کارگردان نمایش «لسانالغیب» میگوید: اینکه امکانی فراهم شود تا ما در حافظیه نمایشی را به مرحله اجرا برسانیم، به خودی خود خوشحال کننده است. مدیران ما در هر نهادی باید از این قضیه استفاده کنند و بهره ببرند. ما بناهای تاریخی کم نداریم. و اگر توجه داشته باشید کنسرتهای زیادی در سراسر دنیا در ابنیههای تاریخی اجرا شدهاند. این اتفاق بارها رخ داده و بناهای تاریخی هم آسیب ندیدهاند.
به گزارش جارچی اخبار به نقل از ایلنا، طی هفتههای گذشته محمد حاتمی نمایش «لسانالغیب» را در حافظیه شیراز روی صحنه برد. این نمایش با حمایت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و همیاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس مهرماه امسال، در جوار آرامگاه حافظ اجرا شده است.
محمد حاتمی، طراح و کارگردان این اثر را با نگاهی به نمایشنامه «رند خلوتنشین» نوشته پری صابری روی صحنه برده و اردشیر صالحپور و محمود شالوئی بازنویسی متن را به عهده داشتهاند.
محمد حاتمی، سیروس اسنقی، ابوالفضل همراه، آناهید ادبی، امید امیر، شکیلا سماواتی، آذین عیوضی، مرجان رهنما و طاها زمردی در این اثر به ایفای نقش پرداختهاند. از دیگر عوامل آن میتوان به امجد ابراهیمی (سرپرست گروه موسیقی)، حامد ابراهیمی (آهنگساز) و حمیدرضا ترکاشوند (خواننده) اشاره کرد. نیلوفر محمدی نیز مشاور هنری تهیهکننده بوده است.
محمد حاتمی در گفت و گویی به چگونگی بازنویسی و اجرای نمایش «لسانالغیب» می پردازد که از نظرتان می گذرد:
حال که اجراهای نمایش «لسانالغیب» به پایان رسیده، میتوان در اینباره سوال کرد که بازخوردها و استقبال شیرازیها در چه حد بود؟ به هرحال اجرای تئاتر در بارگاه حافظ شیرازی اتفاقی نو است.
خبررسانیها بسیار ضعیف بود و صرفا چند رسانه معدود در شیراز خبرهایی معدود درباره اجرای نمایش «لسانالغیب» منتشر کردند و خب ما اصلا هیچ تبلیغاتی نداشتیم. با این حال و با وجود عدم اطلاعرسانیها باید بگویم استقبال مخاطبان از نمایش بینظیر همانطور که گفتم ما اصلا تبلیغات نمیخواستیم و به نظرم خبررسانی از تبلیغات مهمتر است. مردم شهر شیراز باید میدانستند که در حافظیه نمایشی در حال اجراست. حال بگذارید در این رابطه موضوع جالبی را مطرح کنم. همین چند روز پیش بود که یکی از برنامههای مرکز صدا و سیمای استان فارس با نام «خوشا شیراز» از من برای حضور دعوت به عمل آورد. به دوست عزیز در این برنامه گفتم من شانزده روز در شیراز حضور داشتهام و طی این مدت نمایش «لسانالغیب» را روی صحنه داشتهایم. بعد ایشان گفتند ما اصلا خبر نداشتیم!
تبلیغات شهری چه؟
ما قرار بود چند پلاکارد در شهر داشته باشیم، اما در این زمینه نیز هیچ اتفاقی نیفتاد؛ لااقل اینکه من و گروهم چیزی ندیدم. ماجرا این بود که خبر اجرا دهان به دهان چرخید و مردم هم از این طریق متوجه شدند که نمایشی در حافظیه روی صحنه است.
اولینبار است که نمایشی در حافظیه اجرا میشود؛ لااقل در چند سال گذشته این اتفاق رخ نداده.
بله همینطور است.
سوال بعدی درباره متن است. اثر شما بازنویسی نمایشنامهای نوشته مرحوم پری صابری است که «رند خلوتنشین» نام داشت و سالها قبل روی صحنه رفته بود. پس از فوت ایشان سراغ این اثر رفتید؟
خیر. زمانی که تصمیم به بازنویسی و اجرای متن ایشان گرفتیم در قید حیات بودند. و باید بگویم متن توسط آقای محمود شالویی بازنویسی شده است. به هرحال از آنجا که خودم طراح و کارگردان نمایش بودم، فکر دیگری برای اجرای آن داشتم و با نگرش خودم به بازنویسی پرداختیم. قطعا کاری که خانم پری صابری حدود بیست و سه، چهار سال پیش روی صحنه برده بود، دارای ارزشهای بسیار بود. من در نمایش ایشان که آن زمان اجرا شد بازی میکردم و بسیار از ایشان آموختم. یادم هست نمایش «رند خلوتنشین» هم در زمان اجرا، خیلی مورد استقبال قرار گرفت.
چطور شد با آقای محمود شالویی همکاری کردید؟ ظاهرا ایشان که طی این سالها مسئولیتهایی داشته در زمینههای دیگری چون نوشتن هم فعال است.
من قبلتر نه با انجمن مفاخر، که با دکتر شالویی همکاریهایی داشتهام و در این زمینهها تجاربی داشتهایم. ایشان را از سالیان پیش میشناختم؛ زمانی که ریاست موزه هنرهای معاصر را به عهده داشتند. در آن مقطع طی تعاملاتی که با هم داشتیم، تصمیم گرفتیم اثری را بر اساس زندگی مولانا جلالالدین بلخی بنویسیم و روی صحنه ببریم. در ادامه آقای بابک صفیخانی متن را نوشتند که «مقام عاشقی» نام داشت. کارها انجام شد و ما این اثر را در کشور سوریه اجرا کردیم. کیش و اصفهان هم شهرهای دیگری هستند که نمایشمان را در آنها روی صحنه بردیم؛ در حالی که این اثر هیچوقت در تهران اجرا نشد! اتفاقا اجرای این نمایش در همان زمان هم خیلی مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. بعد از این تجربه و پس از سالها من به دکتر شالویی پیشنهاد دادم روی زندگی حافظ کار کنیم و نسبت به این شخصیت مهم ادبی و زندگیاش نگرش دیگری داشته باشیم. در ادامه تعاملاتی داشتیم و انجام کار برایمان قطعی شد.
همکاری با آقای اردشیر صالحپور که یکی دیگر از بازنویسان متن است، چگونه شکل گرفت؟
من و آقای صالحپور از سالها پیش یکدیگر را میشناسیم اما با هم همکاری نداشتهایم.
به جز انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، اداره کل هنرهای نمایشی چقدر برای اجرای نمایش در شیراز با شما همکاری کرد؟ همینطور انجمن نمایش ایران در تهران و انجمن نمایش شیراز در استان فارس؟
با اینکه انجمن مفاخر متولی تئاتر نیست، اما نه فقط ما را حمایت کرد؛ بلکه تهیهکننده پروژه «لسانالغیب» انجمن آثار و مفاخر فرهنگی است. شما حساب کنید مرکز هنرهای نمایشی و انجمن نمایش ایران متولی تئاتر هستند، اما هیچوقت سراغ مشاهیر نمیروند و در قالب نمایشنامه و نمایش روی زندگی مفاخرمان کار نمیکنند. در رابطه با نمایش «لسانالغیب» هیچ حمایتی از سوی مرکز وجود نداشت. متاسفانه اینگونه نمایشها حمایت نمیشوند؛ مگر اینکه بخش خصوصی قدم پیش بگذارد و کار کند. در چنین فضایی، انجمن مفاخر آمد و این کار را انجام داد. اما من انتظار داشتم متولی تئاتر یعنی مرکز هنرهای نمایشی و انجمن نمایش چنین کاری را انجام دهند که متاسفانه اینطور نبوده است.
البته ما توانستیم از آنها برای مدتی کوتاه سالن تمرین بگیریم، اما این که نامش حمایت نیست. البته این را هم بگویم که تمرین ما در سالن رودکی واقع در بنیاد رودکی چهار، پنج جلسه بیشتر طول نکشید. مابقی جلسات تمرین ما در تالار «محراب» و خود انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد. این مکان فراهم شد تا ما بتوانیم با فراغ بال تمریناتمان را به سرانجام برسانیم و دغدغهای نداشته باشیم.
با اینکه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی تهیهکننده کار بوده اما اینگونه به نظر میرسد که اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس و شهر شیراز حمایتها را به عهده داشته است. لااقل در خبرها اینگونه درج شده.
زمانی که ما اجرا رفتیم و نمایش موفق شد و سیل جمعیت از اثرمان دیدن کردند، اداره ارشاد شیراز تازه اخباری در اینباره منتشر کرد.
چقدر از حمایتهای مالی که از اجرای نمایش «لسانالغیب» صورت گرفت، رضایت دارید؟
مسئله مادیات که به هرحال وجود دارد و هر گروهی هم باشد و هر کجا اجرا رود، بالاخره مقوله مالی وجود دارد. همه اعضای گروه زمان صرف میکنند و باید دستمزدشان را دریافت کنند. موضوع این است که ما با تعاملی که با انجمن داشتیم کاری را در جوار تربت حافظ اجرا کردیم. اما چنین اثری باید در خیلی اماکن روی صحنه رود. بله اجرای تئاتر در حافظیه جذابیتهای خودش را دارد، اما ما میتوانیم در خیلی از اماکن تاریخی اجرا برویم و همان استقبال وجود داشته باشد. این تداوم در اجراها رفتن به اماکن و شهرهای مختلف را حمایت میدانم.
چه بسا در سالن…
بله. به هر حال این قدم برداشته شده و امیداورم تدام یابد.
آیا میتوان نمایش «لسانالغیب» را نمایشی «میدانی» دانست؟ کلا تعریفتان از این دسته کارها چیست؟
باید بگویم که روحیات من اصلا با این عبارت نمایش میدانی سنخیت ندارد. کلا بعد از سالها فعالیت در عرصه تئاتر نمایش میدانی را متوجه نمیشوم. من نمایش خیابانی را متوجه میشوم؛ چون این مدل کار تعریف مشخصی دارد. من نمیدانم عنوانی چون نمایش میدانی از کجا آمده! نمایش میتواند همه جا برگزار شود. مگر در «کولوزئوم» واقع در رم و «اپیدورانس» واقع در یونان همینطور نیست؟ نمایش «آنتیگون» در «کولسئوم» اجرا شده و در تالار وحدت هم روی صحنه رفته. نمایش «شمس پرنده» خانم پری صابری هم همینطور بود. این اثر را به مدت صد شب متوالی در تالار وحدت اجرا کردیم و به مدت بیست و دو سال اجرا شد. طی این اتفاق در اروپا، خیلی مواقع مقابل بناهای تاریخی و کلیساها به اجرای نمایش میپرداختیم. حرفم این است که فرقی نمیکند یک نمایش را در چه مکانی اجرا میکنیم. هر زمان تماشاگر باشد و محیطی را به کار اختصاص دهند، میتوان نمایشی را اجرا کرد.
با اجرا در فضای باز مشکل و چالشی نداشتید؟ به هرحال چنین اجرایی به سیستم صدابرداری قوی، باندهای بزرگ و به اندازه، نور، پروجکشن و دیگر موارد نیاز دارد؛ چون سالنی در کار نیست. حتی نوع چیدمان صندلیها هم مهم است.
باید بگویم بله همکاریهایی در این زمینه بود؛ اما بضاعت کافی در این زمینه وجود نداشت. زمانی که نمایشی را در یک فضای باز اجرا میکنیم، قطعا باید ابزارمان فراهم باشد. همانطور که گفتید عناصری چون نور و صدا بسیار اهمیت دارند و باید به طور درست و کامل فراهم باشند. اجرا باید حرفهای باشد تا تماشاگر اذیت نشود. به هرحال چنین موارد و کمبودهایی وجود دارد، یعنی اینکه ما هنوز به آن استانداردهای لازم نرسیدهایم؛ یا لااقل اینکه در اجرای ما وجود نداشت. در نهایت اینکه ما در حد بضاعت از امکانات در جهت اجراهایی بهتر و با کیفیتتر، استفاده کردیم. موضوع دیگر خاصیتی است که در هنر نمایش وجود دارد. این خاصیت باعث میشود زمانی که مردم جمع میشوند، نمایش خودش را با فضا منطبق میکند یا برای رسیدن به این مقصود تلاش کند؛ وگرنه من به عنوان کارگردان بدم نمیآید که تمام امکانات نوری و صدایی را داشته باشم. و باید یادمان باشد که تئاتر در نهایت بدون نور و پروژکتور هم قابل اجراست. نمیتوانیم بگوییم همیشه باید آنقدر صبر کنیم تا تمام امکانات و شرایط فراهم باشد تا نمایشی را روی صحنه ببریم. یا اینکه ابر و باد و مه و خورشید باید دست به کار شوند تا ما یک نمایش را به مرحله تولید برسانیم و آن را اجرا کنیم! خیر اینطور نیست و باید با هر امکاناتی که هست، بتوانیم زیباترین شکل ارائه را داشته باشیم.
اما یکی از نهادهای مهم در زمینه اجراهای مشابه در اماکن تاریخی میراث فرهنگی است. معمولا این وزارتخانه با برگزاری نمایش و کنسرت در اماکن تاریخی مخالف است. نظر مسئولان شاید این است که با این کار اماکن تاریخی آسیب میبییند.
اینکه امکانی فراهم شود تا ما در حافظیه نمایشی را به مرحله اجرا برسانیم، به خودی خود خوشحال کننده است. مدیران ما در هر نهادی باید از این قضیه استفاده کنند و بهره ببرند. ما بناهای تاریخی کم نداریم. و اگر توجه داشته باشید کنسرتهای زیادی در سراسر دنیا در ابنیههای تاریخی اجرا شدهاند. این اتفاق بارها رخ داده و بناهای تاریخی هم آسیب ندیدهاند. اگر صحبت لطمه خوردن و لطمه زدن است باید به سراغ موارد دیگری برویم. یانی نوازنده و آهنگسازی یونانی و تعدادی دیگر از موزیسین بارها در اماکن تاریخی به اجرای کنسرت پرداختهاند. به نظرم این اتفاق زیباست و توقع این است مسئولان از چنین کاری حمایت کنند. این که مردم در یک سالن با ظرفیت هزار نفر و یا نهایت سه هزار نفر یک اجرا را ببیند، با دیدن اثری در فضای باز متفاوت است. کاخ سعدآباد را مثال میزنم که خودتان هم به آن اشاره کردید. چهارهزار و پانصد، یا پنج هزار نفر در این مجموعه تاریخی به دیدن آثار اجرایی مینشینند. این اتفاق باید در تئاتر هم رخ دهد که به این واسطه تعداد زیادی از مخاطبان در یک شب، نمایش مورد علاقهشان را تماشا کنند. و یادمان باشد که خود این اتفاق به حفظ و اشاعه فرهنگ کمک میکند. این روال به صورت مستمر جذب گردشگران داخلی و خارجی را هم به همراه خواهد داشت. با این حساب ما چند کار را به صورت همزمان انجام دادهایم. اول اینکه به نوعی مردم را دعوت میکنیم که آثار باستانی ما را ببیند. دوم اینکه در این اماکن اثری هنری اجرا میشود که در نوع خود فرهنگسازی است. مورد دیگر اینکه به این واسطه شخصیتها و مفاخر را بهتر و کاملتر به مردم معرفی میکنیم. مورد دیگر اینکه به جذب گردشگران نیز کمک نمودهایم. همه این موارد و موارد دیگر به صورت توامان اتفاق میافتد.