موسی کاظم زاده- روزنامه نگار

سلام سردار! ای پناه بی پناهان و فریادرس مظلومان! همین که خواستم، برایت بنویسم قلم به احترام تو به سجده افتاد و نوشت؛ (درود بر سردار بی‌ادعا و سرافراز جهان اسلام) که سال‌ها بی‌قرار آن بودی تا اینکه از این به بعد نام تو شوری دوباره برای زیستن و مردن در راه ” فی سبیل الله” باشد.

به گزارش جارچی اخبار، سردار چقدر غریبانه رخت سفربربستی و به همرزمان شهیدت پیوستی که سال‌ها بی‌قرار آن بود؛« «تا کسی شهید نبود – شهید نمی‌شود. شرط شهید شدن شهید بودن است. تمنای قلبی من این است و  از خداوند می‌خواهم، مرا به شهیدان ملحق کند.»

سلام برتو ای شهید راه مقاومت که مهربان تر از هر لحظه بهاری و حتی از آن شبنم زلال صبح صادق. امروزه همگان نام حاج قاسم سلیمانی را به نام شهید سردار دلها می‌شناسند. چرا که نام نکوی تو زینت بخش دل ها شده است. سرور من، نمی دانی چقدر به شوق می آیم وقتی صحبت از مهربانی، آزادگی، گذشت، ایثار و فداکاری تو می‌شود، اشک در چشمانم حلقه می‌زند. براستی که چشمه های خروشان، موج های پریشان و ریگ های بیابان و حتی سیل های خروشان گذشت و مهربانی های تو را می شناسند.

به حق امروزه نام تو رخصت رویش و تولدی دوباره شده. کاش من هم حریت و آزادگی تو را همچون تمام غریبان دیده بودم. از تو چه پنهان به همین خاطر دوست دارم برایت باران شوم. ببارم و در همه بیابان ها، دشت ها، صحراها، آبادی ها و حتی در خیابان های شهر جاری شوم. دلم می خواهد غبار از تن میخک ها و شب بوها بگیرم و بر لب های همه آفتابگردان ها گل لبخند بکارم.

با این وجود، دوست دارم برایت آن کودک شهید مدافع حرمی باشم که همیشه و در همه حال با آغوش گرم پذیرای آنان بودید و نوازش دست های مهربان ات برای آن بچه ها قوت قلب بود.

سردار من؛ چه زود سه سال از شهادتت گذشت، انگار همین دیروز بود که اعلام کردید« کمتر از سه ماه دیگر اعلام پایان داعش و حکومت داعشی خواهد بود». چه روزگار غریبی است سردار، هنوز هم که هنوز است، میلیون ها کودک، زن و مرد در سراسر جهان صبورانه در انتظار فریادرس مظلومان و مستضعفان هستند، آیا می‌رسد روزی که پرورش یافتگان مکتب راه تو، ما را به چشمه همیشه جاری مکتب تو برساند؟ آیا تا آن روز ماه ها و جمعه‌هایی زیادی را باید منتظر بود؟

سردار من! از تو چه پنهان هر لحظه باید نام ذکر تو آرامش تسکین دردهای من و دیگران باشد و بس. ای شهید چقدر شیرین است نام تو!؛ مبارک باد بر خدا خلقتی چنین نیکو، گنجاندن تمام خوبی‌‏ها و زیبایی‌‏ها در وجود تو. ای حاج قاسم، این روزها نام تو همسایه‌ شور است و یاد تو، تداعی شعر و شیون و شیفتگی. انگار قرن‌هاست که قرار قلب‌ها را برده‌ای، آرامش سینه‌ها را آشوب کرده‌ای و همپای اشک‌ها بر لب‌ها تراویده‌ای. اینک نیز عشق یاد نام و خاطرات توست که گرممان می‌کند. گریه بر توست که طراوت و شکفتن‌مان می‌بخشد و شوق رسیدن به توست. اگر آن روزها نسیم نفس‌های تو در دشت آتش و جنون نمی‌وزید، هنوز و همیشه ما لبیک‌گوی ذلت، وحشت و ظلمت بودیم.

آه ای سردار، تو هم حس می کنی؟ چقدر واژه های این دل نوشته بوی پیراهن یوسف را می دهند! براستی، سردار بی‌ادعا و سرافراز جهان اسلام؛ همه دل نوشته‌ها و نامه‌هایی را که برای تو و به خاطر گذشت، ایثار، آزادگی و مهربانی‌های تو می‌نویسم، تنها نشانی که دارم؛ همان حرم مطهر کریمه اهل‌بیت(علیها السلام) و حرم شهدای مدافع حرم است که به آن نشانی ها ارسال می‌کنم.