منتقد ادبی با تاکید بر اینکه نخستین داستان‌نویس مدرن ایران صادق هدایت بود، گفت: نوشته‌های هدایت را نمی‌توان فارغ از اندیشه‌های سیاسی اجتماعی او خواند و فهمید؛ باید او را به عنوان نخستین مردم‌شناس جدی ایرانی به حساب بیاوریم.

به گزارش جارچی اخبار،نشست صادق هدایت و داستان‌نویسی ایران به مناسبت سال‌روز تولد این نویسنده ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ در کافه کتاب بدرقه جاویدان برگزار شد. در این نشست مرتضی‌هاشمی‌پور نویسنده، فرزام حقیقی نویسنده، فرزاد مروجی منتقد ادبی حضور داشتند و پیام صوتی محمد دهقانی نویسنده، مترجم، منتقد ادبی پخش شد.

محمد دهقانی در پیام صوتی خود با اشاره به اینکه محمدعلی جمالزاده به عنوان پدر داستان‌نویسی شناخته می‌شود، گفت: جمالزاده در سال ۱۳۰۱ مجموعه داستان یکی بود یکی نبود را منتشر و با انتشار آن راه تازه‌ای را در آغاز قرن ۱۴ خورشیدی در داستان‌نویسی ایران شروع کرد، با این حال فکر می‌کنم نخستین داستان‌نویس مدرن ایران صادق هدایت بود. در سال‌هایی که جمالزاده داستان‌هایش را منتشر می‌کرد، صادق هدایت جوان و نوجوان بود و به عرصه نرسیده بود تا خود را بشناساند و از اوسط قرن ۱۴ خورشیدی بود که داستان‌های او نوشته و معرفی شد.

به گفته این منتقد ادبی، صادق هدایت در زمره نخستین «موثرین» ایران بود که به بلژیک و فرانسه فرستاده می‌شدند، هدایت به فرانسه فرستاده شد اما درس نخواند و این امکان را پیدا کرد که با جامعه اروپایی و زندگی آن‌ها آشنا شود. این مساله‌ای بود که در آثار جمال‌زاده به آنتوجه نشده بود. همچنین در نتیجه این سفر هدایت مدرنیستم را درک کرد.

نویسنده مجموعه تاریخ و ادبیات ایران با بیان اینکه تفکر انتقادی نسبت به جامعه خود در آثار جمالزاده است اما نه به آن عمق که در آثار هدایت وجود دارد، ادامه داد: هدایت تحت تاثیر فرانتس کافکا بود و درباره او مطالعه کرد. جهان سورئالیست را که کافکا نشان می‌دهد در آثار هدایت مانند سه قطره خون می‌بینیم. داستانی که سرآغاز نگاه مدرنیسم به جهان است. آثار هدایت خلاف آثار جمالزاده است که رئالیسم خامی دارد، اواخر دوره قاجار شکل می‌گیرد و در آثار جمالزاده به کمال نسبی می‌رسد، هدایت ادبیات رئالیستی را درک کرده است.

هدایت از روش روانکای به عنوان پوشش استفاده می‌کرد

دهقانی با اشاره به اینکه داستان‌های هدایت از جنبه‌های روانی عمیقی برخوردارند، ادامه داد: هدایت در سال‌هایی در اروپا زندگی می‌کرد که تحلیل روان و روانکاری در اروپا مورد توجه بود. صادق هدایت با این شیوه آشنا شد و در داستان‌های خود به عنوان تکنیک به کار گرفت. متاسفم که این باعث شد تفکر هدایت در داستان‌هایش نادیده گرفته شود و بیشتر به جنبه روان‌شناسی و روان‌کاوی آثار هدایت بها دادند در حالی که او از این روش به عنوان پوشش استفاده می‌کرد.

به گفته این مترجم، به هیچ وجه نمی‌شود نوشته‌های هدایت را فارغ از اندیشه‌های سیاسی اجتماعی او خواند و فهمید. هدایت را باید نخستین مردم‌شناس جدی ایرانی به حساب آورد، در روزگاری که از این علم چیزی در میان نبود، هدایت تعبیر مردم‌شناسی را به کار می‌برد.

نویسنده کتاب پیشگامان نقد ادبی در ایران ادامه داد: هدایت کوشید اشعار عامیانه و آداب ورسوم را گردآوری کند و آن‌ها را در اختیار علی اکبر دهخدا گذاشت تا او در مجموعه امثال و حکم استفاده کند، در نتیجه هدایت یکی از پایه‌گذاران ادبیات فولکلور بود.

دهقانی با اشاره به اینکه در تاریخ ادبیات و هنر شخصیت کمتر کسی مانند یا نزدیک هنرش است، افزود: ای بسا هنرمندان بزرگ در طول تاریخ بودند که در محصول هنری خود آرزوها و آرمان‌ها را بیان، اما عکس آن زندگی کردند. اما هدایت فردی است که اخلاق او شبیه چیزی است که می‌نوشت و در نتیجه آثار او نزدیک به روحیاتش است. اگر از همین امروز درباره وجوه مختلف هدایت تحقیق کنیم، تا سال‌ها باید کار کرد تا به اندیشه و تفکر او هنری که در داستان‌نویسی به خرج داده است پی ببریم.

بوف کور هنوز هم اثر برجسته زبان فارسی است

مرتضی‌هاشمی‌پور با بیان اینکه صادق هدایت با باقی نویسندگان متفاوت است، توضیح داد: هدایت علاوه بر پیشتاز بودن و تسلطی که به ادبیات غرب داشت به واسطه آشنایی با زبان فرانسوی با دیگر ادیبان متفاوت است. یعنی ادبیات ما بعد از صادق هدایت دچار تغییر شد. در کتاب پیشگامان نقد ادبی دهقانی فصلی به صادق هدایت اختصاص داده است و در آن درباره صادق هدایت منتقد نوشته است.

این نویسنده با اشاره به اینکه بوف کور هنوز هم اثر برجسته زبان فارسی است، ادامه داد: سوالی که برای من وجود دارد این است که آیا بعد از بوف کور ادبیات داستانی ما پیشرفت داشته یا درجا زدیم؟ باید بگویم صادق هدایت دوستداران متعددی و منتقدان سرسختی مانند نجف دریابندری دارد. به عقیده دریابندری کتاب شوهر آهوخانم نوشته علی‌محمد افغانی قوی‌تر از بوف کور نوشته هدایت است.

هدایت به انزوایِ از بیرون‌تحمیل‌شده فرو رفت

فرزام حقیقی با طرح این سوال که چرا بعد از بوف کور اثری در آن حد خلق نشد، سخنان خود را آغاز کرد و گفت: زیرا صادق هدایت در برابر نویسندگان بعد از خود برتری نسبی داشت و بسیاری از شاعران و نویسندگان هم‌دوره او شناختی از ادبیات نداشتند. همچنین او به اروپا رفت و آثار جیمز جویس را درک کرده بود، اما درست زمانی که می‌توانست از جویس تاثیر بگیرد به انزوایِ از بیرون تحمیل‌شده فرو رفت.

به گفته این نویسنده هدایت را می‌توان از جنبه‌های مختلف خواند، اما بوف کور آنقدر عجیب است که می‌تواند از جنبه‌های مختلف اسطوره‌شناسی، تاریخی و دیگر منظرها مورد بررسی قرار بگیرد.هدایت فقط نثر شاعرانه نیست، بلکه مجموعه چند جهان با هم است و به همین دلیل تا زبان فارسی وجود دارد و صحبت می‌شود، صادق هدایت وجودخواهد داشت.

جمالزاده در بُعد تاریخی بازی را به هدایت باخت

فرزاد مروجی با تاکید بر اهمیت اینکه در این روزها می‌توان به هدایت نگاه جامعی داشت، گفت: کافی است به یاد بیاوریم در سال‌هایی که هدایت تازه از دنیا رفته بود، دوستان و نزدیکان هدایت با هم سر فهم درست او مشکل داشتند. امروز غبارها خوابیده و می‌توان به هدایت نگاه جامعی کرد. به گفته رضا براهنی (نویسنده و منتقد ادبی، ۱۳۱۴ تا ۱۴۰۱) مرگ هدایت با آثار او پیوند خورده است و شاید به این دلیل جمالزاده در بُعد تاریخی بازی را به هدایت باخت. جمالزاده فردی معاشرتی بود و وقار داشت، حالت شخصیتی جمالزاده چیزی نبود که مردم در بُعد تاریخی به آن علاقه داشته باشند.

این منتقد ادبی با تاکید بر اینکه چیزی که از افراد در تاریخ باقی می‌ماند، جنون آن‌ها است، افزود: ایرانی‌ها جنون را می‌پسندند، نوعی جنون مقدس که نه در مرگ بلکه در زندگی هدایت هم وجود داشت. هدایت در میان دوستانش فستیوال جنون بود. چهره‌های مورد علاقه ایرانی‌ها همیشه مقداری دیوانه هستند، کدام یک از شخصیت‌های تاریخی را می‌بینید که رگه‌های دیوانگی نداشته باشد، حافظ، سعدی و دیگران همه رگه‌هایی از جنون دارند.