یادداشتی از محمد علی روزبهانی؛
عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران
رئیس جمهور اسلامی ناسازه دموکراسی مدرن ریاست جمهوری سید ابراهیم رئیسی و امثال او محصول همان صندوق های رایی است که جهان مدرن آن را تنها راه معتبر برای تشکیل دولت می داند اما با یک تفاوت چشمگیر.
سیستم یا نظام رای گیری که در اصطلاح دموکراسی یا حکمرانی مردم نامیده می شود، در عمل چرخه بسته و یکپارچه ایست که سرمایه داری خون رسان آن است و زیر ابر ضخیم رسانههای، امپریالیستی زیست جهانی فروبسته در خود را بنا می کند؛ همان زیست جهانی که بودریار میگوید استعاره در آن مرده است نه آنکه از شدت کسوف تصویری سیمای خورشید پوشیده شده باشد بل آنکه هر چه هست تصویر است.
ایران با از سر گذراندن پایان تلخ مشروطیت که به استبدادی غربی و مورد پشتیبانی روشنفکران مرتجع غربگرا، انجامید طرح بازیابی خود را خارج از نظام موجود جهان بنا کرد قیام پانزده خرداد چهل و دو سرآغاز خروج ایران از نظم رایج جهان بود که در نهایت همه ساختارها و میکروارگانیسمهای مدرن را زیر بهمن پنجاه و هفت به تعلیق برد.
دموکراسی مدرن برای تکنیکال کردن حکمرانی و انسان زدایی از آن، فرم و شکلی خنثی از نظام رای گیری را تنها راه نجات بشر از لویاتان یا گرگ صفتی نفس قدرت طلب آدمی معرفی کرد اما حیات واقعی بر سیاره زمین حیاتی معنادار و سیاسی بود که سیاست زدایی و انسان زدایی را بر نمی تابید عنصری کمی و مادی به نام سرمایه در غیاب معنابخشی خدا اعتبار بخش و قوام بخش نظام سیاسی در کشورها و جامعه بین المللی شد. انقلاب اسلامی با خودآگاهی تاریخی نه شرقی نه غربی، تمدن موجود را ماده بنای تمدنی متعالی و پیشرو قرار داد.
نیچه در قرن نوزدهم مرگ خدا را در تمدن غرب اعلام کرده بود. قریب یک قرن بعد از او فوکو از مرگ انسان پرده برداشت طرح انقلاب اسلامی اما احیاء سروری عبادالله بر سیاره بود که هم خدا را و هم انسان را میخواست وارد ساختار اداره و حکمرانی زمین کند استعاره ولایت فقیه و یگانگی ملت و امت در هویت به پا خاسته «ایرانی اسلامی» نظام جدیدی را بر پا ساخت.
رییس جمهور حاصل جمع سرمایه و رسانهی قارونها نیست. پول و تصویر، دو عنصر کمی و اعتباری با دخالت عامل معنابخشی خارج از اعتبار انسان به نام الله تبدیل به کیفیتی معنادار شدند تبدیل کردن توده ی شکل پذیری از اجتماع انسانهای بی هویت به مردمانی که فی نفسه و تک تک فارغ از کمیت سرمایه و قدرت شان نوامیس و خلفای الهی اند و در نظامی از حق و تکلیف رابطهای طولی میان امام و امت را می سازند شاهکار سیاسی انقلاب اسلامی بود.
دولتمرد نماز شب خوان و فرعونیت زدایی از دولت روشنفکری مرتجع و قرن هجدهمی ایرانی همراه با دیگر وفاداران تمدن غرب در نظام کمی مدرن استحاله شده است.
و به زعم خویش هویتی انترناسیونال یافته حال آنکه نفی هویت خود منجر به فروریزی آخرین مقاومت انسانی در ماهیت ضد انسانی تمدن غربی است. روشنفکری مرتجع ایرانی بیش از هر دولت و حکمرانی در برابر دولت سید ابراهیم رئیسی صف آرایی کرد.
آن رقیب درست گفته بود که سید ابراهیم از نظام ارتجاعی و تقلیدی آموزش مدرن جز شش کلاس نیاموخته بود و برای ریاست جمهوری مدرن تربیت نشده بود.
او مدرس دورههای اجتهادی الهیات اسلامی و سالها قاضی القضات دادگاههای حقوقی جمهوری اسلامی ایران بود که در نظامی از حق و تکلیف الهی رای مینوشت و حقوق الهی را جاری میکرد اهل تهجد و بندگی بود اینها مخل کارکرد جایگاهی است که خواست قدرت به ما هو قدرت از مقومات بنیادین آن است.
ئیسی نماز شب خوان در عصر نرمالیزاسیون انقلاب و انقلابیها، فانوس راهنمایی برای پیمودن عهدی جدید شد بعد از رخداد انقلاب اسلامی و عبور از کوران حوادث دهه شصت تا رحلت امام خمینی به نظر میرسید راهی جز بنای یک ژاپن اسلامی نداریم و باید آرمانهای بلند و باشکوه ابتدای انقلاب را در موزهها و صندوق امانات بانک ها نگاهداری کنیم و در مناسبتهای تقویمی آنها را به جشن یا سوگی اداری گرامی بداریم.
دولت سیزدهم اما سنتی دیگر از حکمرانی را پایه گذاری کرد. بر خلاف نقد رایجی که این دولت را فاقد شعار و سیاست زدا معرفی میکند دولت سید ابراهیم رئیسی را میتوان دولتی نامید که بیش از هر چیز انجام وظایف معمول قوه مجریه را منظور و هدف خود قرار داده بود همان که امام خمینی رحمت الله علیه فرموده بود جمهوری اسلامی، نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم دولت رئیسی نه دولت سازندگی بود، نه دولت اصلاحات نه دولت عدالت و نه دولت تدبیر و امید همه این شعارها را در تار و پود اراده و تصمیم دولت آورده بود و کار ویژهاش به انجام رساندن وظایف دولت جمهوری اسلامی بود دولتی که برتری و درخشندگی اش در شب تاریک زمین که هیچ دولتی، هیچ دولتی جز لفاظی و حرافی جرات یا اراده اقدامی عملی در برابر لویاتان هفت سری به نام رژیم صهیونیستی نداشت بیشتر به چشم آمد.