آزاده ها قهرمانان و راویان دفاع مقدس هستند که با نقل روایات های بسیار از دوران اسارت و دفاع ۸ ساله به زنده نگه داشتن ارزشهای انقلاب کمک میکنند، این قهرمانان دفاع مقدس که با تحمل سختیهای دوران اسارت صیغل خورده و توانمند تر از قبل پای ارزشهای دین و انقلاب ماندگارند و هر کدام صندوقچه ای گرانبها و موزه ای سیار از گنجهای دفاع مقدس را با خود حمل می کنند.
به گزارش جارچی اخبار از کاشان، حاج ابوالفضل کریمشاهی آزاده قهرمانی که یادگار ۸ سال اسارت است در گفتگویی نحوه اسارت خود را چنین بیان می کند.
کریمشاهی: متولد سال ۱۳۴۴ هستم که در سن ۱۶ سالگی با هدف دفاع از مرز و بوم ایران به جبهه رفتم و پس از سه ماه در سال ۱۳۶۱ در عملیات رمضان از ناحیه پا مجروح و در بیابانهای بهره بیهوش شدم وقتی به هوش آمدم خودم را در نفربر های عراقی ها دیدم، پس از اینکه مدتی در بیمارستان بستری بودم مرا به اردوگاه اسرا منتقل کردند و از آن پس دوران سخت اسارت و کتک خوردن ها شروع شد، به طوری که هر روز عراقی ها به داخل آسایشگاه می آمدند و به رهبر کبیر انقلاب ناسزا می گفتند و ما که بسیار متعصب بودیم همون ناسزا را به صدام می گفتیم و ما را زیر بار کتک می گرفتند روزها از پس هم شب می شد و هر شب با تنی کتک خورده به اندازه یکسال بر ما میگذشت.
– چگونه از این وضع خلاص شدید؟
کریمشاهی: کتک خوردن ها و ناقص شدن بچه ها تا جایی ادامه داشت که حاج آقا ابو ترابی را از سلول انفرادی به اردوگاه منتقل کردند از آنجا بود که با رهنمون های این بزرگوار راه اسارت بر ما هموار شد وی تقیه را به ما آموزش دادند و به ما یاد دادند حفاظت از جان و جلوگیری از نقص عضو و بسلامت رسیدن به وطن وظیفه اصلی ماست چنانچه امام خمینی(ره) اسرا را از ذخائر انقلاب اسلامی می دانستند از همان روزها جو سنگین اسارت آرام تر شد ولی باز همچنان مورد غضب دشمن بودیم و البته اذیتهای آنان را البته با شدت کمتر تحمل می کردیم.
– ره آورد اسارت شما چیست؟
کریمشاهی: با آمدن حاج آقا ابو ترابی و سامان دهی اسرا نظم و هدف خاصی برای اسرا در آسایشگاه تعریف شد، از آنجا بود که ابو ترابی هنر و حرفه آموزی را برای همه تکلیف کرد تا بعد از اسارت بتوانیم با دست پر به کشور برگردیم، او ورزش را برای کاستن رخوت جسم به همه توصیه می کرد و میگفت: اگر جسم را قوی کنیم موازی با روح به تکامل میرسد، در دورانی که ما زیردنظارت شدید عراقی ها کمترین تجمع یا حرکتی را نمی توانستیم انجام بدهیم با مدیرت حاج آقا توانستم با امکانات ابتدایی آموزش های ورزشی جودو و خواندن قرآن و نهج البلاغه را در زندان های عراق فرا بگیرم، البته ما ورزشکاران حرفه ای مانند استاد خودم آقای گندمکار را در آسایشگاه داشتیم که توانستیم توسط آنها این آموزشها را بگیریم و یک روز که صلیب سرخ به دیدن ما آمد از حاج آقا خواست تا اگر خواسته ای دارد بگوید و وی از آنها نهج البلاغه خواست که به ما دادند، از آن پس به ترتیب هر دو روزی یک آسایشگاه نهج البلاغه را به امانت می برد و آن را مطالعه می کردند و تفسیر و معنی آن را فرا می گرفتند.
-آیا این آموزشها پس از اسارت به کار شما کمک کرد؟
کریمشاهی: پس از اینکه به وطن برگشتم و وارد شهرم شدم دیدم که هیچ ورزشکاری از جودو در منطقه نداریم از اینرو با شرکت در سالن شیرودی تهران مراحل تکمیلی آموزشم را زیر نظر مربی ژاپنی گذراندم و به شهرم برگشتم و به پرورش هنر جو در این رشته ورزشی پرداختم که تا کنون ۹۰۰ هنر جوی جودو را آموزش دادم.
– اسارت چه تاثیرات دیگری بر شما گذاشت
کریمشاهی: اسارت با سختی های خود روح و جسم ما را صیغل داد و با آموزش نیکی کارهای خوبی را برای ما ثبت و ضبط کرد ولی از آن سخت تر نگه داشتن آن همه حسنه بعد از اسارت است، مثلا بعد از اینکه به کشور برگشتیم دیدیم برخی مسؤلین آنگونه کت ما فکر میکردیم رفتار نمی کنند ولی ما فراگرفته بودیم که هر کس مسئول اعمال خیر و شر خود است و برای نگه داشتن حسنات ۸ ساله خود باید یک عمر تلاش کنیم و تنها وظیفه ما صیانت از ارزشهای اسارت است، لذا هر کدام از ما در گوشه ای خدمت به مردم را برگزیدیم من به کار آفرینی مشغول شدم و اشتغالزایی کردم زیرا می دانستم در جامعه کنونی ما جبهه اقتصادی نیاز به سرباز وفادار دارد آزادین رو خدمت به خلق را پی گرفته و سعی میکنم با رعایت حق الناس حسنات اسارت را برای خودم حفظ کنم.
و اینگونه است که انسانهای آزاده در هر جبهه ایی اولویت ها را تشخیص و به آن می پردازند
راهتان استوار آزادگان وطن