موسی کاظم زاده – روزنامه نگار

سلام مولای من! ای پناه دهنده خستگان عاشق. ای طلیعه هشتم! باز هم سلام ای خورشید گرمابخش سرزمین من ایران! همگان ما را به نام تو می‌شناسند. چرا که نام نکوی تو زینت بخش از فرش تا عرش دلهاست.

سلام بر تو ای امام رئوف!، اى فرزند پیامبر و على، اى پاره تن فاطمه اى جگر گوشه حضرت موسى بن جعفر، و اى امامى که هر لحظه دل هاى ما به شوق دیدار حرم ات مى تپد. از این رو باز هم دهه کرامت این بهانه را به شیفتگان شما می دهد تا اینکه دلشان را پر بزند از اینجا تا ایوان طلا و ازته دل بگویند، یا ضامن آهو.

سلام مولای من! ای پناه دهنده خستگان عاشق. ای طلیعه هشتم! باز هم سلام ای خورشید گرمابخش سرزمین من ایران! همگان ما را به نام تو می‌شناسند. چرا که نام نکوی تو زینت بخش از فرش تا عرش دلهاست.

مولای من! در این ایام کرونایی تو هم مثل ما دوستداران اهل بیت(ع)، غریبی را احساس کرده‌ای! اما حال ما غریبه‌ها، به آستان کرم تو چشم دوخته‌ایم و همیشه و در همه حال به دستان پر مهرت توسل می کنیم. برای تو مهم نیست زئران دلسوخته شما، از کجای این سرزمین حاجت بخواهند. سلام که بدهی، حس می کنی آنجا وطن توست. تنها کافی است بگویی «اَلسَّلامُ عَلَیک یا عَلِی ابْنَ مُوسَی الرِّضا الْمُرْتَضی».

باز هم سلام، یا غریب الغرباء؛ روزها و ماه‌ها را باز هم به انتظار دیدار دوباره تو می‌نشینیم؛ و چه دوست ‌داشتنی است، انتظار دیدار یاری چنین.

ای امام مهربانی ها، روزگار غریبی است، هنوز هم که هنوز است، مامون زمان، بر بالای تخت نشسته است و مردان، زنان و کودکانت را در اقصاء نقاط جهان، زیر شلاق های ظلم و ستم خود گرفته است.

آیا می رسد روزی که فرزندت، دست بر قبضه ذوالفقارش ببرد و ما را به چشمه همیشه جاری دین، مهربانی و ولایت برساند؟ آیا تا آن روز جمعه هایی زیادی را باید منتظر بود؟….

یا ضامن آهو! دل های بی پناهمان را در پای ضریح مقدست آشیان ده، تا به امید آنکه شکوه نمایم از غربت مهدی فاطمه(س)؛ …

مولای من؛ باور کنید ما دوست داران اهل بیت (ع) به یاد داریم که در کوچه‌های مدینه پاره‌ تن محمد(ص) را از شاخه چیدند، حتی چاه غربت علی(ع) را، به یاد می‌آوریم حسنش(ع) را که هنوز حتی در تولدش غریب است، به یاد داریم شش ماهه‌‌ حسینش(ع) را و از خاطر نمی‌بریم نیایش‌های سجاد(ع) را، فراموش نخواهیم کرد تو را که در اسارت به ولایت عهدی مجبور نمودند، …

خدایا به درگاه تو رومی آوردم ما را مبادا با ناکسان چون گذشتگانمان هم نشین کنید و بعد از سپردن یازده گل محمدی به دست آنان، شاهد پرپر شدن تک تک آنها در نهایت بی‌رحمی باشیم و امروز بی خیال از گل دوازدهم بگذرند و چه پر مدعا که منتظرش هستند.

یا ثامن الحجج، راستش را بخواهی برای درمان بی قراری هایمان تجویز شده که چله نشین نگاه معصوم تو باشیم و بس.

با این وجود، دوست دارم برایت بچه آهو شوم و روز و شب در کوه، دشت و صحرا تنها و غریب شوم. تا تو ضامن من آهو شوید.

آقای من، دوست دارم، کفتر حرمت شوم، به شوق دیدن حرم تو، بعد از گذشتن از تمام آبادی ها، روستا ها و شهرها تا زنده هستم به عشق تو دور حرمت پرواز کنم.

مولای من از تو چه پنهان هر شب باید نام ذکر تو آرامش تسکین دردهای من باشد و بس. یا ضامن آهو، تو هم حس می کنی؟ چقدر واژه های این دل نوشته بوی پیراهن یوسف را می دهند!

براستی، یا امام رضا (ع)؛ همه دل نوشته ها و نامه هایی را که برای تو و به خاطر مهربانی های تو می نویسم، تنها نشانی که دارم؛ همان مشهدالرضا بهشت است که به آن نشانی ارسال می کنم.