یادداشتی از دکتر حسن نجف وند –مدیرمسئول روزنامه مواجهه اقتصادی

بر اساس آمارهای دبیرخانه شورای عالی ایرانیان جمعیت مهاجران ایرانی خارج از کشور درحال حاضر بیش از چهار میلیون نفر برآورد شده است که این تعداد ایرانی به روش‌های مختلفی از جمله شرایط کاری، تحصیلی، سرمایه‌گذاری و یا پناهندگی در خارج از کشور زندگی می کنند.

بر اساس آمار تجمیع شده منابع بین‌المللی از جمله سازمان ملل و بانک جهانی ، امارات، آمریکا ،کانادا، آلمان، استرالیا ،سوئد، هلند و فرانسه در رده‌های نخست پذیرش مهاجران ایرانی قرار دارند.

مهاجرت ها عمدتاً به‌دلیل عوامل  مولفه های دافعه ای کشور مبدا و جاذبه کشور مقصد صورت می‌گیرد که بر اساس پیمایش نهادهای بین المللی مهاجرت اقتصادی و کاری، مهم‌ترین نوع و کانال مهاجرت ایرانیان بوده و  بسیاری از مهاجرت هایی که از سایر کانال‌های تحصیلی یا پناه‌جویی نیز انجام می‌ شود دلایل یا انگیزه ‌های اقتصادی دارد.

نکته قابل تامل اما در این بین این است ک مهاجرینی که میل به ماندگاری در کشور ندارند همان سرمایه های انسانی کشور هستند که به دلیل شرایط نامساعد اقتصادی ، ناملایمات اجتماعی و یا محدودیت های سیاسی ترجیح می دهند در کشوری غیر از کشور خودشان سکونت داشته باشند ، بر اساس گزارش های رسمی شورای عالی ایرانیان ۹۶  درصد از ایرانیان شاغل در کشورهای خارجی مشاغلی را در اختیار دارند که به سطح مهارت متوسط و بالا نیاز دارد.

از سوی دیگر بخش قابل‌توجهی از مهاجرین ایرانی را می‌توان ذیل عنوان مهاجرت سرمایه‌های انسانی یا فرار مغزها، یعنی مهاجرت افراد تحصیلکرده و نیروی کار متخصص و مهاجرت با هدف ادامه تحصیل طبقه‌بندی کرد که این موضوع حاکی از این است که در داخل تمهیداتی آن چنانی برای ماندگاری این سرمایه های علمی و تحصیل کرده اتخاذ نمی شود.

شاخص جهانی رقابت‌پذیری برای استعدادها که در سال ۲۰۱۳ ایجاد شده یعنی همان   سیاست ‌ها و روش‌ هایی که یک کشور را توانمند می سازد تا سرمایه انسانی که موجب بهره‌وری می‌شود را توسعه، جذب و تقویت کند در سال ۲۰۲۰، ایران را با کسب نمره ۳۲.۶۸ در رتبه ۱۰۲(از بین ۱۳۲ کشور جهان) قرار داده است .

آمارهای رسمی اداره گذرنامه در بازه زمانی بیست ساله بین ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۰ نشان می دهد که المیپادی ها یا همان مدال آوران جشنواره های علمی بین المللی و جهانی با ۲/۳۷درصد ، مشمولین بنیاد نخبگان با ۵/۲۵درصد و رتبه های یک تا هزار آزمون سراسری کنکور با ۱۶درصد بیشترین درصد افراد مقیم خارج را به خود اختصاص داده اند که یک آمار نگران کننده است .

در کشورهای سطح اول دنیا، سازمانها و متولیان امر به دنبال شناسایی افراد نخبه در داخل و خارج از کشور خود می روند  و پس از شناسایی آنها ، هزینه‌های گزافی را بابت دسترسی و حفظ شان صرف می‌کنند اما  در ایران مخترعان به طور مکرر به سازمانها و مراجع مسئول مراجعه می‌کنند اما کمتر به نتیجه مطلوب دست می‌یابند و نکته قابل توجه نیز این است که با وجود  فعالیت سازمانها و دستگاههای متعدد برای حمایت از مخترعین جوان و نخبگان ،  مخترعان و نخبگان کشور از عملکرد آنها ناراضی هستند.

سازوکار جذب نخبگان علمی در داخل از سوی صاحبان صنایع ، هیات های علمی دانشگاهی ، مراکز دولتی و غیر دولتی به گونه ای است که نه به خوبی از صاحبان ایده و ابتکار علمی حمایت می شود و نه بستر به گونه ای فراهم می شود که حس ماندگاری در کشور در این نخبگان علمی تقویت شود و در این شرایط بدیهی است میل به مهاجرت در بین تحصیل کردگان علمی و نخبگان کشور در بالاترین سطح قرار می گیرد.

نخبه ای که فضای پیشرفت علمی را از حیث امکانات و آرامش فکری در داخل فراهم نبیند ترجیح می دهد تحصیلات تکمیلی خود را در کشورهای خارجی ادامه دهد و البته هستند کسان دیگری که سرخورده از فضای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی داخل برای تغییرات و زندگی بهتر ، امیدی ندارند و به ناچار به مهاجرت مبادرت می کنند.

در مجموع مهاجرت ها به ویژه مهاجرت نخبگان خسارتی عظیم برای کشور به شمار می رود و خروجی نهادهای متولی این بوده است که ایران در زمینه کشورهای دانشجو فرست دنیا در رده دهم قرار گرفته است ، شاید چندان امیدی برای بازگشت نخبگان و چهره های شاخصی نباشد که کشور را ترک کرده اند اما حداقل می شود با تجدید نظر در سیاست ها بتوان از شمار مهاجرت ها به ویژه مهاجرت نخبگان به خارج کاست .