از ابتدای جنگ غزه و به طور خاص آغاز حمله زمینی ارتش رژیم صهیونیستی به نوار غزه، نظامیان اسرائیلی بارها و بارها در میدانهای جنگ شوکه شدهاند. اینکه میبینیم مقاومت فلسطینی همچنان به اراضی اشغالی موشک شلیک میکند، این بدان معناست که جریان مقاومت هنوز زنده است و پروپاگاندای اسرائیل مبنی بر نابودی حماس نیز کاملا بیارزش است.
با گذشت بیش از یک ماه و نیم از اجرای موفقیتآمیز عملیات «طوفانالاقصی» و متعاقبا کارزار نظامی گسترده رژیم اشغالگر قدس علیه نوار غزه، این رویداد، همچنین سرخط اصلی کنش و فعالیتهای جریانهای رسانهای منطقهای و بینالمللی را به خود اختصاص داده است. موضوعی که در نوع خود حاکی از اهمیت قابل توجه این مساله و به طور خاص پالسهای معنادار آن به نظم منطقهای و نظام بینالملل است.
در این راستا، ابعاد مختلف جنگ غزه و کنشگریهای خاص جریان مقاومت فلسطین و رژیم اشغالگر قدس در قالب این معادله، به قدری پیچیده و گسترده است که بخش قابل ملاحظهای از تلاشهای ناظران و تحلیلگران را به خود اختصاص داده و میدهد.
به گزارش جارچی اخبار، «حسین مجدوبی» نویسنده و تحلیلگر جهان عرب در گفت و گو با ایلنا به واکاوی چند پرسش مهم در ارتباط با جنگ غزه در روزهای اخیر پرداخته که از نظرتان می گذرد:
یکی از موضوعات داغ و محوری در بحبوحه جنگ غزه این موضوع بوده که دامنه و مقیاس کنشگری دولتهای غربی و به ویژه دولت آمریکا در جریان جنگ مذکور چگونه است؟ دیدگاه شما در این رابطه چیست؟
یک نکته قابل تامل در رابطه با سوال شما وجود دارد. اکنون که قریب به یک و نیم ماه از جنگ غزه میگذرد، دیگر کمتر کسی در مورد اصلِ گزاره حضور و کنشگری آمریکا در جنگ غزه به نفع رژیم اسرائیل تردید دارد. این همان چیزی است که در روزهای ابتدایی جنگ غزه، آمریکاییها سعی داشتند تا جای ممکن روی آن سرپوش بگذارند.
با این حال، روند تحولات به سمتی پیش رفته که دیگر کسی در این رابطه تردید ندارد. به بیان سادهتر، مساله اصلی در شرایط فعلی این نیست که آیا دولت آمریکا در جریان جنگ غزه نقش دارد یا خیر؟ بلکه مساله اصلی این است که دامنه و سطح دخالت آمریکاییها در رویداد مذکور به چه میزان است؟ دولت آمریکا، به چند طریق در جنگ غزه، کنشگری منفی دارد. اولا، واشنگتن به نحوی جدی مانع از شکل گیری هر گونه آتشبس است. آمریکاییها مدتهاست که همان حرفهای مقامهای ارشد اسرائیلی را مطرح میکنند و میگویند تا زمانی که به زعم آنها حماس نابود نشود، امکان برقراری آتش بس هم فراهم نیست.
دوم اینکه آمریکاییها حجم قابل توجهی از تسلیحات را برای اسرائیل و جهت تقویت موضع این رژیم در قالب نبرد علیه مقاومت اسلامی فلسطین ارسال میکنند. در روزهای گذشته، حجم قابل توجهی از بمبهای هوشمند و موشک و دیگر تسلیحات، از سوی آمریکاییها برای اسرائیل ارسال شده است. پیام این اقدام دولت آمریکا هر چیزی هست الا اینکه آنها در پی ایجاد ثبات و آرامش باشند. نکته سوم این است که آمریکاییها در کنار دیگر دولتهای غربی، کمکهای اطلاعاتی قابل ملاحظهای را به رژیم اسرائیل ارائه میکنند.
جدای از اقدامات میدانی آنها در این رابطه، شاهد بودهایم که کنشگران مذکور، تیمهای نظامی و اطلاعاتیشان در سفارتخانههای خود در اراضی اشغالی را در مدت اخیر تا حد زیادی تقویت کردهاند. اینها عمده محورهای کنشگری غربیها و مخصوصا دولت آمریکا در بحبوحه جنگ غزه به نفع رژیم اسرائیل هسستند. بگذریم که مطالب مختلفی نیز در مورد حضور میدانی نیروهای آمریکایی در بحبوحه جنگ غزه هم مطرح میشود.
جالب اینکه در این فضا، تریبونهای رسمی دولت آمریکا مدام از اراده و رایزنیهای جدی واشنگتن جهت برقراری آتش بس در قالب معادله جنگ غزه خبر میدهند. ادعایی که شکافِ جدی و صریح را میان مواضع گفتاری و اقدامات عملی واشنگتن پیش چشم افکار عمومی جهان قرار داده است. از این رو، به نظر من در جریان جنگ غزه، آمریکاییها تا حد زیادی با مشکل و چالش مخدوششدنِ تصویر خود نزد افکار عمومی بین المللی رو به رو شدهاند.
به تازگی نیروهای ارتش رژیم اشغالگر قدس هجوم گستردهای را به بیمارستان شفا غزه که بزرگترین بیمارستان نوار غزه است، انجام دادهاند. آنها هدف و دستورکار اصلی خود در این رابطه را نیز آنچه کشف مقر فرماندهی حماس عنوان کردهاند، توصیف نمودهاند. تحلیل شما از این رویداد چیست؟
به نظرم اسرائیل در ابتدای هجوم به بیمارستان شفای غزه، با یک شوک جدی رو به رو شد. زیرا برخلاف ادعاهای آن، خبری از سازوکارهای عریض و طویلی که ادعا میکرد رهبری حماس آنها را در زیرِ بیمارستان شفا ایجاد کرده، وجود نداشت. فراموش نکنیم که اسرائیلیها مانور گسترده رسانهای و تبلیغاتی را در این رابطه انجام داده بودند و اساسا حمله به بیمارستان شفای غزه، یکی از پاشنه آشیلهای تهاجم زمینی آنها به نوار غزه بود.
شوک این مساله از حیث اطلاعاتی به اسرائیل، در ادامه شوکی قرار داشت که این رژیم در نتیجه عملیات طوفانالاقصی با آن رو به رو شد. نکته اساسی اینکه این شوک اطلاعاتی به اسرائیلیها بار دیگر پوچبودنِ ادعاهای دور و دراز آنها در مورد قدرت سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسیشان را برجسته ساخت. جالب بود که در ساعات نخستین حمله اسرائیلیها به بیمارستان شفای غزه، این رژیم، چند سربند گردانهای قسام و همچنین چند اسلحه انفرادی را به عنوان شاهدِ حضور نیروهای حماس و کادرهای رهبری آن در بیمارستان شفای غزه به افکار عمومی جهان ارائه کرد. موضوعی که انتقادات زیادی را از ارتش اسرائیل برانگیخت.
در این فضا، هیچ بعید نیست همانطور که برخی رهبران حماس اعلام کردند، اسرائیلیها رو به پروندهسازی و جاسازی سلاح در بیمارستان شفا آورند. به هر حال، اگر آنها، تشکیلات عریض و طویل و گستردهای که مدعی بودند حماس در زیر بیمارستان شفا ایجاد کرده را کشف میکردند، این موضوع را از حیث رسانهای با بازتابهای گستردهای همراه میساختند و سناریوپردازیهای مختلفی را در رابطه با آن ارائه میکردند. با این حال، به نظر میرسد که آنها در این زمینه نیز شکست قابل توجهی را متحمل شدهاند. به نظر من؛ اسرائیلیها در یورش به بیمارستان شفای غزه، تنها با بیماران و مجروحان بیدفاع جنگیدند و بس.
یکی از موضوعات محوری در بحبوحه کارزار نظامی صهیونیستها در نوار غزه این است که آیا این کارزار میتواند به آزاد شدن اسرای اسرائیلی ختم شود یا خیر؟ موضوعی که به عنوان یکی از اهداف اصلی ارتش اسرائیل همزمان با آغاز جنگ زمینی صهیونیستها علیه نوار غزه معرفی شده است.
طرح این ادعا از سوی دولت نتانیاهو و ارتش اسرائیل که آزادسازی اسرای اسرائیلی از دست حماس، یکی از اولویتهای اصلی تل آویو در جریان حمله به نوار غزه است، صرفا یک عملیات تبلیغاتی و انحرافی است. نتانیاهو هیچ اراده و عزمی جدی برای آزادسازی اسرای اسرائیلی ندارد و آنها برای وی مهم نیستند. در مدت اخیر شاهد بوده و هستیم که شمار قابل توجهی از ساکنان اراضی اشغالی و خانوادههای اسرای اسرائیلی نیز اقدام به اعتراض علیه نتانیاهو و دولت وی کردهاند. آنها نتانیاهو و دولتش را متهم میکنند که اسرای اسرائیلی را قربانیِ چشماندازهای سیاسی خود کرده است. جالب اینکه شماری از این اسرا در نتیجه بمبارانهای ارتش اسرائیل کشته شدهاند.
حماس تاکنون بارها و بارها به این نکته اشاره کرده که آماده است اسرای اسرائیلی را با زنان و کودکان و سالخوردگان فلسطینی که در زندانهای اسرائیل در بازداشت به سر میبرند، مبادله کند. با این حال، دولت نتانیاهو در این زمینه هیچ اقدام موثری را انجام نمیدهد. جالب اینکه جدای از نتانیاهو، شمار دیگری از مقامات اسرائیلی از جمله وزیر میراث این رژیم به صراحت، وقتی با این پرسش رو به رو شدهاند که حملات ارتش اسرائیل به نوار غزه میتواند موجب کشته شدن اسرای اسرائیلی شود، گفتهاند: به هر حال اقدام نظامی علیه نوار غزه بهایی دارد! البته که صداهای رسانهای در عمق اراضی اشغالی نیز گاه و بیگاه به این نکته اشاره میکنند که اسرائیل اکنون در موقعیتی نیست که بتواند اسرای خود را آزاد کند. به نظر من، اسرای اسرائیلی اکنون گروگان نتانیاهو و تندروهای حامی وی هستند و الا برای آزادی آنها راهحلهای روشن و مشخصی وجود دارد.
ارتش اسرائیل، به ظاهر منطقه شمالی نوار غزه را در کنترل دارد. با این حال، هنوز هم از این منطقه، شاهد شلیک راکت و درگیری شدید مبارزان فلسطینی با ارتش اسرائیل هستیم. تحلیل شما از این موضوع چیست؟
اسرائیل از ابتدای کارزار نظامی خود علیه نوار غزه یک نکته را به وضوح نشان داده است: این رژیم برخلاف تصوراتی که پشتر دال بر تسلط اطلاعاتی آن بر نوار غزه وجود داشت، چندان اشرافی بر این منطقه ندارد. از ابتدای جنگ غزه و به طور خاص آغاز حمله زمینی اسرائیل به نوار غزه، نظامیان اسرائیلی بارها و بارها در میدانهای جنگ شوکه شدهاند. اینکه میبینیم مقاومت فلسطینی همچنان به اراضی اشغالی شلیک موشک میکند، این بدان معناست که جریان مقاومت هنوز زنده است و پروپاگاندای اسرائیل مبنی بر نابودی حماس نیز کاملا بیارزش است.
به بیان سادهتر، مقاومت فلسطینی با شلیک موشک به سمت اراضی اشغالی، پالسهای روشنی را به دشمن اسرائیلی میفرستد. البته که در صحنه میدانی نیز نظامیان اسرائیلی با نوع خاصی از درگیری و جنگ از سوی نیروهای مقاومت فلسطین رو به رو هستند. مدلی از جنگ و درگیری چریکی که مدام سربازان و نظامیان اسرائیلی را در وحشت و اضطراب نگه میدارد. به عنوان مثال به تازگی نیروهای اسرائیلی در جریان نفوذ به یکی از تونلهای حماس، با یک تله بزرگ رو به رو شدند و در جریان این تله، ۵ نظامی اسرائیل کشته شدند.
این یعنی میدان جنگ غزه، هنوز هم حامل تهدیدات قابل توجهی علیه ارتش اسرائیل است و آنچه که ارتش و رژیم اسرائیل در مورد تسلط خود بر میدانهای جنگ غزه میگویند، چندان از سوی واقعیتهای میدانی پشتیبانی نمیشود.