هر چند در هفته تربیت بدنی آمارهای خوبی از عملکرد ورزش ایران منتشر می شود، اما انتشار برخی اخبار که با سلامتی مردم ارتباط مستقیم دارد، نگرانی ها را برای آینده افزایش داده است.
به گزارش جارچی اخبار، عبدالحمید احمدی معاون سابق فرهنگی و ورزش همگانی وزارت ورزش و جوانان در یادداشتی نوشت: هفته تربیت بدنی بهانه و فرصتی است تا راجع به ورزش و تأثیرات آن در جامعه و مردم صحبت و گفتگو شود. گفتگویی شفاف که در آن سهم ورزش در بهبود کیفیت زندگی مردم و تأثیرات آن در سلامت فردی و اجتماعی آحاد جامعه با آمار و اطلاعات دقیق بیان شود.
متأسفانه آن چه که کمتر در چنین مناسبتی دنبال شده همین موضوع است و آنچه که بیشتر در برنامههای دستگاههای متولی ورزش شاهد آن هستیم همایشها و نمایشهایی است که رنگ و بویی از توجه به آسیبها و معضلات مرتبط با کیفیت و سبک زندگی مردم و کم تحرکی و فقر حرکتی آحاد و اقشار جامعه ندارد و پس از پایان یافتن این هفته و برنامههای تبلیغاتی آن، دوباره این موضوع مهم و حیاتی که با سلامت مردم ارتباط مستقیم دارد به محاق و فراموشی سپرده میشود.
نگاهی به آمار ارائه شده از سوی مسئولین سازمانها و نهادهای کشور گویای اوج گرفتن چاقی و اضافه وزن که نشانه مهمی از وخامت وضعیت سلامت جسمی و به تبع آن سلامت روانی و اجتماعی مردم اعم از دانش آموزان، بانوان، و سایر اقشار جامعه به ویژه در کلانشهرها و شهرهای بزرگ ایران است.
– به گفته رئیس اداره سلامت میانسالان و مادران وزارت بهداشت حدود ۳۱ درصد زنان ایرانی چاق هستند و فقط ۲۸ درصد آنان، وزن متناسب و مابقی اضافه وزن دارند. یعنی در مجموع ۷۲ درصد زنان ایرانی چاقی و اضافه وزن دارند!
– براساس صحبت رئیس کل سازمان نظام پزشکی، ایران جزو ۴۲ کشور چاق دنیا است و متأسفانه با سرعت رشد چاقی در چند سال آینده، ایران جزو کشورهای چهارم و پنجم چاق دنیا خواهد بود!
– به گفته معاون تربیتبدنی و سلامت وزارت آموزش و پرورش بیش از ۴۰ درصد دانشآموزان در برخی استانها دچار چاقی هستند. در صورتی که پنج سال قبل نرخ چاقی ۳۰ درصد بود اما اکنون در برخی استانها از مرز ۳۰ درصد عبور کرده و در برخی استانها بیش از ۴۰ درصد دانشآموزان با معضل چاقی و اضافه وزن روبهرو هستند!
– بر اساس آمارهای مرکز مدیریت بیماریهای غیرواگیر وزارت بهداشت، چاقی از ۲۰ درصد در ۴۰ سال گذشته به ۷۰ درصد افزایش یافته است!
آیا میتوان این آمارها را شنید و از کنار آن بسادگی گذشت؟ آیا مسئولین بهداشتی، ورزشی، و پرورشی کشور نباید نگران این وضعیت نگران کننده و دلایل و عوامل وقوع آن باشند؟
آیا با توجه به این اعداد و ارقام راجع به چاقی و اضافه وزن که میتواند تبعات بی شمار از جمله ابتلاء به بیماریهای غیرواگیر و انواع سرطانها که بسیار پرهزینه اند داشته باشد برنامهای ملی برای پیشگیری و کاهش آن از سوی وزارتخانههای بهداشت و ورزش و آموزش و پرورش وجود دارد؟
و آیا وزارت ورزش و جوانان در دولت سیزدهم پاسخی برای رکود ورزش همگانی و تعطیلی و توقف بیش از ٢٠ برنامه و پروژه ملی ورزش همگانی از جمله طرح ملی شهر فعال، که قرار بود با مشارکت شهرداریهای سراسر کشور و دستگاهها و نهادهای همکار اجرا شوند و در صورت اجرا و استمرار میتوانست پاسخگوی بخشی از نیاز مردم در ورزش همگانی باشد، دارد؟
انتظار آن است که در دولت چهاردهم و با توجه به آمارها و گزارشهای نگران کننده شیوع اضافه وزن و چاقی در بین مردم، و وضعیت نابسامان و بلاتکلیف ورزش همگانی که منجر به افزایش کم تحرکی و فقر حرکتی در اقشار جامعه و بویژه دانش آموزان و بانوان شده است تدبیر و برنامه ریزی لازم انجام شود.