هنوز ۳۵ سالش نشده اما ۵ بچه به دنیا آورده و دختر بزرگش، ۱۷ ساله‌است. ۲۰ سال پیش از افغانستان به ایران مهاجرت کرد و در تمام این سال‌ها همراه با همسرش با کارگری هزینه زندگی‌شان را تامین کرده‌اند. «لطیفه» با زبان فارسی دری می‌گوید:«همه دارند می‌روند. در خیابان ما، همشهری‌هایمان خیلی زیاد بودند. حالا بیشتر همسایه‌ها رفته‌اند. دیگر زندگی اینجا صرف نمی‌کند. من بچه دارم، اگرنه من هم رفته بودم.» او در خیابان جوانمرد قصاب تهران زندگی می‌کند و می‌گوید روزبه‌روز تعداد افغان‌ها در این منطقه کمتر می‌شود. این زن افغان می‌گوید:«همشهری‌هایمان الان ۴ میلیون و نیم می‌دهند می‌روند تا ترکیه، از آنجا هم ۱۰ میلیون می‌دهند و می‌روند تا یونان. پول اینجا دیگر آنقدر ارزش ندارد که بابتش کارگری کرد.»

از اواخر سال گذشته، شواهد و اظهاراتی درباره خروج افغان‌ها از ایران به خاطر افزایش نرخ ارز مطرح شد. تیرماه امسال «محسن ابراهیمی» مدیرکل اشتغال اتباع خارجی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ایران نیز گفت:«با کاهش ارزش ریال در مقایسه با دیگر ارزهای موجود، به اصطلاح دیگر برای افغان‌ها نمی صرفد که در ایران کار کنند و به همین دلیل تعدادی از آنها ایران را ترک کردند.»
به گزارش جارچی اخبار به نقل از ایرنا: آمار رسمی از حضور یک میلیون و ۵۸۰ هزار افغان در ایران خبر می‌دهد و آمارهای غیررسمی نیز از حضور بیش از ۲.۵ میلیون مهاجر افغان در ایران حکایت می‌کند. اما حالا بررسی‌های میدانی نشان می‌دهد که کمبود کارگر و نیروی کار افغان در بخش‌های مختلف صنعت و کشاورزی، صاحبان کسب‌وکار را به دردسر جدی انداخته‌ است.

باغ‌دار: کارگرهای افغان همه رفته‌اند، ایرانی‌ها هم کار نمی‌کنند

رضا، ۵۰ سال است که در پادنا، یکی از بخش‌های شهرستان سمیرم باغداری می‌کند و حالا یک هزار و ۷۰۰ درخت سیب دارد. خودش می‌گوید: «از این ۵۰ سال، ۲۰ سال است که بیل به دستم.» در ۶ ماه اخیر اما اوضاع آن‌ها فرق کرده‌است. این باغدار می‌گوید:«همه مشکلات یک طرف، کارگر نداشتن‌مان یک‌طرف دیگر. حالا خودم و خانواده‌ام مجبوریم که همه کارها را انجام دهیم.»

آنطور که او توضیح می‌دهد در این منطقه، از ابتدای امسال دیگر کارگر پیدا نمی شود. «همه‌شان رفته‌اند. دیگر کسی نیست. من دو تا کارگر افغان داشتم، ماهی یک و نیم تا دو میلیون برای نگهداری از باغ پول می‌دادم، خرج‌شان را هم می‌دادم، اما گفتند که دیگر نمی‌صرفد. رفتند ترکیه.»

رضا ادامه می‌دهد:«تقریبا از اواخر ۹۷ بود که این ماجرا شروع شد. اکثرا هم از ایران کلا می‌رفتند. حالا دیگر عملا کسی نمانده. کارگر ایرانی هم با این مزد اصلا سر کار نمی‌آید.»

حالا دیگر نه برای کارگرها می‌صرفد که با حقوق ۱.۵ تا ۲ میلیون تومان هر ماه از درخت‌ها مراقبت کنند، نه باغدارها می‌توانند پول بیشتری بدهند. صحبت‌های باغداری از منطقه پادنا در سمیرم، نشان می‌دهد که تمام کشاورزان این منطقه با مساله کمبود نیروی کار درگیر هستند.

ساختمان‌ساز: با روزی ۱۰۰ هزار تومان هم کار نمی‌کنند

حمید، در تهران در حوزه ساختمان‌سازی و پروژه‌های لوله‌کشی گاز کار می‌کند. آنطور که او روایت می‌کند، کمبود کارگر و نگهبان به چالش جدی برای ساختمان‌سازی تبدیل شده‌است. این فعال اقتصادی می‌گوید:«ما که کارمان با کارگران افغان ارتباط مستقیم دارد، حالا به مشکل جدی خورده‌ایم. یک زمانی کارگر می‌آوردیم و روزی ۵۰ هزار تومان می‌دادیم، حالا با روزی ۱۰۰ هزار تومان هم کسی حاضر نیست کار کند.»

حمید ادامه می‌دهد:«چه در کار ساخت‌وساز و چه در کار گاز، بسیار به مشکل خورده‌ایم. در مهرآباد حوالی رودهن، پروژه‌ای در یک باغ دارم، بارها شده که حتی چند روز کارمان خوابیده چون که کارگر نداشته‌ایم. بحث پولش به کنار، اصلا کارگر افغان دیگر نیست. انگار که رفته باشند.»

آمارهای رسمی نشان می‌دهد که تا سال گذشته، ۶۰ درصد از افغان‌های مقیم ایران در صنعت ساختمان‌سازی مشغول کار بودند. حالا اما گزارش‌های میدانی حکایت از آن‌ دارد که ساختمان‌سازها برای نگهبانی ساختمان‌های نیمه‌کاره‌شان هم به مشکل خورده‌اند. حمید می‌گوید: «من به نگهبانم روزی ۸۰ هزار تومن می‌دهم، هوایش را هم دارم. خیلی از روزها هم اصلا فقط می‌خوابد اما من باید پولش را بدهم. عزت و احترام هم می‌گذارم اما می‌گوید که برایم نمی‌صرفد.»

حمید، صحبت‌هایش را با این روایت از یکی از کارگرها تمام می‌کند:«محمد نگهبان ساختمان‌مان می‌گفت که یک زمانی مثلا هر یک میلیون ایران، ۲۰ هزار افغان می‌شد. اما الان یک میلیون ایران تقریبا ۸ هزار افغان می‌شود. می‌گوید که نمی‌صرفد در ایران کار کند. همین دیروز می‌گفت که قیمت‌ها را ببین، برای صبحانه، ناهار و شام یک نان و املت هم بخورم، ببین پولش چقدر می‌شود. حالا من چقدر بخورم، چقدر پس‌انداز کنم و چقدر بفرستم افغانستان برای خانواده؟»

مرغ‌دار: هیچ‌کس نمی‌ماند، همه‌شان می‌روند ترکیه

عباس در استان اصفهان مرغداری دارد و ۴۰ هزار مرغ را پرورش می‌دهد. او طی یک سال اخیر در کنار مشکلاتی که برای تامین خوراک و واکسن داشته، با مشکل نیروی کار هم روبرو شده‌است.

او ۱۰ سال است که با سرمایه‌اش مرغ‌داری زده و می‌گوید:«من بیشتر کارم را اتوماتیک کرده‌ام. قدیم پنج شش تا کارگر نیاز داشتم ولی حالا ۲ نفر کارگر لازم است. همان ۲ نفر کارگر هم پیدا نمی‌شود. از عید تا حالا که ۳ دوره جوجه ریخته‌ایم، چهار گروه دو نفری آمده‌اند و رفته‌اند. هیچ‌کس دیگر نمی‌ماند.»

این مرغدار ادامه می‌دهد: «کارگر ایرانی حاضر نیست که کار کند. من ماهی دو میلیون تومان حقوق می‌دهم، خرج‌شان را هم می‌دهم ولی حاضر به کار نیستند. الان دو نفر دارم، اما همان‌ها هم می‌خواهند بروند. واقعا این پول‌های ما دیگر برایشان نمی‌صرفد.»

عباس می‌گوید:«فقط در این یک ماه که فاصله شست‌وشو و ضدعفونی بوده، سه دوره کارگر عوض کردم. آن‌ها می‌روند ترکیه، انگار وضعیت کار برایشان بهتر شده است.»

حالا تکلیف درخت‌ها چه می‌شود؟

باغچه‌های کنار خیابان‌ها، زیر آفتاب تابستان خشک شده‌اند. در برخی از مناطق غرب تهران، گل‌های فصلی خشک شده‌اند و با یک نگاه مشخص است که مدت زیادی است آبیاری نشده‌اند.

ساکنان این محله‌ها می‌گویند که قبلا حداقل هفته‌ای یک‌بار ماشین‌های شهرداری با کارگرهای افغان برای آبیاری می‌آمدند اما حالا دیر به دیر می‌آیند.

راننده یکی از ماشین‌های آبیاری شهرداری می‌گوید:«همه‌اش به خاطر کارگرهای افغان است.» او ادامه می‌دهد:«از وقتی دلار گران شد، کارگرها شروع کردند به رفتن. دیگر برایشان نمی‌صرفید. الان هم به خاطر همین، نمی‌توانیم مثل سابق به باغچه‌ها برسیم.»

یکی از ساکنان محله جنت‌آباد در غرب تهران نیز می‌گوید:«یک‌بار از این کارگرهای شهرداری که در خیابان دیدم پرسیدم، خودش افغان بود. گفت که من هم دارم می‌روم. می‌گفت که از وقتی دلار گران شده، دیگر کار کردن در ایران صرف ندارد. حالا تکلیف درخت‌ها چه می‌شود؟»