زهره نعلبندی

حالا که در ماه مبارک رمضان به سر می بریم و معنای گذشتن از خواب شیرین سحرگاهی و لحظه شیرین افطار را بهتر از بقیه روزهای سال درک می کنیم،و یاد کردن از شهدایی که دنیا مجال یک افطار را به آن ها نداد و حسرت تشنگی لب هایشان بذر شرمندگی را تا ابد در دلمان کاشت تا شهدایی که سی روز که سهل است کل سال، خود را برای حفظ اسلام و مقابله با انسان کشی مکلف به بیداری و هشیاری می دانستند خالی از لطف نیست.
شهادت همان واژه نام آشنایی است که به خون غلتیدن لاله ها را تداعی می کند و واژه غیرت و مردانگی را معنا.
خورشیدهایی که محصور در وقت و زمان نبودند و برای پرواز در هر ساعت و ثانیه ای آماده باش بودند.
تشنگی وخشکی لب و گرمای جنوب نه آن ها را از روزه داری ماه رمضان بازداشت و نه از مجاهدت های شبانه روزی.
گویی معشوقه را در مقابلشان گذاشته ای و برای شبیه شدن به او بی توجه به پستی های مسیر میدوند و بی تاب شهادت به گونه ی اربابشان هستند.
تا می خواهند از فراق رفقا ناله سردهند، داغ های پی در پی حضرت زینب شرمنده شان می کند.
بهانه خشکی لب هایشان را تشنگی شش ماهه اباعبدالله و بهانه خستگی هایشان را به اسارت رفتن و تحمل ضربه های تازیانه حضرت سه ساله می گیرد.
از لاله هایی که سفره افطارشان شهد شیرین شهادت بود تا آن هایی که شب زنده داری نیمه شبشان، خواب در ساعات شیرین را از چشم دشمنان برای پیاده کردن نقشه های شومشان ربود.
از لاله های به خون غلتیده ای که کویر خشکیده جنوب را روح بخشیدند تا آن هایی که صعودشان تا بی نهایت، مقابل فرودگاه و لاین های پرواز، تمامی عروج های دنیایی را بی معنا ساخت.
آری نمی توان شهدا را وصف کرد. شهید در کشور من آنقدر معناهای متعددی دارد که نمی دانم از کدامشان برایتان روایت کنم.

اما ریشه شهادت طبق فرمایش امام خمینی(ره)” : ارثی است که از موالیان ما که حیات را عقیده و جهاد می دانستند و در راه مکتب پرافتخار اسلام با خون خود و جوانان عزیز خود از آن پاسداری می کردند به ملت شهید پرور ما رسیده است.”

” تقدیم به شهدا بویژه شهدای ماه مبارک رمضان و سردار دلها و یارانش”