالاتر از پرداخت مطالبات انباشتهشده معلمان ندارد
در مصاحبه دوم خود به منظور بررسی گزینه پیشنهادی دولت برای تصدی وزارت آموزشوپرورش به سراغ دو معلم رفتیم که در مدت اخیر شاهد برخی نقدهای آنها به انتخاب حاجیمیرزایی برای تصدی وزارت آموزشوپرورش بودیم.
مشکل اصلی آموزشوپرورش وزیر نیست بلکه نگاه رئیسجمهور است!
رضا نهضت یکی از معلمانی است که نسبت به انتخاب محسن حاجیمیرزایی برای تصدی وزارت آموزشوپرورش نقدهایی را مطرح میکند؛ او در گفتوگو با تسنیم درباره این موضوع “انتقادها به گزینه پیشنهادی دولت برای آموزشوپرورش با این محوریت که او سابقه آموزشوپرورشی ندارد تا چه اندازه میتواند محلی از توجه باشد آن هم در شرایطی که وزرای قبلی که اتفاقاً از بدنه آموزشوپرورش بودند، کارنامه موفقی را از خود به جای نگذاشتند؟” گفت: متأسفانه باید بگویمآقای رئیسجمهور اعتقادی به آموزشوپرورش ندارد و علت تمام مشکلات هم نوع نگاه رئیسجمهور است. حتی در موقعی که فروش نفت کشور خوب بود و به رشد اقتصادی بالای ۶ درصد رسیده بودیم نگاه آقای روحانی به آموزشوپرورش انقباضی بود،سیاستهای دولت بدین شکل است که مدارس غیردولتی تقویت شود و حتی ۱۲ درصد فعلی به ۲۰ درصد هم برسد و معتقدند دوسوم بودجه فعلی آموزشوپرورش اضافه است و این مسئله در سخنان آقای رئیسجمهور هنگام ارائه لایحه بودجه ۹۸ تأیید شد.
او افزود: آقای روحانی به آموزشوپرورش پُشت کرده است و آن را راه توسعه نمی داند و سوال ما این است چه محدودیتی وجود داشت که برای آموزشوپرورش کاری نکردند و مدارس غیردولتی را رشد سرطانی دادند.
سهم آموزشوپرورش از بودجه باید به ۲۰ درصد برسد اما این برخلاف سیاستهای کلان دولت است
نهضت با اشاره به اینکه آقای فانی معتقد بود که ۳۰۰ هزار نیروی اضافه در آموزش و پرورش داریم و همین تفکر که ادامه سیاست دولت بود باعث شده است هماکنون با مشکل کمبود معلم مواجه شویم، گفت: بازهم میگویم مشکل اصلی آموزش و پرورش شخص وزیر نیست و مشکل نگاه رئیسجمهور است چرا که وزیری را میخواهند که وعده ندهد؛ آقای حسینی بحث مهمی را مطرح کرد مبنی براینکه سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت به ۲۰ درصد برسد، اگر میخواهند سند تحول بنیادین را اجرایی کنند چنین بودجهای نیاز است اما این مسئله برخلاف سیاستهای کلان دولت است و دولت در همین سهم ۱۰ درصدی آموزش و پرورش از بودجه نیز میخواهد صرفهجویی کند.
هیچکس نفهمید چرا بطحایی رفت
این معلم مطرحکرد: تصور ما این بود که آقای روحانی به خاطر انتخابات هم که شده از سیاستهای نادرست خود در آموزش و پرورش کوتاه میآیند اما اینگونه نشد. اگر میخواهیم آموزش و پرورش رشد کند باید سهم این وزارتخانه از تولید ناخالص ملی به ۶ درصد برسد.
او معتقد است که در بحث کنار گذاشتن آقای حسینی و معرفی آقای حاجی میرزایی به عنوان گزینه نهایی دولت موضوع اصلی اختلافات داخلی دولت بود و متأسفانه آقای حاجی میرزایی قربانی بازیای است که دولت به راه انداخته و هیچکدام از ما متوجه نشدیم چرا آقای بطحایی رفت و چرا آقای حسینی معرفی نشد؟ اگر او مشکل سیاسی داشت باید از روز اول این مسئله را پیشبینی میکردند نه اینکه سه ماه از دوران طلایی آموزش و پرورش را در اختیار او قرار دهند، صحبتها و وعدههای بسیاری مطرح کند اما به یک باره او را کنار بگذارند باید بگویم در این شرایط هیچ عقلانیتی را مشاهده نمیکنیم.
نهضت براین باور است که گزینه پیشنهادی دولت برای وزارت آموزشوپرورش نسبت به مسائل این وزارتخانه خالیالذهن است و اگر تصمیم بر این بود فردی را معرفی کنند که به لحاظ سیاسی جهتگیری تندی نداشته باشد، دربین گزینههای اطراف دولت آقای چهاربند و آقای باقرزاده نیز مطرح بودند که با مشکلات ریز و درشت آموزش و پرورش آشنا هستند، چرا آنها را معرفی نشدند؟! به نظر میرسد انتخاب آقای حاجی میرزایی که ۲۰ سال قبل در سازمان نهضت سوادآموزی حضور داشته است دلسوزانه نباشد، درست است که سازمان نهضت سوادآموزی زیرمجموعه آموزش و پرورش است اما اهداف آن چه ربطی به این وزارتخانه دارد، حتی اگر بگوییم آقای حاجی میرزایی به مسائل آموزش و پرورش اشراف دارد اما آشنایی او با این وزارتخانه مربوط به ۲۰ سال قبل است.
او نسبت به روزمه مدیریتی گزینه پیشنهادی وزارت آموزشوپرورش هم منتقد و معتقد است که او برای آشنایی با مسائل آموزشوپرورش باید از مشاورانش راهنمایی بگیرد اما هم اکنون چه کسانی او را دوره کردهاند؟ آقای کریمی و عمادی از معاونان فعلی و سابق آموزش و پرورش و آقای کمیجانی از تشکلها، آیا قرار است این مدیران به آقای حاجی میرزایی مشاوره بدهند؟
صرفهجویی، توسعه غیراستاندارد مدارس غیردولتی و معلم ارزان سه هدف برای آموزشوپرورش
این معلم در واکنش به این پرسش ما مبنی بر اینکه “در شرایطی که اساساً آموزش و پرورش در اولویت دولت قرار ندارد، چه انتظاری از وزرا برای تحول دارید؟ و چرا تصور میکنید که یک وزیر در این شرایط به تنهایی میتواند تمام چالشهای آموزشوپرورش را رفع کند؟” مطرح کرد: باید اول مشخص کنیم که تحول یعنی چه! انتظار ما از تحول آموزش و پرورش یعنی اینکه کلاسهای درس تا این حد شلوغ نباشد و بدون معلم نماند متأسفانه انتخاب گزینه پیشنهادی برای آموزشوپرورش نشان داد مسیر به روال گذشته ادامه مییابد و هدف دولت فقط صرفه جویی در آموزش و پرورش، توسعه غیراستاندارد مدارس غیردولتی و فرستادن معلمان به کلاس درس با حداقل حقوق است و دو سال باقیمانده از عمر دولت نیز به روزمرگی خواهد گذشت و اتفاق خاصی در آموزش و پرورش نمیافتد.البته باید بگویم که آقای حاجی میرزایی را نسبت به برخی از معاونان فعلی وزارت آموزش و پرورش بسیار ترجیح میدهیم.
پولهای بیحساب و کتابی که مدارس از خانوادهها میگیرند!
نهضت درباره اولویتهای وزارت آموزشوپرورش در دو سال باقی مانده از عمر دولت مطرحکرد: در درجه نخست بحث کمبود نیروی انسانی آموزش و پرورش است چرا که اول مهر قطعاً با کمبود معلم مواجه خواهیم بود و ممکن است بعضی کلاسها بدون معلم باشند، موضوع دیگر پولهایی است که خانوادهها به مدارس میدهند، چند وقت قبل آقای مجاوری مشاور اقتصادی وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده بود که مردم سالانه ۱۰ هزار میلیارد تومان به مدارس کمک میکنند اما متأسفانه باید بگویم نظارتی براین پولها نیست و حیف و میل میشود حتی برخی افراد به دلیل همین موضوع بسیار تمایل دارند که مدیر مدرسه شوند، بازرسی وزارتخانه نیز بر پروندههای تخلف نظارت دقیق و مناسبی ندارد.
برگرداندن اعتماد معلمان به صندوق ذخیره نیز یکی دیگر از اولویتهاست چرا که هم اکنون معلمان نسبت به این صندوق خوش بین نیستند و باید منتظر باشیم تا مشخص شود وزیر جدید آموزش و پرورش چه روشی را اتخاذ خواهد کرد، صندوق میتواند همچنان سودده باشد اما ۶۷۰ میلیارد تومان سهم دولت از صورت حسابها پاک شده و تکلیفش مشخص نیست.
اندیشههایی که به “ته دیگ” خورد
محمدرضا نیکنژاد معلم دیگری است کهدر رابطه با معرفی گزینه جدید برای وزارت آموزشوپرورش به ما گفت: یک مجموعه ناکارآمد ۴ ساله را در آموزش و پرورش مشاهده میکنیم که حتی بازنشستگیها نتوانسته است آنها را از چارچوب مدیریتی خارج کند اما باید توجه داشته باشیم این افراد که اتفاقاً از بدنه آموزشوپروش هم هستند امتحان خود را پس دادهاند و نتواستهاند کاری برای آموزشوپرورش انجام دهند و در حقیقت اندیشههای آنها “به ته دیگ” خورده است.
او افزود: نیروهایی هم که خارج از آموزش و پرورش معرفی میشوند آنقدر چنگی به دل نمیزنند که بتوانند تغییرات عمیقی ایجاد کنند، البته بنده با این نظرات که میگویند چرا وزیر از بدنه آموزشوپرورش انتخاب نمیشود و آن را توهین به معلمان میدانند، موافق نیستم، چند سال است که وزرا از داخل آموزشوپرورش انتخاب میشوند مگر تجربه آقایان فانی و بطحایی را ندیدیم آیا آنها توانستند کار خاصی انجام دهند؟! اما بحث این است افرادی هم که از خارج آموزشوپرورش معرفی میشوند با ساختار ناآشنا هستند و چون شناخت دقیقی ندارند بنابراین نمیتوانند انتخابهای مناسبی داشته باشند و مجبور میشوند که به سخنان معاونان داخل آموزشوپرورش گوش دهند.
وزیری که ما نیاز داریم!
این معلم معتقد است، نیروهایی که خارج از آموزشوپرورش برای تصدی وزارت معرفی میشوند باید آشنایی لازم با این وزارتخانه داشته باشند اما متأسفانه نیروهای قدرتمند برای تصدی پست وزارت آموزشوپرورش انتخاب نمیشوند. آموزشوپرورش به وزیری نیاز دارند که آنقدر قدرتمند باشند که سازمان برنامه و بودجه نتواند حرفهای خود را به او دیکته کند!
باتلاقی در آموزشوپرورش
آموزشوپرورش نهاد حاکمیتی است و انتظار حداکثری از این وزارتخانه وجود داد اما امکاناتی که در اختیارش قرار میگیرد در حداقلهاست یعنی این وزارتخانه طبق سند تحول بنیادین ملزم میشود تا انسانی مطابق با ارزشهای حیات طبیه تربیت کند اگر هدف این است پس باید ملزومات لازم را نیز برای آموزشوپرورش تأمین کرد و اعتبار مالی کافی را در اختیار گذاشت که برای تحقق این هدف معلم تربیت و جذب کند، متأسفانه بودجهای که میدهند برای ۶۰ درصد نیازهای این وزارتخانه کافی است و ۴۰ درصد دیگر از جیب مردم تأمین میشود! باید بگویم افراد قوی به وزارت آموزشوپرورش نمیآیند چون این وزارتخانه دردسرساز و مانند باتلاق میماند که افراد را در خود گرفتار میکند یعنی وزرا آزادی عمل و برنامه مستقل ندارند و حساسیتها نسبت به آموزشوپرورش نیز زیاد است.
در حال تجربه یکی از بدترین دوران آموزشوپرورش هستیم!
نیکنژاد مطرحکرد: در آموزشوپرورش ۱۴ میلیون دانشآموز، یک میلیون معلم و بیش از ۱۰۰ هزار مدرسه داریم و ممکن است در طول سال چند اتفاق نیز بیفتد و نباید آنها را تبدیل به مچگیری سیاسی کنیم بلکه باید برای حل ریشهای مشکلات گام برداشت؛ معتقدم یکی از بدترین دوران آموزشوپرورش مربوط به دولت آقای روحانی بود که خیلیها به آن امید بسته بودند اما دائم در حال تعییر وزیر هستیم و تازه اگر وزرا برنامه هم داشته باشند با این مدیریت ناپایدار به سرانجامی نمیرسد، واقعاً معلمان ناامید هستند و اوضاع آموزشوپرورش رو به بهبود نیست شعارها و حرفهای قشنگ ایام انتخابات از جمله آموزش رایگان و واگذاری اختیارات به مدارس نه تنها اجرا نشد بلکه حالا در جهت خصوصیسازی و گسترش لیبرالیسم در آموزشوپرورش گام برمیدارند که حتی خصوصیسازی هم نیست و باید عنوان پولیسازی را برای آن انتخاب کرد.