در سالهای پایانی دهه ۹۰، آقایی از بلبرینگسازی تبریز آمد، قطعات کمباین را فروخت و کارگاه بلبرینگسازی راه انداخت، کمباین را کامل فلج کرد. داستان مفصل است خلاصه بگویم، دهه ۷۰، حدود ۸۰۰ کارگر داشتیم، در سال ۹۸، به حدود ۶۰ کارگر رسیدیم اما حالا کارخانه فقط ۱۰، ۱۵ کارگر دارد.
به گزارش جارچی اخبار به نقل از ایلنا، در ۱۳ تیرماه ۱۴۰۲ یکی از کارگران کمباینسازیِ سهند تبریز در گفتگویی با ما با بیان اینکه هیچ مسئولی به دادشان نمیرسد، گفت: «با توجه به قرار گرفتن در وضعیت بد اقتصادی، از کمیته امداد درخواست کردهایم در صورت امکان جیره مناسب غذایی به کارگران کارخانه اختصاص دهند….» این خبر آن زمان غوغا به پا کرد؛ چرا کارگران کارخانهای به عظمت کمباینسازی که در سالهای میانی دهه ۷۰ شمسی، محصولاتش را به عراق، آذربایجان، گرجستان و چند کشور دیگر صادر میکرد، حالا دست به دامان کمیته امداد شدهاند تا جیره غذایی بگیرند؟ یک سال و چند ماه از آن استمداد دردناک گذشته است اما چیزی تغییر نکرده؛ خلاصهی مطلب یک جمله است: «کمباین سازی سهند تبریز» در مسیر زوال قرار گرفته است و با این شتاب تندِ بیحمایتیِ مسئولان میرود که با سر به زمین بخورد…
سقوط کمباینسازی جدید نیست؛ در یک دههی اخیر، این کارخانه بارها دست به دست چرخیده، بارها با اتکا بر یک خوانشِ ضد کارگری و ضد تولیدی از اصل ۴۴ قانون اساسی، به ثمن بخس و نازلترین قیمت به این و آن واگذار شده و هر بار کارگران متخصص و تولید ضربه دیدهاند؛ یک کارگر این کارخانه میگوید: «بارها کمباینسازی را در برابرِ «هیچ»واگذار کردند؛ حالا حدود ۱۵ کارگر در کارخانهای که روزگارانِ نه چندان دور حدود ۸۰۰ نفر در آن مشغول به کار بودند، با ناامیدی امروزِ خود را به فردا گره میزنند؛ مدتی تولید کاملاً متوقف شد؛ مدتی ساخت کمباین را به ساخت بلبرینگ تقلیل دادند و بعد باز همه چیز به هم ریخت….».
ورود سرمایهگذاران متعدد که البته همه تقریباً کارنابلد بودهاند، همه چیز را به هم ریخته است؛ این سرمایهگذاران طیف گستردهای را دربرمیگیرند از صدر هاشمی، صاحب ۶۰ شرکت که آوردهای برای کمباین سازی نداشت تا سهامدار عمدهی فعلی که به گفته کارگران قبلاً در بازار تبریز، تاجار قند و چای بوده است: «چیزی از کمباین و کمباینسازی نمیداند….!».
اوضاع سال به سال بدتر شد
سالهاست که مسئولان ادعای حمایت از کمباینسازی دارند اما اوضاع سال به سال بدتر شده است؛ در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۸ زهرا ساعی نماینده مردم تبریز در مجلس به این کارخانه رفت و با بیان اینکه کمباینسازی جزو صنایع برتر استان است، گفت: «این مجموعه جزو مجموعه های صنعتی مهم ولی متاسفانه مشکل دار استان آذربایجان شرقی است که باید مشکلات آن با همراهی مالکین، کارگران و مسئولین استانی و حتی کشوری حل شود…… مسئولان دولتی بایستی در جهت احقاق حقوق قشر زحمتکش کارگر برآمده و مانع از اقدامات افراد فرصتطلب که به خاطر منافع شخصی خود در حال ضربه به اقتصاد، تولید، صنعت و اشتغال کشور هستند، شوند».
پنج سال و شش ماه از آن روز گذشته است اما مشخص نیست چرا مسئولان مانع از اقدامات افراد فرصتطلب نشدهاند و کمباینسازی را نجات ندادهاند؛ کارگر این کارخانه با پوزخندی تلخ میگوید: «از این بازدیدهای نمایشی چیزی نصیب کارگران و تولید نمیشود….».
بعد از بازدیدِ آن سال و سخنان دلنشین خانم ساعی در مقام نماینده مجلس، تولید در کمباینسازی تقریباً متوقف شد؛ کارخانه در آبانماه سال ۱۳۹۸ به یک فرد دیگر که ادعا می کرد «آورده خوبی دارد»، واگذار شد که این فرد، «حبیب بنده» رئیس شورای کار کارخانه را به همراه ۷ کارگر دیگر که ۱۵ تا ۱۷ سال سابقه کار داشتند، اخراج کرد. دو سال و چند ماه بعد در مرداد ۱۴۰۰، رسانههای نزدیک به دولت خبر دادند «بازگشت تنها واحد کمباینسازی شمالغرب کشور در تبریز به چرخه تولید، علاوه بر ایجاد اشتغال، امکان صادرات کمباین به خارج از کشور را نیز فراهم کرده است». آن زمان، رامین قدیرنهاد رئیس هیات مدیره کارخانه تولید ماشینهای کشاورزی و صنعتی در گفتگویی اظهار کرد: «این کارخانه که به دلیل مشکلات مالی مدتی تعطیل شده بود، با تزریق ۵۰ میلیارد تومان اعتبار جهت تسویه حساب کامل بدهیهای بانکی و بیمهای و حقوق پرسنل، به چرخه تولید بازگشت و بعد از احیا، تعداد کارکنان از ۳۰ نفر به ۱۲۰ نفر افزایش یافت».
اما این بازگشایی، به گفته کارگران فقط رونمایی از اسکلت کارخانه بود در راستای تعهدی که مسئولان محلی به دولت داده بودند اما کارها هیچ زمان روی غلتک نیفتاد؛ در اسفند ۱۴۰۲، کارگران کارخانه کمباینسازی سهند تبریز از عدم پرداخت ۶ ماه دستمزد و عیدی انتقاد کردند و گفتند هیچ کس پاسخگو نیست. یعنی همان مسئولانی که دو سال قبل، روبان قرمز بازگشایی را قیچی کرده بودند و خبر از بازگشت شرکت بزرگ شمال غرب کشور به چرخه تولید داده بودند، پاسخی برای کارگران نداشتند.
چرا «کمباینسازی» به اینجا رسید؟
حالا این کارخانه با بیش از ۳۰ سال سابقه، فقط ۱۵ کارگر دارد؛ «حبیب بنده» که حدود بیست سال رئیس و عضو شورای اسلامی کار کمباینسازی تبریز بوده، میگوید: این کارخانه در دولت آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۳ افتتاح شد؛ اوایل اوضاع خیلی خوب بود؛ فقط کمباین نمیساختیم؛ شش واحد تولید داشتیم،کانکس، بدنه موتورسیکلت و محصولات دیگر هم تولید میکردیم؛ کانکس شرکت ما با کانکس ماموت رقابت میکرد. محصولات ما هم بازار داخل داشت و هم به کلی کشور خارجی صادر میشد.
بنده در مورد مسیر زوال این کارخانه با شیب تند توضیح میدهد: مشکلات کارخانه در سال ۱۳۷۷ آغاز شد؛ سرمایهگذاران در زمان دولت سازندگی به نام شرکت گسترش و توسعه صنایع آذربایجان یا همان کمباینسازی وام ۲ میلیارد تومانی گرفتند اما به جای اینکه این وام را به کارخانه تزریق کنند، بین خودشان مثل میراث تقسیم کردند و هر کدام بیرون شرکت برای خودشان ملک و املاک خریدند؛ مثلاً مدیرعاملِ آن زمان با وام این کارخانه برای خودش، یک شرکت پلیاتیلین تاسیس کرد. آن مدیرعامل رفت و بعدی آمد؛ بعدی، خویشاوند استاندار بود……
«در یک دورهای برای اینکه جلوی خرابی بیشتر را بگیرند، چند نفر از بزرگسرمایهدارانِ مملکت را آوردند و ایجا سهامدار کردند، مثلاً صدر هاشمی و صفایی فراهانی را آوردند»؛ این فعال کارگری با بیان این مطلب اضافه میکند: آن زمان کمی اوضاع خوب شد؛ اما خیلی زود مدیرانی آوردند که نتوانستند کاری از پیش ببرند. در سالهای آغازین دهه ۹۰، مدیرعاملی آوردند که هیچ تجربهای نداشت. در سالهای پایانی دهه ۹۰، آقایی از بلبرینگسازی تبریز آمد، قطعات کمباین را فروخت و کارگاه بلبرینگسازی راه انداخت، کمباین را کامل فلج کرد. داستان مفصل است خلاصه بگویم، دهه ۷۰، حدود ۸۰۰ کارگر داشتیم، در سال ۹۸، به حدود ۶۰ کارگر رسیدیم اما حالا کارخانه فقط ۱۰، ۱۵ کارگر دارد.
بنده، ریشهی اصلی مشکل را فقدان مدیریت صحیح میداند: «برای رونق این شرکت، مدیرعاملِ اهل فن و کاربلد و سرمایهگذارانی که چشم به داراییهای شرکت نداشته باشند، لازم است. در دورهای ۵ میلیارد تومان تسهیلات به این واحد دادند؛ آن زمان با این پول میشد کل تبریز را خرید. این پولها کجا خرج شد؟ به جیب چه کسی رفت؟ چرا کارخانه همچنان در اغماست؟!»
چرا صنایع تبریز زمین خوردهاند؟
تبریز شهر صنعت است، شهر اولینهاست؛ در قرن شانزدهم میلادی، شاه عباس صفوی، اولین کارگاههای نیمهمدرنِ فرشبافی را در این شهر پایهگذاری کرد؛ سالها بعد، عباس میرزای قاجار، نایبالسلطنه، اولین کارخانه اسلحهسازی ایران را در این شهر پایه ریخت؛ اولین چاپخانه سربی با حروف فارسی و عربی توسط میرزا زینالعابدین تبریزی در تبریز دایر شد. امتیاز تاسیس اولین کارخانه برق ایران در تبریز در سال۱۲۸۱ خورشیدی به نام مرحوم قاسمخان والی صادر شده است. صنعت و بازرگانی این شهر زمانی آنچنان توانمند بود که در سال ۱۲۸۷ شمسی، بعد از به توپ بستن مجلس، مردم تبریز با حمایت تاجران و صاحبان صنایع محلی از جمله علی موسیو و صدقیانی و دوافروش، ماهها مقابل نیروهای مسلح استبداد محمدعلیشاهی ایستادگی کردند؛ حالا چرا صنعت تبریز تا آنجا سقوط کرده که کارگران متخصص یک کارخانهاش برای کسب روزی از کمیته امداد استمداد میطلبند؟ آن مدیرانی که لاف حمایت از صنایع ملی میزدند، کجا به خواب رفتهاند…..؟!