سیدحسین فداییحسین که سالها در زمینه نگارش و تولید نمایشهای مذهبی تلاش کرده با انتقاد به نگاه غیر تحلیلی نویسندگان و کارگردانان نسبت به واقعه کربلا گفت: متاسفانه این آسیب و آفت در تئاترهای مذهبی وجود دارد که وابسته به سفارش و مناسبتها هستند. این رویه هیچوقت به جریان جاری و جدی تئاتر تبدیل نشد. جریان جاری تئاتر زمانی اتفاق میافتد که همیشه این نوع تئاتر وجود داشته باشد و همیشه تماشاگر خودش را داشته باشد.
به گزارش جارچی اخبار به نقل از ایلنا، این اتفاقات و وقایع تاریخی هستند که به ایجاد سبکها کمک میکنند. به طور مثال تئاتر دفاع مقدس یکی از گونههایی است از اواخر جنگ تحمیلی ایران و عراق ایجاد شد و به هر ترتیب ممکن، تا به امروز ادامه حیات داده است. شاید اگر در کشورهای دیگر بگوییم تئاتر دفاع مقدس کسی معنا و تعریف آن را نداند. اما زمانی که از تئاتر جنگ و ضد جنگ میگوییم کمتر کسی است که تئاتر را بشناسد اما معنای تئاتر ضد جنگ را نداند. تئاتر مذهبی یا دینی هم در کشور چنین ماهیتی دارد. شاید در اروپا تئاتر دینی را سبک ندانند اما آن را میشناسند به این دلیل که مذهب و دین در این کشورها هم تعریف مشخصی دارد. اما آیا تئاتر مذهبی در کشور ما سبک محسوب میشود؟ پیش از پاسخ به این سوال اگر به ارزیابی نمایش کشور از سالهای پس از انقلاب تا امروز بپردازیم در خواهیم یافت که این نوع نمایشها مانند گذشته مورد توجه نیستند. اگر به دهه هفتاد و هشتاد رجوع کنیم با آثار متععدی مواجه میشویم که برخی از آنها توسط کارگردانهای مطرح روی صحنه رفتهاند اما به تدریج هرچه گذشته توجه به تئاتر مذهبی کمرنگتر شده است
به طور معمول ماه محرم یکی از بهترین مناسبتها برای پرداختن به تئاتر مذهبی است. دلیل این اهمیت؛ تراژدی واقعه کربلاست که هر لحظه آن، قصهای دراماتیک است. این پتانسیل ایجاب میکند که به این منبع تاریخی و عجیب بیش از پیش پرداخته شود. واقعه کربلا مملو از جانفشانیهایی است که درباره بسیاری از آنها چیزی نمیدانیم. در این میان آنچه تئاتر مذهبی را به تکرار انداخته عدم توجه نویسندگان و کارگردانها به منابع موثق تاریخی است. معمولا هرچه در این زمینه میبینیم روایتهایی تکراری از اتفاقاتی هستند که بارها درباره آنها شنیده ایم.
سیدحسین فداییحسین را باید یکی از قدیمیترین نویسندگان و کارگردانهای تئاتر مذهبی دانست. گرچه او چند سالی است از نگارش نمایشنامههای مذهبی فاصله گرفته و آثار دینی کمتری را روی صحنه برده اما او را همچنان باید نویسنده و کارگردان مهم تئاتر مذهبی دانست. او در این سالها روی تئاتر کودک و نوجوان که یکی دیگر از تخصصهای اوست، تمرکز دارد.
فداییحسین که فعالیت حرفهای خود را از شهر قم آغاز کرده و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری است، در گفتگو با ایلنا، ضمن توضیح درباره فعالیتهای خود از لزوم پرداختن به تئاتر مذهبی گفت. او همچنین درباره ژانر بودن یا نبودن این گونه از تئاتر نیز به بیان مواردی پرداخت.
شما سالها قبل گروه تئاتر «آیین» را تشکیل دادید که در مقاطعی بسیار پرکار بود. این گروه الان وجود خارجی دارد؟ چون مدتهاست از آن چیزی نشنیدهایم.
بله گروه «آیین» همچنان وجود دارد. البته اوج فعالیتهای گروه «آیین» دهه هفتد و هشتاد بود. پس از آن مقطع اعضای گروه در بخشهای مختلف مسئولیتهایی گرفتند. پس از این اتفاقات فعالیتهای گروه به اجرای آثار مناسبتی در ایام مذهبی محدود شد. به همین دلیل شما میپرسید که وجود دارد یا خیر؛ علت محدود شدن فعالیتهاست.
آخرین اجرای گروه «آیین» چه اثر یا آثاری بوده؟
اعضای خانم گروه «آیین» اخیرا در قم نمایشی را روی صحنه برند که «حسنیه» نام داشت. اجرای این نمایش آخرین فعالیتی بوده که گروه «آیین» داشته است.
چرا گروه را جدیتر مدیریت نمیکنید؟ درست است که کم و کیف اجرای آثار مذهبی همواره جای بحث و نقد دارد اما در نهایت با وجود گروههای فعال و اجراهای با کیفیت است که میتوان این نوع از تئاتر را زنده نگه داشت. مثلا اینکه تشکیل گروهی دیگر زیر مجموعه گروه اصلی با اعضای جوان، اتفاقی شدنی و ممکن است؟
گاهی به این موضوع فکر میکنم، اما خب من یکی از اعضای گروه «آیین» هستم. همه اعضای گروه باید گرد هم آییم و درباره این موضوع فکری کنیم که آیا گروهی جدید در زیر مجموعه گروه اصلی شکل گیرد، یا افرادی به دیگر اعضا اضافه شوند. همانطور که گفتم اعضای گروه به نوعی درگیر کارهای دیگری هستند و در بخشهایی مسئولیتهایی به عهده دارند. هنوز فرصتی پیش نیامده تا با دیگر دوستان گروه درباره این موضوع فکری کنیم.
آیا از وضعیت گروههای تئاتری مذهبی مطلع هستید و آنها را در مقایسه با گروه «آیین» چگونه میبینید؟
خداراشکر گروههای زیادی با محوریت نمایش مذهبی تشکیل شده و مشغول فعالیت هستند. منتهی این گروهها با گروه «آیین» تفاوتهایی دارند. فعالیتهای گروه ما صرفا به اجرای نمایشهای مذهبی محدود نبود. من و اعضای گروه به جز آثار مذهبی به تولید و اجرای آثار آیینی، کودک و نوجوان میپرداختیم و توجهمان معطوف به اجراهای صحنهایِ حرفهای بود. به هرحال این شلوغی کاری و مشغلههای موجود که دربارهاش کمی توضیح دادم، باعث شد در حال حاضر صرفا روی گروه و اجراهای آن متمرکز نباشیم.
ما عملا در دهه شصت تئاتر مذهبی نداشتیم و تولیدات آن دوران به هرحال جدی تلقی نمیشوند. خودتان بهتر میدانید که در میانه و اواخر دهه هفتاد و اوائل دهه هشتاد حوزه هنری و گاه ارشاد از تئاتر مذهبی حمایت میکردند. حتی بزرگان تئاتر هم به اجرای چنین آثاری روی آورده بودند. شما روند تولیدات و اجراهای آثار مذهبی را از دهه هفتاد تا امروز چگونه میبینید؟
عوامل متعددی در این روند موثر بودهاند. اگر بخواهیم نگاه جامعتر و کاملتری به موضوع داشته، باید بگویم شاید نتوان تئاتر دینی را ژانر خطاب کرد، اما در حوزه نمایشهایی قرار میگیرد که از لحاظ مضمون و محتوا، دستهبندی میشوند. گرچه این مضمون و محتوا در ساختار، قالب و مواردی از این دست بیتاثیر نیست. ما معمولا نمایشهای مذهبی در این دسته از آثار قرار میدهیم و میگوییم جزو نمایشهایی است که با مضمون خاص تولید و اجرا میشود؛ مانند نمایشهای دفاع مقدس یا تئاتر مقاومت.
البته این مضامین مذهب، جنگ و مقاومت تعاریفی جهانی دارند.
بله همینطور است و این موضوعات صرفا به کشور ما محدود نیست. اینطور نیست که بگوییم تئاتر مذهبی به دین خاصی مربوط میشود. همینطور نمیتوان گفت تئاتر دفاع مقدس فقط در کشور ما مورد توجه است به این دلیل که ماهیت آن جنگ و مصائب آن است. این مدل کارها در سطح دنیا عمومیت گستردهای دارند.
در نهایت اگر بنا به دستهبندی باشد تئاتر دینی یا مذهبی در چه زیر مجموعهای قرار میگیرد؟
اگر بنا به تقسیمبندی باشد، تئاتر دینی در دسته آثار محتوایی قرار میگیرد؛ یعنی آثاری که دارای مفاهیم دینی و مذهبی هستند. اینکه این دسته از آثار را میتوان ژانر یا گونه نام داد، موضوع دیگری است. کلا به نظر من تئاتر مذهبی یا دینی آثاری هستند که به لحاظ مضمونی جداسازی میشوند. حال این مضمون قطعا در قالب آثار تاثیر خواهد داشت. به همین خاطر باید ببینیم که مثلا در دهه هفتاد و هشتاد رویکرد جامعه در دورههای مختلف به چه سمت و سویی بوده است. بر همین اساس، بله به نظر میرسد در آن دو دهه استقبال خیلی خوبی از نمایشهای مذهبی وجود داشته است. البته من احساس میکنم نمایشهای مذهبی هنوز به از اقبال عمومی برخوردار هستند.
ظاهرا اینطور نیست؟
مشکلی که پیش آمده این است که تئاتر دینی حتما باید از یک حمایت جدی و منظم برخوردار باشد. حال این حمایتها میتواند از طرف دولت باشد و یا از سوی مجامع مردمی صورت گیرد. اگر حمایت نباشد تئاتر دینی هرگز نمیتواند روی پای خودش بایستد.
تئاتر دینی ما همیشه با این حمایتها ادامه حیات داده، اما شاید باید رویکرد جدیتری اتخاذ میشد تا شاهد پیشرفتش باشیم و البته نه فقط به لحاظ تخصیص بودجه!
دقیقا. سوال این است که آیا تئاتر دینی هم میتواند هم پای تئاتر حرفهای وجود داشته باشد؛ پاسخ منفی است، به این خاطر که تئاتر دینی نمیتواند همیشه وجود داشته باشد و اجرای آن به هرحال منوط به مناسبتهاست. اصلا انگار این نوع تئاتر بدون مناسبت معنایی ندارد. از سویی میبینیم در ایامی مانند محرم و صفر تعداد بسیاری نمایش تهیه و تولید میشود. خاطرم هست در شهر قم که بیشتر در جریان اتفاقاتش هستم، محرم و صفر سال گذشته شاید بیش از پانزده نمایش آیینی مذهبی، اجرا شد. جالب اینکه تمام این کارها مورد استقبال مخاطبان قرار گرفتند. حدود چهار، پنج هزار نفر در روز آن آثار را میدیدند! این نشان میدهد که هنوز آن جریانی که باید، وجود دارد. ولی نمیتوان آن را جریان جاری تئاتر نام نهاد.
چرا نمیتوان آن را جریان جاری تئاتر دانست؟
دلیلش همان مناسبتی بودن است. فقط در مناسبتهاست که میتوان اینگونه آثار را روی صحنه برد.
بحث لزوم حمایتها را مطرح کردید اما به نظر میرسد همین حمایتها کیفیت آثار را پایین آورده به این دلیل که در نهایت نمایشهایی سفارشی هستند و از سوی فرد یا افرادی سفارش داده شدهاند. به نظرتان این حمایتها در جاهایی جلوی آن تکامل و پیشرفت را نگرفته؟
بله همینطور است که میگویید. متاسفانه این آسیب و آفت در تئاترهای مذهبی وجود دارد که وابسته به سفارش و مناسبتها هستند. این رویه هیچوقت به جریان جاری و جدی تئاتر تبدیل نشد. جریان جاری تئاتر زمانی اتفاق میافتد که همیشه این نوع تئاتر وجود داشته باشد و همیشه تماشاگر خودش را داشته باشد و همیشه اجرا رود. در این صورت است که میتوانیم نسبت به حیات و پیشرفت تئاتر دینی مذهبی امیدوار باشیم و آن را به جریان جاری بدل کنیم.
به هرحال ما در کربلا؛ واقعهای را شاهدیم که در نوع خود حیرتانگیز است. در کل واقعه کربلا خود یک تراژدی بزرگ است که هر بخش کوچک از آن ساختاری دراماتیک دارد. با وجود آن همه اتفاق و تعدد سوژهها چقدر این بستر روحانی و انسانی را دستمایه تئاترهای مذهبی خود قرار دادهایم؟
به نظرم نگاههای سطحی به وقایع مذهبی، بخصوص واقعه عاشورا، باعث شده هرگز به نقاط پنهان و مغفول مانده کربلا توجه نشود. البته باید در نظر داشته باشیم که قضیه کربلا در تاریخ یک واقعه استثنایی است. شما حساب کنید که در طول تاریخ بشر یک نیمروز چطور توانسته تا این حد و تا امروز باقی بماند. این موضوع نشان میدهد که منبع موجود خیلی سرشار است و حیف است که فقط به یکسری تراوشات که همه از آن نام میبرند، بسنده کنیم.
در نهایت اینگونه میشود که مخاطب از آثار مذهبی زده میشود و میگوید بس است دیگر چقدر روایتهای تکراری بشنویم و ببینم.
بله موردی که میگویید وجود دارد؛ یعنی توجه نکردن به نقاط پنهان و مغفول مانده! مورد دیگر این است که ما سمت تحلیل نمیرویم؛ بلکه فقط واقعه را مطرح میکنیم.
اغلب تمایل داریم با هیجان مخاطب سر و کار داشته باشیم نه با تفکر تحلیل گرانه او.
بله درست است. تلاش ما این است که فقط احساسات مخاطب را تحریک کنیم، بدون اینکه او را به تفکر وادار نماییم یا تحلیلی نسبت به آن واقعه داشته باشیم؛ که درست نیست. به نظرم همیشه به این قضیه بیتوجهی شده و جای آن خیلی در تئاتر مذهبی ما خالی است.
متاسفانه در دانشگاهها هم به تئاتر دینی مذهبی بیتوجهی میشود. خیلی روی این گونه به لحاظ آکادمیک کار نشده! در صورتی که ما درام نویسان و کارگردانهای زبدهای در این زمینه داریم. سیستم آکادمیک و دانشگاهی ما به هرحال باید با پژوهشگران و متخصصان این عرصه آشتی کند.
در فضای آکادمیک بیش از هر چیز به قالب و شکل توجه میشود. البته باید یادآور شوم که قالب و محتوا از یکدیگر جدا نیستند. قطعا در نمایشهای مذهبی موجود و متداولی که میبینیم، ایجاد و وجود آن قالب اجرایی، اتفاق افتاده؛ بخصوص با توجه به گونه اجرایی تعزیه که در ایران داریم. میبینیم که نمایشهای مذهبی ما از لحاظ اجرایی به سمت تعزیه میروند. همه این موارد و پرداختن به آنها به مطالعه و پژوهشهای آکادمیک نیاز دارند؛ اما از آنجایی که در دانشگاهها بیش از هر چیز به شکل توجه میشود؛ باعث شده نسبت به پژوهش در زمینه نمایشهای مذهبی کمتر کار شود. این مورد مشکلی است که وجود دارد.
خودتان همیشه در عرصه پژوهش جدی بودهاید. این روزها در چه زمینههایی مشغول کنکاش و تحقیق هستید؟
واقعیت این است که پس از ارائه پایان نامه فوق لیسانسم در دانشگاه که اتفاقا به همین موضوع میپرداخت، سرخوردگیهایی برایم ایجاد شد. موضوع پایانهام «تجلی دین در نمایشهای شرق و غرب» بود. طی پرداختن به چنین موضوعی نمایشهای مذهبی غرب و شرق را (یعنی تئاتر ایران و هم تئاتر نوی ژاپن) را باهم مقایسه کردم و آنها را با هم تطبیق دادم ولی بعدتر که شرایط دیگری ایجاد شد و اتفاقات دیگری برایم پیش آمد، باعث شد من به سمت تئاتر کودک بروم. حال میبینید که سالهاست در حوزه تئاتر کودک مشغول فعالیت هستم. به هر صورت من در سالهای اخیر دیگر سمت تئاتر مذهبی و دینی نرفتهام. البته کارها را میبینم و تا حدودی در جریان امور هستم. آنقدر مشغلهام در حوزه تئاتر کودک گسترده و وسیع است که دیگر زمانی باقی نمیماند تا دوباره به عرصه تئاتر دینی برگردم. دلایل خیلی متعدد است و شاید الان مجالی برای پرداختن به آنها نباشد، اما در کل نوعی سرخوردگی در من ایجاد شد.
کمی موضوع را باز کنید.
من میخواستم نسبت به تئاتر مذهبی نگاههای نویی داشته باشم؛ اما فضا و شرایط برای پذیرش آن وجود نداشت. همه انتظار داشتم بر اساس شکلهای قبلی کار مذهبی تولید کنم. یعنی توقع این بود همان روال موجود قبلی را تکرار کنم. متاسفانه آن نگاههای نو را نمیپذیرفتند.
با همه اینها قرار نیست شاهد اجرای یکی از نمایشنامهها یا تئاترهایتان باشیم؟
چرا این اتفاق میافتد. قرار است یکی از نمایشهایم با عنوان «سراب» که در دهه هشتاد اجرا شد، همین روزها در تالار وحدت روی صحنه برود. انشالله اگر بازبینی مورد قبول قرار گیرد؛ حتما دوستان خبر و جزییات را به رسانهها اعلام میکنند این نمایش در دوره خودش به نوعی عرصه جدیدی را در زمینه نمایشهای مذهبی باز میکرد. همان زمان که این نمایش اجرا میشد عوام هیچ مشکلی با آن نداشتند؛ بلکه یکسری از دوستان بودند که آن نگاه و شیوه را برنمیتافتند. این قضیه همیشه برایم عجیب بود! دوستانی که راجع به آثار قبلی ما صحبت میکردند و ما را مورد نقد قرار میدادند و میگفتند اینها روضه نمایشی است و تئاتر نیست، نظرشان این بود که نباید اینگونه به موضوعات مذهبی و باورهای مردم پرداخته شود! میگفتند نه دیگر در این حد!
نمیخواهید درباره فعالیتهای حال حاضرتان کمی توضیح دهید؟
همچنان در حوزه تئاتر کودک مشغول کار هستم. بیش از هرچیز به گسترش نمایشنامه میان بچهها فکر میکنم. تاکیدم روی این موضوع است که بتوانیم نمایشنامه را به عنوان یک قالب ادبی مانند داستان وشعر منتشر کنیم و در خانهها موجود باشد و بچهها آنها را بخوانند. اینگونه جا افتاده که نمایشنامه فقط برای اجراست. همین موضوع باعث شده ناشران از چاپ آثار استقبال نکنند و قاعدتا طی این روند خانوادهها هم از وجود چنین منابعی استقبال نخواهند کرد. این موضوع دغدغه فعلی من است.