نظام بهرامی کمیل، جامعه شناس و منتقد فرهنگی

یکی از مشکلات بزرگ فرهنگی و اخلاقی جامعه ما وجود شارلاتان‌هایی است که در فضاهای مختلف مشغول بندبازی هستند. اگر در کشوری شرایط برزخی (بلاتکلیفی) زیاد باشد؛ یا قوانین و مقررات متعدد و متناقض وجود داشته باشد و یا مهمتر از همه شفافیت و قاطعیت وجود نداشته باشد؛ افراد به مرور زمان یاد می‌گیرند که از این شرایط سو استفاده کنند و به بندبازهای خوبی تبدیل شوند.

مقامات دولتی اعلام کرده‌اند برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا، فقط برخی اصناف و خدمات ضروری با رعایت شرایطی خاص اجازه فعالیت دارند. در این ایام روزی در سطح شهر قدم زدم تا بازخورد این دستورالعمل را ببینم. افراد در سه گروه اصلی جای می‌گرفتند:

۱. دسته اول که نسبتاً زیاد بودند با مسئولیت پذیری کامل؛ کرکره مغازه، واحد خدماتی یا کارگاه را پایین کشیده، چراغ‌ها را خاموش و درها را قفل کرده بودند. نه فروشنده‌ای بود نه خریداری؛ صددرصد تعطیل.

۲. دسته دوم که انگشت شمار بودند به هر دلیلی به تصمیمات اتحاذ شده اهمیتی نداده و مانند گذشته و بدون هیچ تعارف و رودروایسی مشغول فعالیت بودند. کرونای چی کشک کی.

۳. دسته سوم که از دو گروه قبلی بیشتر بودند چراغ‌ها را خاموش اما در واحد تجاری یا خدماتی را نیمه باز گذاشته و مانند موش مشغول فعالیت بودند. در برخی مغازه‌ها تابلوی «تعطیل است» دیده می‌شد اما صاحب مغازه با چشم و ابرو اشاره می‌کرد که بفرمائید داخل. خلاصه خیلی از کاسبان در را نیمه باز گذاشته و مشغول کسب و کار بودند. بدیهی بود که اگر مأموران و بازرسان سر می‌رسیدند؛ شارلاتان‌های محترم بلافاصله صدتا قسم می‌خوردند که یه چیز جا گذاشته بودیم اومدیم ببریم و از این داستان‌ها.

تکلیف ما با گروه اول و دوم کاملاً مشخص است؛ مشکل جامعه ایران آنهایی هستند که در را نیمه باز گذاشته و به خیال خودشان از همه زرنگترند. از این شارلاتان‌ها در همه جا از بین سیاستمداران و مسئولان گرفته تا روشنفکران و اساتید دانشگاه هست.