یادداشتی از دکتر حسن نجف وند –مدیر مسئول روزنامه مواجهه اقتصادی

توسعه یک روند مبتنی بر جریان‌های مدرن است و مهم‌ترین روند در طول تاریخ بشر که تمام روندهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده است

جامعه مدنی نوعی شیوه زندگی و نمادی از پیشرفت تمدن بشری است که  به حوزه‌هایی از روابط خارج از قدرت سیاسی مربوط می‌شود و مجموعه‌ای از تشکل‌های خصوصی، نمادهای مشارکت قانونی و موسسات است که دارای شاخص‌های آزادی، قانونمندی و مشخص بودن حوزه‌های عمومی و خصوصی می‌باشد. یکی دیگر از اهداف جامعه مدنی این است که رابطه میان مردم و قدرت انتخاباتی باشد و شهروندان بر رفتار دولتمردان و نخبگان  کنترل و نظارت داشته باشند و مردم حکومت را بدون ترس به چالش بکشند و اگر اختلافی وجود دارد بصورت غیرخشونت‌آمیز از طریق مراجع ذی‌صلاح حل و فصل گردد. مهم‌ترین بحث جامعه مدنی انسان است  که شهروندی است دارای حقوق و آزادی‌های انسانی.

توسعه یک روند مبتنی بر جریان‌های مدرن است و مهم‌ترین روند در طول تاریخ بشر که تمام روندهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده است. مفاهیمی مثل توسعه، ترقی، مدرنیته و حتی غربی‌سازی مطرح می شوند و زمانی که به کشورهای توسعه نیافته وارد می‌شوند بعنوان ایده‌آل‌های قابل قبول به سرعت رواج پیدا می کنند.

به عبارتی تاریخ روند مدرنیته تاریخ و روند توسعه در کشورهای غربی بوده و گسترش این روند در ساختارهای کشورهای غیرغربی باعث شد تا مقوله‌ی توسعه به وجود بیاید بنابراین بدون شناخت مدرنیته شناختی از توسعه هم نخواهیم داشت.

مدرنیته بر نظمی اجتماعی دلالت می‌کند که از جنبش روشنگری در اروپا و در ایران از انقلاب مشروطه به بعد پدیدار شد و نگاهی معطوف به آینده دارد که این نگاه از اعتقاد  به پیشرفت و خرد آدمی در ایجاد رهایی و آزادی  ناشی می‌شود. مدرنیته درواقع پایه و اساس قدرت نظامی، دولت سیاسی و تولید اقتصادی را بنا می‌کند و شالوده‌ی اصلی تمدن غرب است و مدرنیسم نمای بیرونی این ساختار است که بیشتر توان آن به نو شدن در اقتصاد و تکنولوژی، ساختار اداری و جامعه معطوف می‌شود و علاوه بر نوگرایی دریافت ذهنی نو از جهان و هستی، زمان و تحول تاریخی است که کشورهای توسعه نیافته هم تلاش می کنند تا با کمک مدرنیزاسیون خود را شبیه جوامع توسعه یافته کنند و بر بحران‌های انباشته داخلی و خارجی فایق شوند؛ ازاین‌رو به مجموعه‌ای از تحولات مختلف که در امور روبنایی جامعه است مانند اقتصاد، نظام اداری و سیاسی  که همان است مدرنیزاسیون  می پردازد.

شکل‌گیری جامعه مدنی در ایران به دلیل تفاوت‌های فرهنگی، قومی، مذهبی، گسست‌های تاریخی هجوم کشورهای خارجی و حتی هجوم اقوام و ایالات متعدد، شکل‌گیری کلونی متفاوت و متفرق در کشور در کنار چشمه‌ها  به دلیل خشک بودن کشور، تغییر حاکمیت‌های متعدد و بعضا” در زمان‌های کوتاه در داخل ایران و هجوم فرهنگ‌های متفاوت خارجی‌ها و از همه این‌ها  مهم‌تردر عدم تحقق جامعه مدنی می توان به خلق و خوی مرم و نخبگان سیاسی در ایران، تضاد در عاملیت اقتدارگرایی در برابر قانون‌گرایی، ترس از قدرت دولت، ذهن‌گرایی و تقدیرگرایی در برابر خردورزی و عقلانیت ابزاری، انزجار طلبی  انسداد گفتمان در برابر مدارا، اعتماد به تئوری توطئه در برابر وقایع اشاره کرد.

خلق و خوی ایرانیان مر بوط به همان بحث قدرت‌ستیزی می‌شود که جنبه‌های مثبت قدرت را نمی‌بینیم و فرهنگ غربی را بصورت ذاتی کاملا رد می‌کنیم.

عاملیت قانون‌گریزی می‌گوید که اصلا در کشور ما حاکمیت قانون معنایی ندارد و تا وقتی که قانون‌گذاران ما ضدقانون عمل می کنند و در روابط اجتماعی و اقتصادی بی‌قانونی وجود دارد نباید از مردم  انتظار قانون‌مداری داشت.

ذهنیت توطئه‌گرا مربوط می‌شود به این‌که تمام وقایع و مشکلات سیاسی و اقتصادی توسط دست‌های بیگانه در کشور ما به وجود  می‌آیند.

تقدیرگرایی در برابر خردورزی بیان کننده این است که ما به توانایی زیاد اهمیت نمی‌دهیم و از تفکر و تعقل در تصمیم‌گیری غافل هستیم و بر اساس تقدیر عمل می‌کنیم.

ترس از دولت به احترام گذاشتن و ترسیدن از صاحبان قدرت مربوط می‌شود و یک نوع بت‌پرستی را ایجاد می‌کند و انزجارطلبی یک نوع فرآیند سیاسی و اجتماعی است که گفتگوی منطقی و فضای عقلانی را در نظر نمی‌گیرد.لذا تا  نسبت به مدرنیته و نقاط قوت آن شناخت کاما پیدا نکنیم و به ستون های آن توجه نکنیم نمی توان از توسعه سخن به میان آورد