زبان و موسیقی «رومانو» یا «رومانو» به ورطه فراموشی سپرده شده. مسئولان همواره به این گونه جالب توجه بیاهمیت بودهاند و متاسفانه هنوز به ثبت ملی نرسیده است. تنها بازمانده «رومانو» نصرتالله زرگر است که به گفته خودش پژوهشگران چندین کشور برای تعامل با او شخصا به خانهاش رفتهاند.
به گزارش جارچی اخبار به نقل از ایلنا، اصولا فرهنگ عامه، کلام و ادبیات کوچه و بازار که قشر عظیمی از مردم هر شهر و دیار را دربرمیگیرد، تا جای ممکن ردپای خود را در فرهنگ و ادبیات و هنر همه کشورها به جا گذشته است. البته این اصل در همه کشورها مطلق نیست. مسلما کشورهایی که به لحاظ تاریخی دارای قدمت بسیار هستند به لحاظ فرهنگ و ادبیات عامه، غنیتر هستند.
کشور خودمان ایران بهترین مثالی است که، میتوان زد. کشور ما با تاریخ هزارانساله در طی زمان، اتفاقات و حوادث بسیاری را به خود دیده؛ با این حال هنر، ادبیات و فرهنگ همواره برای مردمان ایران زمین ارزشی والا و جایگاهی رفیع داشته است. در این میان تنوع قومی را نمیتوان برای پرداختن به موضوع مهمی چون فرهنگ عامه نادیده گرفت. «لر»، «ترک»، «بلوچ»، «گیلک»، «مازنی»، «ترکمن»، «بلوچ» و «کرد» تنها چند واژه نیستند؛ بلکه تاریخی از آیینها و مناسک ملی، مذهبی و حماسی را دربرمیگیرند. با این حساب اقوام مختلف کشور بر هنر این سرزمین تاثیر بسیار داشتهاند.
تاثیر فرهنگ عامه بر موسیقی نواحی
در ادامه با کمی کنکاش میتوان تاثیر مستقیم و عمیق فرهنگ عامه را در موسیقی نواحی ایران که داری تنوع بسیار است، دید. به جرات میتوان گفت تاثیرات جدی فرهنگ عامه را میتوان در تمام موسیقیها و نواها و آواهای مناطق مختلف ایران دید. پیش از پرداختن به فرهنگ عامه باید از ادبیات غنی کشور یاد کنیم که به آوا و موسیقی بار کلامی و معنایی بخشیده است. تعداد کثیر نویسندگان، ادیبان و شعرای ایرانی و تلاشهای ادبی و فرهنگی و هنری در مقاطع مختلفِ تاریخی، رنگ و بوی متنوعی به هنرهای گذشته و امروز بخشیده است. مسلما پرداختن جز به جزِ این تاثیر اتفاقی زمانبر است و خروجی آن مطلبی طول و دراز خواهد بود. اما میتوان در میان این کثرت زبان، «رومانو» را مثال زد و به طور جزییتر آن را تحلیل کرد.
بدون مقدمه باید گفت زبان «رومانو» که کمتر از آنچه که باید دربارهاش شنیدهایم، متعلق به روستای کوچکی در حوالی شهر آبیک در نزدیکی استان البرز است که «زرگر» نام دارد. زبان بومی و محلی اهالی این روستا «رومانو» است. اما «رومانو» چیست و چرا درباره آن چیزی نشنیدهایم. اهالی روستای مذکور با اینکه امروز فارسی صحبت میکنند، اما میدانند و تایید میکنند که زبان محلی آنها گونه عجیب دیگری است که «رومانو» نام دارد. امروز تعداد افرادی که زبان «رومانو» را میفهمند و صحبت میکنند بسیار معدود است. واقعیت این است که اهالی روستا درباره تاریخچه و گذشته «رومانو» چیز زیادی نمیدانند؛ اما مطلع هستند که اقوام آنها در گذشته از شمال یا جنوب وارد ایران شدهاند. البته درباره تاریخچه اهالی و چگونگی پیدایش روستای زرگر روایتها و داستانهایی میان عامه مردم دهان به دهان میشود که مبنای علمی ندارد؛ مثلا اینکه برخی ساکنان، روستا را باقی مانده نسل رومیها میدانند که در گذشتههای خیلی دور به دلیل حمله اسکندر وارد ایران شدهاند. برخی دیگر میگویند زمان جنگ ایران و روم تعداد زیادی از رومانوها به دست ایرانیان اسیر شدهاند اما پس از مدتی مشمول عفو شده و در نزدیکی شهر قزوین و در حوالی آبیک سکنی گزیدهاند.
لازم به توضیح است که در حال حاضر تنها برخی از اهالی دو روستا به زبان «رومانو» صحبت میکنند. این دو روستا «دهک» و «قشلاق زرگرها» نام دارند. برخی از ساکنان قدیمی این دو روستا هستند که میتوانند به زبان «رومانو» حرف بزنند و نسلهای بعدی از این زبان چیز زیادی نمیدانند. البته باید یادآور شد برخی معتقدند اهالی شهرهایی چون کرمان، قوچان، پارسآباد مغان، آذربایجان و خوی نیز به طور کم و بیش زبان «رومانو» را میشناسند.
تاثیر زبان بیگانه «رومانو» بر موسیقی «عاشیقی»
اما زبان «رومانو» صرفا یک زبان بیگانه نبوده و در موسیقی مقامی منطقه مربوطه نیز وارد شده اما خب؛ افراد کمی از این موضوع مطلع هستند. شاید به این دلیل که در دنیای امروز تعداد معدودی از نوازندگان و خوانندگان منطقه «زرگر: به زبان «رومانو» وفادار ماندهاند.
موضوع دیگر اینکه موسیقی «عاشیقی» صرفا محدود به استانهای شمال شرق و شمال غرب کشور نیست. عاشیقها در شهرهایی چون همدان، قزوین و دیگر مناطق نیز حضور فعال داشتهاند و تعدادی از آنها همچنان در حال فعالیت بر اساس قواعد مربوط به موسیقی عاشیقی هستند. عاشیقها در روستای «زرگر» نیز حضور و حیات داشتهاند و ساز تخصصیشان چگور بوده و بر زبان «رومانو» اشراف داشتهاند.
دشتی شاهسونی با نوازندگی و خوانندگی نصرتالله زرگر
تنها بازمانده موسیقی و زبان «رومانو» کیست؟
شاید در دنیای امروز روستای «زرگر» عاشیقهای کمی دارد؛ اما یک بازمانده دارد که خوشبختانه هنوز در قید حیات است و گاه در جشنوارههای داخلی نیز حضور مییابد. این فرد تنها هنرمندی است که میتوان درباره زبان و موسیقی «رومانو» با او گفتگو کرد. این شخص که جزو هنرمندان پیشکسوت محسوب میشود، نصرتالله زرگر نام دارد. او زاده سال ۱۳۳۳ است و در روستای دهک قشلاق زرگرها (شهرستان ملارد) زندگی کرده و رشد یافته است.
تلفیق زبان رومانو و خواندن سرودههایی با این زبان با بهره گیری هنرمندانه و آگاهانه از سازچگور از مهارتهای منحصر به فرد استاد زرگر درعرصهی بین المللی بوده و نام وی در این عرصه درمجامع بین المللی نامی آشناست. نصرت الله زرگر در دورههای اخیر جشنواره موسیقی نواحی که در کرمان و گرگان برگزار شد، حضور داشته است. این هنرمند همیشه فعال، نوازنده چگور، خواننده و زبانشناس است و به زبان «رومانو» اشراف کامل دارد. او درباره ادبیات و موسیقی «رومانو» چنین می گوید:
هدفم در تمام سالها معرفی «رومانو» به مردم بوده
زرگر در ابتدای صحبتهایش در پاسخ به این سوال که آیا پیشه او صرفا موسیقی است، گفت: شغل اصلی من موسیقی نبوده بلکه کشاورزی و باغداری و کارهایی از این دست است، اما همیشه به موسیقی توجه داشتهام و «چگور» نواختهام. طی همه این سالها هدفم این بوده سازمان چگور و زبان «رومانو» را بیشتر و بهتر به مردم معرفی کنم و دلیل حضورم در برخی جشنوارهها و رویدادهای موسیقایی به همین دلیل است.
وی با تاکید براینکه همچنان از میراث خانوادگیاش با فعالیتهایی که دارد حمایت خواهد کرد، گفت: در حال حاضر من تنها فردی هستم که زبان «رومانو» را بلدم و به همین دلیل برای حفظ آن تلاش کرهام. نباید بگذارم این هنر از بین برود. هیچکس نباید زبان مادریاش را از یاد ببرد؛ ولی متاسفانه میبینیم چنین مواردی وجود دارد.
اشرافم به موسیقی باعث شد شعر «رومانو» بسرایم
زرگر که سراینده شعر نیز هست در پاسخ به این سوال که نقطه پیوند موسیقی و زبان مادریاش «رومانو» چه بوده است، گفت: موسیقی هم در خانواده ما چیزی شبیه میراث است و من از دوازده سالگی آن را آموختهام. همانطور که گفتم دغدغه این را داشتهام و دارم که «رومانو» از بین نرود، به همین دلیل ازجایی به بعد تصمیم گرفتم با توجه به اشرافی که به موسیقی دارم و شناختی که از «رومانو» دارم شروع به سراییدن شعر کنم.
او در پاسخ به این سوال که جز او فرد دیگری نیز اشعار «رومانو» میسراید یا خیر، گفت: تنها فردی که به این زبان شعر میگوید خودم هستم و البته آن را آموزش هم میدهم.
زرگر تاکید کرد: آموزش دادنِ آنچه هم نسلان من بلد هستند، به ماندگاری هنری که دارند کمک خواهد کرد.
این عاشیق و شاعر در پاسخ به این سوال که زبان «رومانو» با «زرگری» تفاوت دارند یا خیر؛ گفت: هر دوی اینها یکی هستند و تنها تفاوت، عنوانی است که دربارهاش به کار میبرند.
او درباره معنا و مضمون «رومانو» هم توضیحاتی داد. زرگر بیان کرد: اغلب شعرهایی که با زبان «رمانو» سروده شدهاند مضامین عرفانی دارند و خب اینطور اشعار معمولا به پند و ارز مخاطب هم میپردازد.
زرگر در پاسخ به اینکه شاعران مطرح «رومانو» در گذشته چه کسانی بودهاند؛ گفت: شاعران ترکزبان خسته قاسم و تیلیمخان هنرمندانی هستند که «رومانو» سرودهاند.
او ادامه داد: ما داستانهایی هم داریم که بیشترشان عاشقانهاند و اغلب در جشنها و شادیها و عروسیها خوانده میشوند که «غریب و شاهصنم» یکی از آنهاست.
«چگور» همان «قپوز» است
نصرتالله زرگر که یکی از استادان «چگور» است درباره این ساز گفت: ساز «چگور» همان «قپوز» است که عاشیقهای آذربایجان آن را مینوازند و میتوان گفت به باغلاما هم شباهت دارد.
وی در تکمیل صحبتهایش گفت: مورد دیگر اینکه «چگور» را در گذشته «جره» هم مینامیدهاند. «جره» هفت سیم داشته و از «چگور» کوچکتر بوده است. بعدها بود که دو سیم به هفت سیم قبلی اضافه شد و آن را «چگور» نامیدند.
روز به روز از تعداد سازندگان «چگور» کاسته میشود
این هنرمند بومی درباره پیشینه ساخت «چگور» گفت: این ساز را قبلا ارمنیها میساختهاند اما متاسفانه هرچه گذشته از تعداد سازندگان «چگور» کاسته شده است. موضوع دیگر این است که تعداد آن استادان گذشته هم بسیار کم است.
این عاشیق در ادامه از استادان قدیمی «چگور» یاد کرد و گفت: نریمان تخت آبنوسی استادی است که همه دنیا او را میشناسند که ارمنی بوده و عود هم میساخته است. حاج صفرعلی مقصودی هم که شاگرد استاد نریمان آبنوسی بوده، جزو استادان سرشناس است. در حال حاضر هم میتوان از حسین سانیخانی نام برد که در این زمینه مشغول به کار است.
یکی دیگر از مشکلاتی که همواره در موسیقی نواحی ایران وجود داشته عدم وجود منابع مکتوب است که موسیقی «زرگری» یا «رومانو» هم از این قاعده مستثنی نیست نصرتالله زرگر که یکی از موسیقیپژوهان معاصر به حساب میآید با تایید این موضوع گفت: متاسفانه موسیقی و زبان «رومانو» هم کتاب یا منبعی ندارد تا علاقمندان به شعر و موسیقی آن را مطالعه کنند. اما من قصد دارم پژوهشهایم را در قالب کتابی منتشر کنم؛ کمااینکه این اتفاق افتاده و قبلا کتاب «ایل زرگر» را تالیف و منتشر کردهام.
او در ادامه توضیحاتش گفت: در ادامه این روند کتاب دیگری را منتشر کردهام که «فرهنگ و تاریخ ایل زرگر» نام دارد. این اثر تازه منتشر شده جلد دوم کتاب قبلی «ایل زرگر» است.
عاشیق نصرتالله زرگر و اجرای قطعه ترکی «مادر» با همراهی سازش «چگور»
«رومانو» هنوز به ثبت ملی نرسیده!
او گفت: متاسفانه دیگر در مراسم و رویدادها از زبان و موسیقی «رومانو» یا هم «زرگری» مانند گذشته بهرههای برده نمیشود که یکی از بزرگترین معضلات این روند این است که نسلهای جدید کمتر به این گونههای مهم و کهن توجه میکنند. آنها اگر موسیقی و آیینهای ایرانی را به درستی بشناسند قطعا بیتوجه نخواهند بود.
این نوازنده و پژوهشگر موسیقینواحی در ادامه با ابراز تاسف از توجه مسئولان فرهنگی کشوربه زبان و موسیقی «رومانو»، گفت: متاسفانه تا به امروز برای ثبت «رومانو» به عنوان میراث و هنر کشور اقدامی صورت نگرفته است. این در حالی است که کشورهای دیگر در این زمینه اقدامات مفیدی انجام دادهاند.
پژوهشگران سیزده کشور به خانهام آمدهاند
او اذعان داشت: طی چند دهه گذشته پژوهشگران حدود سیزده کشور شامل فرانسه، اسپانیا، ایتالیا و آلمان به منزل من آمدند و با هم درباره زبان «رومانو» تعاملاتی داشتیم. جای تاسف است که کشورهای دیگر به این بخش از فرهنگ و هنر ایران علاقه دارند اما در کشور ما هیچ توجهی به آن وجود ندارد.
نصرتالله زرگر در پایان صحبتهایش گفت: امروز در اختیار ماست هنری است که پدران و نیاکان ما از آن محافظت کردهاند و حال من این کار را انجام میدهم چراکه موسیقی میراث ماست و باید از آن حمایت کنیم.