قیام امام حسین(ع) و واقعه عاشورا یکی از نقاط عطف در تاریخ اسلام به شمار میرود که بنا به اذعان بسیاری، اسلام را تا امروز زنده نگه داشته و سبب گسترش و معرفی روزافزون آن در دنیا شد.
به گزارش جارچی اخبار به نقل از ایرنا، فلسفه عاشورا فقط یه روز یا یک اتفاق نیست بلکه فراگیری آن نه تنها دین اسلام را زنده نگه داشت و این دین را به کشورهای غربی و آن سوی قارهها رساند، بلکه درسهای زیادی برای اهل تفکر و آزادی خواهان دارد.
برای آشنایی بیشتر با فلسفه و ابعاد قیام امام حسین(ع) از واقعه عاشورا تا به امروز با حجت الاسلام سعید علیزاده، استاد حوزه و دانشگاه، کارشناس مسایل مذهبی و معاون فرهنگی دانشگاه تبریز به گفتوگو نشستیم.
چگونه میتوان به فلسفه واقعی قیام عاشورای امام حسین(ع) دست یافت؟
حجت الاسلام علیزاده: نظریات و دیدگاههای بسیاری در خصوص فلسفه این قیام وجود دارد که برخی از آنها به واقعیتی که برگرفته از تفسیر معصومانه از قیام عاشورا و صحبتهای نسلها و فرزندان پس از امام حسین(ع) است، سازگار نیستند و نمیتوانند تصویری جامع و روشن از انگیزه قیام امام ارائه بدهند بنابراین لازم است تا پژوهش گسترده در این رابطه داشته باشیم تا به جوهره قیام عاشورا دست یابیم.
گام نخست در این پژوهش، نگاه جامع است، زندگی و حرکت امام حسین(ع) از مدینه، مکه و منا تا کربلا و نینوا نبوده بلکه زندگی، شخصیت، مقام و جایگاه ایشان و همچنین گفتار و رفتار سیدالشهدا(ع) در راه حرکت به سوی قیام در تمام طول عمر باید مدنظر قرار بگیرد که بر این اساس کتاب «سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا» نوشته آیت الله نجمی میتواند اطلاعات خوبی به ما بدهد.
مجموعه خطبهها، وصیتنامه و نامههای امام حسین(ع) و زیارتنامهها و تحلیلهای اندیشمندان در این رابطه میتوان ما را در فهمیدن اهداف و انگیزههای قیام عاشورا یاری کند.
خطبه امام حسین(ع) در مکه حاوی یکسری مطالبی چون تاکید بر احیای مظاهر و نشانههای اسلام ناب و اصیل، اصلاح و بهبودی وضعیت مردم سرزمینهای اسلامی، تامین امنیت مردم ستم دیده و ایجاد بستری مناسب برای عمل به احکام و واجبات الهی است، ممکن است برخی، این خطبه را به امیرالمومنین(ع) نسبت دهند زیرا با خطبه ۱۳۱ نهج البلاغه، یکسری تشابهاتی دارد ولی با توجه به قرائن دیگر این تشابه کافی نیست.
وصیت امام حسین(ع) به محمد بن حنفیه برادر ناتنی خود نیز دیگر منبعی است که اطلاعات مهمی به ما میدهد. امام این وصیتنامه را هنگام خروج از مدینه و وداع با برادرش مینویسند و بیان میکنند که هدف امام حسین(ع)، بی خود و عبس نیست بلکه برای طلب اصلاح در امت جدشان پیامبر(ص) حرکت میکنند و قصدشان امر به معروف و عمل به سیره جدّ و پدرشان است و حتی در جایی دیگر نیز میفرمایند: خدایا، به معروف و خوبیها اشتیاق دارم و از منکر بیزارم.
امام حسین(ع) در پاسخ به نامههای بزرگان کوفه نیز موضوع عدالت، اعتقاد به دین خدا و وقف شدن برای اهداف الهی را مورد تاکید قرار داده و در اماکن مختلفی نیز به آشکار شدن فساد، چپاول بیت المال و تبدیل حرام به حلال اشاره کرده و ضرورت قیام علیه بنی امیه فاسد را بارها تکرار میکردند.
امام صادق(ع) در زیارت اربعین در خصوص هدف از نهضت امام حسین(ع)، میفرمایند: امام(ع)، جان خود را در راه خدا فدا کردند تا بندگان خدا را از جهل و گمراهی نجات دهند.
بر اساس تمام این شواهد، فلسفه اصلی و نهایی نهضت امام حسین(ع) احیای فرهنگ اسلام اصیل و ناب محمدی است تا زنگارهای تحریف از دین اسلام زدوده شود.
چه شد که به واقعه عاشورا رسیدیم و هدف از وقوع چنین رویدادی چه بود؟
حجت الاسلام علیزاده: امام حسین(ع) بارها نصیحت و امر به معروف کردند و راه هدایت را فریاد زدند و خطبه طولانی خواندند و در راه پیامبر اکرم(ص) پس از ۵۰ سال فساد حاکمیت بنی امیه را روشنگری کردند تا امت اسلام از خواب جهالت بیدار شوند.
بر این اساس مردم کوفه، ایشان را برای قیام دعوت کرده بودند تا به سمت خواستههایشان حرکت کنند اما در نهایت دعوت کنندگان اصلاح نشدند زیرا شنوندهای برای امام (ع) نبود، سخن آشکار بود اما اثر نمیگذاشت زیرا قلوب مردم مملو از گناه و کالبدها و ارواح مومنان به گناه آلوده و غرق در فساد و تحت شعاع ستم بنی امیه بودند، در جامعهای زندگی میکردند که گناه اجازه نمیداد سخن امام اثر بگذارد.
وقتی امام برای بیعت با یزید فراخوانده شدند، با صراحت آن را رد کردند زیرا یزید، آشکارا فسق و فجور میکرد و گناهان کبیره انجام میداد ولی کسی متذکر آن نمیشد و امت اسلام در مقابل این رفتارهای ناشایست خلیفه حاکم وقت، سکوت کرده بود و در نهایت امر به معروف امام حسین(ع) نیز اثر نمیگذاشت.
یاران امام در ابتدا نزدیک به هزار نفر بود اما رفته رفته کم شد تا اینکه شب عاشورا فقط یارانی که سخنان امام را درک میکردند، ماندند، امام به خاطر محدود بودن تعداد یاران اطرافش، این قیام را ترک نکردند. آخرین مرحله امر به معروف این است که انسان خود را به خطر بیندازد و از طرفی امام در محاصره قرار داشت.
درست است که روز تاسوعا، فرصت تسلیم شدن دادند و به ظاهر امان نامه فرستادند اما مواردی در آن مطرح بود که خلاف مکتب ایشان و دین اسلام بود و هرگونه رفتار غیر از آنچه در روز عاشورا افتاد مساوی با ذلت و در شان و منزلت امام و یارانشان نبود.
امام هیچگاه دنیایی که برایش پیشنهاد کردند را قبول نکرد و آخرت و امت اسلام را برای دنیای نفروخت، بر این اساس تسلیم نشدند و قیام کردند و در آخر به شهادت که اوج امر به معروف است، رسیدند. رخداد عاشورا به دلیل فاصله فکری و سطح فکری متفاوت امت اسلام از نایب امام زمان(عج) است و اگر این موضوع امروز نیز باشد، احتمال رخداد دوباره عاشورا وجود دارد.
واقعه عاشورا چه تفاوت و وجه استثنایی با وقایع دیگر تاریخ اسلام دارد؟
حجت الاسلام علیزاده: امام معصوم ما در روز عاشورا در شرایطی قرار گرفت که راهی جز وقایع عاشورا وجود نداشت. ممکن است برخی سوال کنند که آیا امام حسین (ع) نمیتوانست همچون امام حسن(ع) عمل کند و با یزید مثل معاویه صلح کند؟ در حالی که شرایط هر ۲ دوران با یکدیگر متفاوت است.
امام حسن(ع) زمانی با معاویه صلح کرد که معاویه ظواهر را تاحدودی مراعات کرده و آنقدر فردی متظاهر به دین بود که آیات و احادیث پیامبر(ص) میخواند تا جایی که میگفتند امام علی (ع) اینقدر آیه و حدیث نمیخواند، چنین رفتاری باعث شد تا مردم گول بخورند و لشکر امام حسن(ع) یک شبه ایشان را ترک کردند و با نیزههایی که به قرآن زده شد، فراموش کردند که امام حسن(ع) خود قرآن ناطق است.
بر عکس آن دوران که مردم فریب ظواهر را خوردند در زمان امام حسین(ع)، یزید فرزند معاویه آشکارا علیه اسلام قیام کرد و احکام را کنار گذاشت پس امام حسین(ع) چارهای جز تذکر آشکارا نداشت تا مردم را آگاه کنند. اگر ایشان، خود را فدا نمیکردند، اسلام در ۵۰ سالگی عمر خود در تاریخ مدفون میشد بنابراین شجاعت و غیرت امام حسین(ع)، حضرت زینب(س) و حضرت عباس(ع) موجب شد تا دین اسلام پایدار بماند.
قاسم فرزند امام حسن(ع) نیز در روز عاشورا حضور داشت که گواهی بر این است که اگر امام حسن(ع) در این قیام زنده بودند، قطعا در روز قیام عاشورا حضور داشتند.
تفاوت شرایط قیام، موقعیتها، امکانات و وجود تفکر قیام در ۲ دوره مختلف گواهی بر این است که متاسفانه مردم به خاطر عدم درک در هر ۲ دوران، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را تنها گذاشتند.
آیا راه دیگری برای زنده ماندن اسلام به جز واقعه عاشورا وجود نداشت؟
حجت الاسلام علیزاده: اگر راهی جز قیام و شهادت برای زنده نگه داشتن اسلام بود، به طور قطع امام حسین(ع) آن را تشخیص میدادند چه تشخیصی بالاتر از ایشان، عقلانیت چنین شرایطی را اقتضا میکند. اگر به عنوان فردی که دغدغه دین دارد، خود را به جای امام بگذاریم، متوجه میشویم که راهی جز شهادت نیست.
در انقلاب اسلامی نیز چنین شرایطی را تجربه کردیم، امام خمینی(ره) پیرو امام حسین(ع) بودند و بارها در معرض شهادت قرار گرفتند و بسیاری از مسئولان خدوم نظام در این راه به شهادت رسیدند که غیر از آن راهی وجود نداشت و امروز نیز راهی که اندیشمندان و آزادگان جهان نیز به آن آگاه هستند، قیام است.
غزه راهی جز مقاومت و شهادت برای ماندگاری خود و اسلام ندارد
در جریان غزه نیز دنیا فهمیده که غزه راهی جز مقاومت و شهادت برای ماندگاری خود و اسلام ندارد، دشمن حریص حتی اگر صلح کند در نهایت تو را به شهادت میرساند پس بهتر است تا انسان قیام کند و عزتمندانه به شهادت برسد حتی برخی از علمای تسنن امروز از امام حسین(ع) عذرخواهی میکنند و فهمیدهاند که راه درست، مقاومت است و قطعا راه قیام، هزینه کمتر و عزت بخش است.
چرا پس از گذشت ۱۴۰۰ سال از آن زمان همچنان قیام عاشورا در ذهنها و تاریخ ماندگار و جاودانه است؟
حجت الاسلام علیزاده: این قیام خالص برای خدا بوده است و هر کاری که برای خدا باشد ماندگار میماند وگرنه از بین میرود، قیام عاشورا و امام حسین(ع) از جنس گفتمان نیست یعنی یک راه چاره موقت، تزریق مُسکّن برای جامعه، متکی بر شخص و ویژگی اشخاص و محدود به زمان و مکان خاص نیست بلکه یک پروسه و راه است که ادامه دارد.
هرکس در هر شرایط و زمانی که زندگی میکند، برای خدا قیام و زندگی کند به طور قطع زندگی او ماندگار خواهد بود، هیچ کار و حرکتی برای ماندگاری دین به اندازه قیام عاشورا تاثیرگذار نبوده زیرا هیچ رنگ و بوی شرک در کارهای امام حسین(ع) و یارانش وجود نداشت و تمام آن، خالص و هدف آن عالی و راه نورانی و الهی بود.
مظلومیت امام حسین(ع) توسط خدا در زمانهای متعدد به گوش جهانیان میرسد و تنهایی ایشان را همه درک کرده و این راه را انتخاب میکنند که زمینهای برای ظهور است.
در واقع حسینی شدن، مقدمه ظهور است و ظهور هم باید برای خدا باشد و اهل مهدویت باید برای خدا قیام کنند و در این مسیر، حسینی ها روح و جسم خود را به مهدی (عج الله) ملحق خواهند کرد.
سخن پایانی
دیدگاههای متعددی در رابطه با رویکرد امام حسین(ع) در قیام وجود دارد ازجمله شهادت طلبی، شهادت تکلیفی، شهادت سیاسی، شهادت اسطورهای و غیره، ولی امام خمینی(ره) معتقد است که این قیام، اسلام را بیمه کرد.
حقیقت قیام کربلا، پیروزی حسین (ع) بود، یزید قصد داشت تا اسلام را که منشا وحی دارد از میان ببرد و آن را منزوی کند بنابراین اگر موفق میشد، امروز چیزی از اسلام باقی نمیماند در حالی که امروز اسلام در حال گسترش در دنیا بوده و بیشتر کسانی که دغدغه آزادگی دارند به سمت این دین مبین میآیند پس بنی امیه شکست خورده و امام با خون و شهادت، اسلام را نگه داشتهاند.
امام حسین(ع) اگر قیام نمیکردند، حکومتهای طاغوت و جاهلیت قبلی بازمیگشتند ولی احساس خطر از آینده اسلام، ایشان را به سمت قیام سوق داد. هدف نهایی ایشان، تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی و یک اقدام سیاسی بود زیرا بالاترین شکل امر به معروف را تشکیل حکومت اسلامی میدانستند و علمای شیعه نیز اذعان دارند که اگر امام در قیام عاشورا زنده میماندند به طور قطع حکومت اسلامی را برپا کرده و به مصاف ظالمان عالم میرفتند و قیامشان بی توقف ادامه مییافت.
امروز هر ظلمی که در جوامع مختلف علیه مسلمانان رخ میدهد از نبود امام است و لازم است تا حسینیها در عزاداریهای خود، بصیرتشان را نیز به کمال رشد برسانند.