کاوه سجادی حسینی با اشاره به اینکه در چند اثر سینمایی دیگر به موضوع مهاجرت پرداخته، تأکید کرد که مهاجرت روایت شده در «نبودنت» و آسیبی که کاراکتر اصلی آن تجربه می‌کند مربوط به مردم جهان سوم است.

به گزارش جارچی اخبار به نقل از  ایلنا، فیلم سینمایی «نبودنت» به کارگردانی کاوه سجادی حسینی به تازگی در سینماهای کشور اکران شده است. این فیلم در بخش سودای سیمرغ چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد و توانست در دو بخش بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین بازیگر نقش مکمل زن نامزد شود.

«نبودنت» به موضوع مهاجرت غیر قانونی و آسیب‌هایی که به نزدیکان افراد مهاجر وارد می‌شود، می‌پردازد و بازیگرانی چون سحر دولتشاهی، امیر آقایی، آزاده صمدی و فرید سجادی‌حسینی در آن ایفای نقش می‌کنند.

به بهانه اکران این اثر سینمایی کاوه سجادی حسینی گفتگویی داشته که در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانید:

ایده اولیه و ساختار «نبودنت» چگونه شکل گرفت؟

من در فیلم‌های قبلی‌ام به موضوع مهاجرت پرداخته‌ام که دو فیلم «بوفالو» و «شب بیرون» دقیقاً به همین موضوع می‌پردازند. در «شب بیرون» دختری را می‌بینیم که می‌خواهد از ایران برود و شب قبل از سفرش با برادرش شروع به فیلمبرداری در تهران می‌کند و فیلم «بوفالو» هم روایتگر داستان دختر و پسری است که قرار است به صورت غیر قانونی از ایران خارج شوند و در بندر انزلی گرفتاری‌هایی برایشان به وجود می‌آید.

بنابراین موضوع مهاجرت برای من همیشه یک موضوع جدی و جذاب بوده و من این مسئله را به عنوان یک هامارتیا یا یک نقطه ضعف برای انسان‌های جهان سوم و ایرانیان می‌بینم که در تلاش هستند تا با رفتن این نقص خود را جبران کنند و بعضی مواقع مهاجرت نتیجه عکس دارد و گویا این نقش دو برابر می‌شود، مخصوصاً وقتی که این مهاجرت غیر قانونی است؛ انسان‌هایی که از چیزی فرار می‌کنند اما خودشان به خودشان اجازه این فرار را نمی‌دهند.

به همین دلیل مسئله مهاجرت برای من همیشه جذابیت این را داشته که بخواهم در آثارم به آن بپردازم. وقتی صادق خوشحال طرح اولیه را برای من تعریف کرد خیلی از این طرح خوشم آمد و شروع به نوشتن آن کردیم و در مرحله بعد آقای فرهاد دلارام هم به ما اضافه شد. فیلمنامه در سال ۱۳۹۷ نوشته شد ولی امکان ساخت فراهم نبود و بعد از اینکه فیلم «بی سر» را ساختم دنبال سرمایه‌گذار بودم تا اینکه در سال ۱۴۰۰ به کمک آقای مهندس مهربخش این فیلم ساخته شد و در سال ۱۴۰۱ این اثر ساخته شد و یک سال مشکل پروانه ساخت داشتیم که در نهایت به کمک آقای روح‌الله سهرابی پروانه نمایش صادر شد و فیلم در جشنواره فجر سال گذشته شرکت کرد و توانست در دو بخش بهترین بازیگر نقش اول زن و نقش مکمل زن کاندیدای جایزه شود.

با توجه به اینکه درامی درونی را در پرداختن به مسئله مهاجرت دنبال می‌کنید و در دو اثر دیگر هم به این موضوع پرداخته‌اید. آیا می‌توان گفت که در «نبودنت» بیشتر به آنچه که مدنظر دارید نزدیک شده‌اید؟

هر دو فیلم قبلی من که به مسئله مهاجرت می‌پردازند هم آثاری هستند که به درونیات کاراکترها می‌پردازند. در «بوفالو» ما با زنی روبرو هستیم که پس از مرگ شوهرش دچار پریشانی و پرسه‌زنی در شهری می‌شود که شهر او نیست و در آنجا درامی درونی شکل می‌گیرد. در «بوفالو» ما آسیب‌های اقدام به مهاجرت غیر قانونی را دنبال کردیم و قصه‌ای که روایت می‌شود به قبل از مهاجرت مربوط می‌شود اما در «نبودنت» این اقدام انجام شده و کاراکتر فرهاد مهاجرت کرده و ما در فیلم آسیب‌های بعد از مهاجرت را در خانواده‌های مهاجران می‌بینیم.

ما در این فیلم آسیب‌هایی که به خانواده به دلیل مهاجرت یکی از اعضای آن وارد شده را دنبال می‌کنیم و تمرکزمان روی زن قصه است که با از دست دادن شوهرش بر زندگی پافشاری می‌کند و همچنان با امیدواری به زندگی ادامه می‌دهد. ما نمی‌توانستیم این امیدواری را در فضایی شیرین به تصویر بکشیم. ناامیدی وقتی به سراغ ما می‌آید که شرایطی سخت را تجربه می‌کنیم و ما در «نبودنت» با زنی روبرو هستیم که با وجود شرایط سختی که دارد همچنان امیدوار است و دست از امید و تلاش و ادامه تعهدی که دارد، برنمی‌دارد و از ادامه عشقش دست نمی‌کشد. تفاوتی ندارد که این زن متعلق به کجاست و در چه کشوری زندگی می‌کند، چنین بحرانی برای همه قابل درک و قابل فهم است و من نمی‌خواهم بگویم که صرفاً یک زن ایرانی تا این حد پایبند است، این زن پایبند می‌تواند در همه جای جهان وجود داشته باشد و یا حتی می‌توان زنی عکس زن قصه «نبودنت» را دید که نمونه‌هایش در ایران و در همه جای دنیا وجود دارد.

مسئله پایبندی زن را اگر مسئله جهان‌شمول بدانیم، آیا بحرانی که با آن مواجه شده و مسئله مهاجرت غیرقانونی را می‌توان قصه و بحرانی کاملاً ایرانی دانست؟

بله، من فیلمی ایرانی ساخته‌ام ولی به هر حال مسئله مهاجرت برای هر کسی قابل درک است. شما اهل هر کشوری باشید می‌توانید بنا به هر دلیلی مهاجرت کنید ولی قطعاً آنچه که «نبودنت» روایت می‌کند مربوط به جهان سوم می‌شود؛ کشورهایی که دچار آسیب، جنگ، تحریم و فشار هستند وگرنه کسی که از فرانسه به بلژیک مهاجرت کند مسئله‌ای بسیار متفاوت است و او آسیب‌هایی که جنس مهاجرت مردم در این کشورها تجربه می‌کنند را تجربه نخواهد کرد در حالیکه این وضعیت در اروپای شرقی وجود دارد و در کشورهایی مثل آلبانی و بوسنی شکل پدیده مهاجرت با ما مشابه است و فیلم‌های زیادی هم در اینباره در این کشورها ساخته شده است. در آمریکای جنوبی و برخی کشورهای آفریقایی و آسیایی نیز این وضعیت وجود دارد. «نبودنت» برای مردم این کشورها بیشتر قابل درک است اما قطعاً من یک فیلمساز ایرانی هستم، در ایران فیلم ساخته‌ام و مردم ایران ارتباط بهتری با فیلم برقرار خواهند کرد چرا که فیلم اساساً برای آن‌ها ساخته شده است.

ورود به دنیای درونی آدم‌ها و آنچه که از آسیب‌های وارد شده به آدم‌ها از پدیده مهاجرت روایت کرده‌اید، مستلزم دستیابی به شناختی از این تجربه است. چطور به این شناخت رسیدید؟

خودم چنین تجربه‌ای نداشتم اما به نظرم این شناخت از سینما برای من کسب شده است. فیلم دیدن در دوران نوجوانی و جوانی من را به شناختی از این مسئله رساند چرا که سینمای اروپای شرقی که سینمای مورد علاقه من است پر از فقدان، جدایی، جنگ، گم‌گشتگی انسان‌ها و… است و فکر می‌کنم اینکه مسئله مهاجرت در فیلم‌هایم دیده می‌شود تأثیری است که از سینما گرفته‌ام. مسئله فقدان در سینمای ما کمتر پرداخته شده در حالیکه همه ما از دست دادن یک نفر که دوستش داشتیم را تجربه کرده‌ایم اما در اروپا فیلم‌های بسیاری درباره عاری بودن از روابط انسانی و سردی از دست دادن وجود دارد که البته جنس جدایی و فقدان برای آن‌ها کمی متفاوت است.

علاوه بر این تحقیقاتی که داشتم و خاطراتی که از آدم‌ها می‌شنوم و از همه مهم‌تر مستندهایی که در این زمینه دیده‌ام بر شناختی که از مسئله مهاجرت دارم، تأثیر گذاشته‌اند. مستندهای واقعاً خوب و جذابی از سینماگران ایرانی و خارجی درباره مهاجرت ساخته شده است. به طور کل در نهایت باید بگویم اصلی‌ترین تأثیرپذیری‌ام از سینما و به خصوص سینمای اروپا بوده است.

در پرداختن به آسیب‌های مهاجرت در هر سه فیلمی که به این موضوع پرداخته‌اید، کاراکتر اصلی فیلمتان را یک زن انتخاب کرده‌اید.

علاوه بر این سه فیلم همه فیلم‌های من کاراکتر اصلی‌شان یک زن است. در «نبودنت» روایت از منظر یک دانای کل محدود است اما شخصیت محوری فیلم کاراکتر خانم دولتشاهی است. شاید این نگرش که شخصیت‌های اصلی‌ام را زن انتخاب می‌کنم به همان سینمای اروپا مربوط شود که در آن‌جا همیشه زن‌ها کاراکترهای محوری هستند.

جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید همیشه پای یک زن در میان است یا وقتی درام آغاز می‌شود که زن وارد قصه می‌شود و به همین دلیل زنان در روایت برای من جذاب بوده‌اند و فقدانی که در «نبودنت» وجود دارد از زاویه دید یک زن به نظر من قابل درک‌تر و جذاب‌تر است.

نسخه اکران چه تفاوت‌هایی با نسخه جشنواره دارد؟

در صدا، رنگ و نور تصاویر مشکلاتی وجود داشت که برای اکران عمومی در این جزئیات دست بردیم و تغییراتی ایجاد کردیم که کمی فیلم از حالت خموده بیرون آمد و کمی بهتر شد.

در جشنواره برخی انتقادها مربوط به ریتم کند اثر بود. آیا در تدوین مجدد ریتم هم تغییری پیدا کرده است؟

ریتمی که در فیلم وجود داشت همچنان وجود دارد و تلخی فیلم هم اصلاً کم نشده است اما کمی ضرباهنگ فیلم بهتر شده ولی فیلم وقصه همان است و تغییرات ماهوی به وجود نیامده است.

تلخی و ریتم آرامی که «نبودنت» دارد همچنان باقی است و ما هم بر حفظ این ریتم و فضا پافشاری داشتیم.

آیا حذف‌هایی که در نسخه جشنواره فیلم وجود داشت را توانستید به تعامل برسید؟

نه متأسفانه و رابطه کاراکترهای امیر آقایی و سحر دولتشاهی کمی حذف شد و این حذف شدن باعث شد که رابطه این دو نفر کمی گنگ شود و ما در تدوین تمهیداتی داشتیم تا مخاطب گیج نشود.

در واقع قصه و اتفاقی چون «شب‌های روشن» داستایوفسکی طراحی شده بود که با این حذف تا حدی این قصه کمرنگ شد؟

اتفاقاً در زمان نگارش به «شب‌های روشن» داستایوفسکی هم نگاهی داشتیم و درباره آن صحبت کرده بودیم ولی ما فقط هسته اصلی «شب‌های روشن» را در این فیلمنامه ایجاد کردیم و فضا، شاعرانگی و آن حال و هوایی که اثر داستایوفسکی دارد در این فیلم برای ما مسئله نبود و نمی‌خواستیم به آن فضا برسیم.

آیا از شرایط اکران رضایت دارید؟

بله، دوستان در پخش تلاش می‌کنند که اکران خوبی داشته باشیم اما در رقابت با فیلم‌های کمدی از آنجا که «نبودنت» تبلیغات محدودی دارد و ما که این فیلم را با هزینه شخصی ساخته‌ایم پول چندانی هم برای تبلیغات نداریم و بالطبع میزان فروش چندانی نمی‌توانیم برای آن متصور شویم که البته در هر حالتی «نبودنت» فیلمی کاملاً عامه‌پسند نیست و انتظار فروش چندانی نمی‌توان از آن داشت.