روایت سلبریتی‌ها در رسانه‌های شخصی از پر بازدیدترین روایت‌های این روزهاست. اما محک درست و اشتباه بودن موضع راوی محل بررسی بوده است. دلیل این مواضع رادیکال سلبریتی‌ها چیست؟

به گزارش جارچی اخبار به نقل از مهر، روزهایی که می‌بینیم تکرار روزهایی است که دهه‌های قبل هم در و دیوار شهرها تجربه‌اش را داشته‌اند. روزهایی که هیجان خیابان‌های تهران و برخی شهرهای ایران بالاست. اما نوع بیان افراد متشنج وسط میدان، دلسوزانه نیست. همان افرادی که خود را در جمع مردم خیابان پنهان می‌کنند و با تشنجی که ایجاد می‌کنند جو را خشن می‌کنند و به جز تلخی و داغ برای خانواده‌ها نمی‌گذارند. در این میان مردمی که به دنبال پاسخ به سوالات خود هستند سرگردانند و با خود می‌گویند:« اگر اعتراض حق من است، پس من کجای این واقعه جا دارم؟» بسیاری از افرادی که سوال دارند و یا به موضوعی معترضند در چنین شرایطی از میدان دور می‌مانند، چرا که خشونت کف میدان که شاید حاصل عملکرد چند نفر باشد را نمی‌پسندند و برای رسیدن به پاسخ خود منتظر آرام شدن اوضاع می‌مانند.

نقل قول‌های این روزها در فضای حقیقی و مجازی چه می‌گوید؟ با ورود به بخشی از فضاهای پیامرسانی که فعالیت ایرانی‌های داخل کشور به دلیل محدودیت‌های اینترنت در آن کم است، حس می‌کنید که کشور چقدر شلوغ است. داخلی‌ها هم که بیشتر بخش آرامش کشور را به مخاطب نشان می‌دهند. اما روایت افراد حاضر در میدان نه مؤید اولی است و نه دومی.

.بهتر آن است که مخاطبان رسانه در این مورد روایت‌های مختلف را بیایند و برای تحلیل هر کدام زمان بگذارند. مهم است که در این اوضاع راوی روایت‌ها را هم درست انتخاب کنیم. راوی باید کسی باشد که او را بشناسیم. تفکر و نوع تحلیلش را آشنا باشیم تا اگر از موضعی غیر از موضع مورد تاییدمان هم صحبت کرد، در تحلیل داده‌هایش به اشتباه نیافتیم.

راویان این روزها چند دسته‌اند: گروهی از افراد برای مشاهده به میدان رفته‌اند که بخش قابل توجه‌شان «خبرنگاران»اند. خبرنگاران دلیل حضورشان را روایت واقعه برای مردمی می‌دانند که یا مسافت زیادی تا محل مورد نظر دارند و یا به هر دلیلی اعم از مسائل امنیتی و یا… نمی‌توانند و یا نمی‌خواهند به محل مراجعه کنند. گروه دوم افرادی هستند که ناخواسته و یا به ناچار در میدان رویداد حضور داشتند. بخش قابل توجهی از این افراد کسبه‌ و افراد شاغلی هستند که ناگزیر از حضورند. بخش سوم نیز افرادی هستند که رویداد را از واسطه‌ای دریافت کردند و به مخاطب خود که اتفاقا تعداد زیادی هم هستند منتقل می‌کنند. مهم‌ترین دلیل روایت این افراد تعداد بالای مخاطبان آنهاست.

صحبت امروز در مورد این گروه سوم است. افرادی که به هر دلیلی یا در صفحات شخصی خود و یا هر رسانه دیگری مخاطبان زیادی دارند و می‌توانند هم در زمینه اطلاع رسانی و هم در جریان سازی و تاثیرگذاری آدم‌های مهمی تلقی شوند. در کشور ما به جز افراد سیاسی و سرشناسان حوزه اقتصادی و اجتماعی و… بخش مورد توجه این افراد «سلبریتی‌ها» هستند. در سال‌های اخیر هم تاثیرگذاری و جریان‌سازی این گروه، چند برابر شده است. ما در بیان خود روی «کشور ما» تاکید داریم چون ضمن تایید تاثیرگذاری سلبریتی‌ها در همه جای جهان، چند برابر بودن تحرکات سلبریتی‌ها در کشور خودمان را تا حد قابل توجهی از نظر علمی، جامعه شناسی و اجتماعی توجیه شده می‌بینیم. دراینجا می‌خواهیم به «چرایی» این موضوع بپردازیم.

در وقایع مختلف ایران، حضور سلبریتی‌ها را با ساز موافق یا مخالف دیده‌ایم. بله  «دیده‌ایم». چرا دیده ایم؟ چون مورد توجه نگاه‌های بسیاری از مردم کشورند. مثل تمام کشورهای دنیا. مثل تمام سلبریتی‌های دنیا. مثل تمام مردم دنیا. اما مطلبی که تحرکات سلبریتی‌های ایران را از باقی سلبریتی‌ها متمایز می‌کند همان چیزی است که در مستند «تروکاژ» که اخیرا از شبکه سه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده، بازگو شده است.

 رسانه معجزه کرد

«افراد معجزه نبودند، این رسانه بود که معجزه می‌کرد.» این جمله از اولین جملات مستند تروکاژ است. مستندی که با شرح مختصری از شروع پدیده «سلبریتی» آغاز می‌شود. اگر قدیم افراد سرشناس از آرمان‌های یک جامعه بودند، امروزه افراد جذاب و زیبا از مشهورترین‌ها هستند. جالب این‌که هر گاه اسم «جذابیت» در بین مردم امریکا برده می‌شود ذهن مردم ناخودآگاه یاد هالیوود می‌افتد. ابتدای کار از تاریخچه شکل‌گیری کمپانی هالیوود حرف زده می‌شود و تصاویری از آن آورده شده است.

نقطه مورد توجه فیلم در این لحظه، مراسم اسکار سال ۱۹۷۳ است که مارلون براندو از پذیرش جایزه خود امتناع می‌ورزد و به جای خود یک زن با لباس بومی امریکا را در مراسم می‌فرستد تا پیامش را به مردم برساند. این کار باعث جلب توجه بسیاری از مردم و هنرمندان به موضوعِ مورد توجه او شد. نگرانی هالیوود با این حرکت آغاز شد و به محدود کردن بازیگران هالیوود با تعبیه شروط مشخصی در قراردادها ادامه یافت. شهرتی که خود هالیوود عامل آن بود می‌توانست تهدیدی جدی برایش باشد. پس باید با این شروط ریسک تهدید را کم می‌کرد. در ادامه هم به ذکر چند مثال از نقض این شروط و قوانین توسط بازیگرها و مجریان مربوطه و نوع برخورد در برابر نقض قانون‌شان آورده می شود.

اما آیا این رخدادها فقط برای هالیوود است؟ خیر. این بخش از مستند وارد موضوعات سلبریتی‌های ایران می‌شود که با رخدادهایی مشابه روبه‌رو هستند اما با یک تفاوت! در ایران «برای قراردادهای سینما و تلویزیونی هیچ پروتکلی وجود ندارد.» مواجهه با افراد خاطی و ضمانت عدم تهدید پروژه‌ها و آینده آنها توسط همین افراد، با هیچ شروطی انجام نمی‌شود.

سلبریتی‌های ایران
یکی از مهم ترین مطالبی که در این مستند به آن پرداخته می‌شود «نبود ساز و کار قانونی برای کنترل آن دسته از سلبریتی‌هایی که خودِ رسانه آنها را معروف کرده و باعث جدا شدن از این رسانه می‌شود.» است. سلبریتی‌ها دیگر در جایگاه کنونی‌شان خود را بزرگتر از رسانه می‌بینند، طبیعی است. دیگر مشهور شده‌اند و مردم او را بیشتر از خود رسانه می‌شناسند. حالا تاثیرگذار شده‌اند و می توانند اظهار نظرات خود را در رسانه‌ها بازنشر دهند و بازخورد بگیرند. حتی برخی اوقات در مسائلی که تخصصی در آن ندارند نظرات سطحی می‌دهند و بعضا پیش آمده که زود هم حرفشان را پس می‌گیرند. البته که این اظهار نظرها فقط به مسائل سیاسی محدود نمی‌شود و تجربه نشان می دهد که ورود بعضی از آنها به موضوعات اجتماعی و اقتصادی، به دلیل عدم تخصص، می‌توانست آسیب جبران ناپذیری را به معیشت مردم وارد کند. در این بخش از مستند مثال‌هایی از این مداخله‌های غیرتخصصی در تصویر دیده می‌شود.

موضوع مهم دیگر  نداشتن پروتکل برای این قشر، تا آنجا بوده که با توجه به قراردادهای میلیاردی و پول‌های کثیفی(اصطلاح به کار رفته در فیلم) که در پس این تولیدات به جیب سلبریتی‌ها می رود، تقاضای معافیت از مالیات هم در دستور کار نمایندگان آنها قرار گرفته است. مالیاتی که سلبریتی‌های بزرگتر از آنها در دنیا هم حتی معاف نیستند. مثال آمیتاباچان به عنوان بزرگترین مالیات دهنده صنعت سینمای هند در اینجا آورده می‌شود که مثالی برای نقض به حق بودن درخواست این قشر است و چند مثال دیگر که در تصاویر این مستند آمده است.

فردی که به هر دلیلی به الگوی جامعه تبدیل شده است با یک شهروند عادی متفاوت است. مثلا این که «هر شخص می تواند برای به دنیا آوردن فرزند خود این که کجا متولد شود را انتخاب کند» مربوط به شهروندان عادی جامعه است، نه الگوی فرهنگی شناخته شده در سطح ملی.

راز مگو…

شاید همه این مسائل و برخی از اشتباهات شخصی آنها طبیعی و حتی بعضا قابل اغماض باشد اما ردی از این اتفاق بیرونی در رازی مگو با این رفتار دیده می‌شود. واقعا راز مواضع تند سلبریتی‌ها در جایگاه‌های مهم بین‌المللی چیست؟

با نگاهی به تعداد فالورهای یک سلبریتی در ایران متوجه می‌شویم که این عدد از تعداد کل افرادی که در یک سال سینما می‌روند هم بیشتر است. تنها معنی این مقایسه این است:«غلبه حاشیه بر صنعت سینما.» صنعتی که در دل خود هنرمندان زیادی دارد. هنرمندانی که خاک صحنه خوردند و قدر این خاک خوردن‌هارا می‌دانند و به اصطلاح «نمک نخوردند که نمکدان را بشکنند.» اینجاست که در مورد اصل راز مگو باید صحبت کنیم و شفافیت بیشتری را داشته باشیم.

مهاجرت

از حدود سال ۲۰۱۷ یعنی ۵ سال پیش بود که دولت امریکا قوانین جدیدی برای گرین کارت هنرمندان و ورزشکاران وضع کرده است. بسیاری از مهاجرت‌های سلبریتی‌های ایرانی هم از همان دوره آغاز شد. گرین کارتی که Eb۱ نام داشت که بخش مخصوصی برای افراد مشهور داشت و به  عنوان Eb۱a شناخته می‌شد.

از بندهای شروط اخذ این نوع از گرین کارت گرفتن جوایز و گواهی از جشنواره‌های معتبر مثل جشنواره فیلم فجر و یا جشن خانه سینما، مصاحبه با نشریات رسمی و همچنین دریافت دستمزدهای حرفه‌ای است که اتهاماتی همچون پولشویی را متوجه سینمای ایران کرد. ورود پول‌های کثیف مانند طوفانی بود که  گریبان برخی از سینماگران ما را هم گرفت. حالا دیگر تنها اختلاصگران متهم نبودند. در واقع بعد از یک متهم بانکی که بعد از راه اندازی یک شرکت فیلمسازی به مشارکت در پروژه‌های فیلم‌سازی پرداخت، بازداشت یکی از سرمایه‌گذاران پروژه‌های نمایش خانگی باعث شد که ورود پول‌های کثیف در سینما پررنگ شود و مورد توجه رسانه‌ها و مردم قرار گیرد. چه بسیار هنرمندانی همچون علی نصیریان که در این موضوع گفت: «اگر اطلاع داشتم که سرمایه‌گذار این اثر مشکلات مالی دارد، وارد پروژه نمی شدم.»

اما هیچ‌کدام از این موارد راز مواضع رادیکال بعضی از سلبریتی‌ها نیست. جواب این سوال را می توان در بند آخر فرم تکمیل روادید پیدا کرد: «تمام افراد متقاضی باید گزارشی از عملکرد ۵ سال اخیرشان در شبکه‌های اجتماعی بدهند تا مشخص شود که مواضع آنها چقدر نزدیک مواضع سیاسی دولت آمریکاست.» این قانون در ۲۳ می ۲۰۱۷ توسط دفتر مدیریت و بودجه امریکا تایید شد. البته برای ۷ کشور ممنوعه که ایران هم یکی از آنهاست سختگیرانه‌تر هم شد.

اما نکته مهم‌تر آن‌که هنرمندان یا همان سلبریتی‌های متقاضی گرین کارت نوع EB۱A به خاطر یکی از شروط این گرین کارت باید در فستیوال‌های رسمی ایران حاضر شوند و طبق یکی دیگه از شرایط باید مواضعی مورد تایید دولت آمریکا داشته باشند ونتیجه این‌که بعد از دریافت جایزه هم باید به سیستم حاکمیتی بتازند.

تلخ است اما.. آنها هنوز اثرگذارند. بیشتر از یک دانشمند. بالاتر از یک استاد، معلم و یا حتی قهرمان اجتماعی!

جوهره سلبریتی بودن در یک جمله قابل توصیف است. «آنها زیبایی ظاهری دارند.» هالیوود به عنوان غول سرگرمی‌های جهان با سلبریتی‌های خود چگونه رفتار می‌کند؟ صنعت سینمای ایران چطور؟

کارگردان تروکاژ

محمدهادی نعمتی دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی کارگردانی این مستند را به‌عهده داشته که در گفتگو با خبرنگار مهر گفت:« ایده اولیه کار از سال ۸۸ و حضور سلبریتی‌ها در گفتگوهای مردم به ذهنم زد که از آبان ۹۸ کار را به صورت جدی دنبال کردم. با تحقیق و کار روی اسناد ارائه شده در مستند سال ۱۳۹۹ کار به اتمام رسید.  بعد از گفتگوی من با مرحوم نادر طالب زاده بود که در جشنواره عمار اتفاق افتاد، دوست داشتم گفتگوی کاملی در این موضوع با ایشان داشته باشم اما قسمت نشد.

دبیر جشنوراه عمار

نادر طالب زاده دبیر جشنواره عمار در تاریخ ۱۸دی ۱۳۹۹ خطاب به کارگردان مستند «تروکاژ» گفت: شما خیلی جسور بودید که برای تولید این مستند، چند شخصیت  ابر قهرمانی فیلم‌های امریکایی را انتخاب کردید. شما در مستند خودتان از سلبریتی‌های خارجی شروع کردید و در نهایت به سلبریتی‌های داخلی رسیدید و با یک پایان جالب و عجیب تمام کردید. این موضوعی که شما در مستندتان پرداخته‌اید می‌طلبد که در قالب یک برنامه ۹۰ دقیقه‌ای به آن پرداخته شود.

طالب زاده در بخش دیگری از سخنانش گفت: موضوع این مستند، بسیار قوی و حساس است و هرکسی به سمت ساخت آن نمی‌رود. نکته مهم دیگر این است که این مستند با یک پایان عجیب هم به پایان می رسد. سوالی که اینجا مطرح می شود این است که چرا این کار را انتخاب کردید؟ زیرا این کار دردسرساز است و سلبریتی‌های داخلی می‌آیند و درباره آن صحبت می‌کنند. طالب زاده در تکمیل صحبت‌ها عنوان کرد: این حرف و سخن کاملا درست است. یکی از بندهای ویزای آمریکا این است که اگر خیلی خوب به کشورتان فحش بدهید و سیاه‌نمایی کنید، زودتر ویزا می‌گیرید.

وی خطاب به کارگردان مستند بیان کرد: شما در مستند «ابر قهرمان فراتر از آن» یکی دو نمونه از سلبریتی‌های داخلی را هم آورده‌اید. کار به قدری خوب است که تلویزیون باید جرأت پخش و بحث پیرامون آن را داشته باشد. در واقع نیاز است تا کارشناسان در برنامه‌هایی بیایند و درمورد این مستند و سوژه آن صحبت کنند. اینجا یک سوال مطرح می‌شود و آن سوال این است که چرا سکانس آخر را انتخاب کردید؟

طالب زاده در سخنانی، ادامه داد: نمونه هایی دیده شده است که برخی از سلبریتی‌ها در بعضی از برنامه‌ها که درباره حوزه کاری خودشان هم است، حتی شخصیت‌ها و بازیگران معروف خارجی به خصوص هالیوود را هم به خوبی نمی‌شناسند.

چرا تروکاژ؟

تروکاژ در لغت به معنای (اسم) [فرانسوی: trucage] (سینما) وسایل و ترفندهایی در فیلم‌برداری سینما که برای نشان دادن وقایع یا مناظری که مجسم ساختن آن‌ها به‌طور طبیعی ممکن نیست انجام می‌شود.