”الهی به امید تو، اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد گناه بخت پریشان و دست کوته ماست”؛ این شروع برنامه ویژه افطار “دعوت” است که با مونولوگی از حجت‌الاسلام برمایی روحانی‌ای که چند سالی است بر مسند اجرا تکیه زده، روی آنتن می‌رود.

“دعوت” برنامه‌ای است که حالا دیگر می‌توان گفت قدمت چند ساله دارد اما مدل جدید آن و حضور یک روحانی در قامت مجری، برای سومین سال است که در این برنامه پی گرفته می‌شود. برنامه‌ای که با اجرای حجت الاسلام محمد برمایی و تهیه‌کنندگی مجتبی کشاورز روی آنتن می‌رود و امسال محیا اسناوندی سردبیری آن را بر عهده دارد.

به گزارش جارچی اخبار به نقل از مهر،  “دعوت” این روزها یکی از برنامه‌های قصه محور ویژه افطار است که به تازگی هم توانست عنوان برنامه پربیننده را کسب کند و همین باعث شد به پشت صحنه برنامه برویم.

آغاز اجرا با یک پلاتوی طولانی و سخت

ساعت از هفت گذشته است که به سوله برنامه “دعوت” در نمایشگاه بین‌المللی می‌رسیم؛ درست در لحظاتی که قرار است برنامه شروع شود و در پشت صحنه، همه عوامل در بروبیای “پخش” و روی آنتن رفتن برنامه هستند. فرمان شروع را می‌دهند و حجت‌الاسلام محمد برمایی با نوعی طمأنینه و آرامش از پله‌های لوکیشن دعوت “پایین” می‌آید.

مثل همیشه صوت خوش و سیمای خود را رو به دوربین می‌گیرد، لبخند می‌زند و مجری‌تر از خیلی مجری‌ها شروع می‌کند به گفتن پلاتویی حسی و مناجات‌گونه که درازای آن هم تا چند دقیقه‌ای طول می‌کشد. پلاتوهای طولانی که هر بار در قاب تلویزیون می‌بینید او را تحسین می‌کنید که چطور این همه شعر و واژه و پلاتو را بدون هیچ برگه و پشت سر هم می‌گوید؛ رازی که به تدریج برایتان مکشوف می‌شود.

این طرف صحنه زن و مرد سالخورده‌ای به همراه چند تن دیگر به عنوان مهمانان برنامه به انتظار نشسته‌اند و آنها هم نظاره‌گر قاب تلویزیون از طریق ال ای دی پشت صحنه هستند تا بعد از اولین پلاتو داخل صحنه بروند. دقایقی پیش از شروع برنامه، مجید زین‌العابدین مدیر شبکه پنج هم به استودیو آمده است و بعد از بازدیدی از لوکیشنن برنامه از استودیو خارج می‌شود.

فضل الله شریعت پناهی مدیر گروه اجتماعی شبکه یک سیما نیز در این بازدید او را همراهی می‌کند. شریعت پناهی معمولاً هر شب به لوکیشن برنامه می‌آید تا در جریان روند برنامه باشد و امشب هم تقریباً تا پایان برنامه باقی می‌ماند.

مجتبی کشاورز تهیه‌کننده برنامه است و هر از گاهی با محیا اسناوندی موارد را چک می‌کنند. این طرف همه از ال ای دی که در پشت صحنه موجود است خروجی قاب صحنه را می‌بینند. محیا اسناوندی سردبیر برنامه است که در تمام مدت یک بی‌سیم به دست دارد و برخلاف همه عوامل که ماسک‌هایشان بر صورت است هر از گاهی مجبور می‌شود ماسک خود را روی چانه‌اش قرار دهد تا دیالوگ‌هایش از طریق بی‌سیم به وضوح کامل منتقل شود.

این اولین تجربه سردبیری اسناوندی در یک برنامه تلویزیونی است و پیش از این بیشتر او را در قامت مجری جوان برنامه‌های سیما دیده‌ایم. برای همین تجربه اولیه که رمضانی هم شد آنقدر چالش داشته است که در توضیحی می‌گوید: من در رادیو تجربه سردبیری داشته‌ام اما در سیما همیشه مجری بوده‌ام این اولین باری بود که در حوزه سردبیری ورود کردم که خیلی سخت و سنگین بود و حتی به مراتب از اجرا سنگین‌تر بود.

اسناوندی که مدام باید حواسش به ال ای دی مقابل صحنه باشد با شروع هر بخش از برنامه تمرکزش را به حجت‌الاسلام برمایی می‌دهد، متن مونولوگ‌های برنامه را در گوشی تلفن همراهش مقابلش می‌گیرد و عبارت‌ها را شمرده‌شمرده از طریق بی‌سیم می‌خواند و همزمان آن طرف حجت‌الاسلام برمایی با آرامش و طمانینه این واژگان را با لحن و بیان مختص به خود ادا می‌کند.

این اولین بخش از برنامه است که روی آنتن می‌رود و بعد از آن تازه تیتراژ برنامه پخش می‌شود. در همین فاصله حجت‌الاسلام برمایی به روال همیشگی ردا یا عبای خود را در می‌آورد و با لباده‌ای که به رنگ سبز روشن می‌زند روی صندلی اجرای خود می‌نشیند تا از مهمانانش میزبانی کند.

اتاق ویژه لباده‌های میزبان

معمولاً در برنامه از لباده‌های روشن استفاده می‌کند جز در شب‌های قدر و احیا که رنگ‌های تیره را جایگزین می‌کند. اینجا در سوله “دعوت” یک اتاق هم به این لباده‌ها اختصاص دارد که حدود ۶ دست لباده از جالباسی اش آویزان است.

بعد از تیتراژ حجت‌الاسلام برمایی نشسته بر صندلی و رو به دوربین سلام می‌کند و این بار با کلماتی که با بغض همراه است از فاجعه افغانستان و آنچه بر سر خانواده‌های کودکان مکتب افغانستان آوار شده و کودکان شهیدی که پرپر شدند یاد می‌کند و با جملاتی برای تسلی دادن می‌گوید: “جان پدر… جان مادر… کجاستی؟”

 

بعد از درد دل‌ها درباره فاجعه افغانستان این بار پاساژ دیگری به برنامه می‌دهند تا فضا کمی تغییر کند و بعد از آن حجت الاسلام برمایی در مقابل یک زوج سالخورده‌ای قرار می‌گیرد که از یزد آمده‌اند و همان ابتدای شیرینی و طنازی‌های خود را هم نشان می‌دهند و پیرمرد در جواب برمایی که از او سن و سالش را می‌پرسد به رسم بسیاری از خانم‌ها عمل می‌کند و درباره سنش با لهجه‌ای شیرین می‌گوید “۱۸ سال، کی به کی‌ه”.

شروع سوالات حجت‌الاسلام برمایی از سن و سال و چگونه صدا کردن پیرمرد و بعد ماجرای آشنایی این زوج بود که روایتی از یک عشق ۵۰ ساله داشتند. اکثر پرسش‌های برمایی هم این طرف در پشت صحنه توسط اسناوندی سردبیر برنامه بیان می‌شود و گاهی برمایی هم نکات یا سوالاتی را اضافه می‌کند. شیوه‌ای که البته خیلی هم در اجرای برنامه‌های تلویزیونی غریب و دور نیست. به طور مثال مهران مدیری در آخرین قسمت از برنامه‌اش در جواب احسان علیخانی تایید کرده بود که سوالات را به او می‌رسانند و فقط شاید برخی این شیوه را عیان کنند یا برخی نه.

همه پشت خط فیلم‌بردارها

برخی از عوامل سرگرم شنیدن خاطرات عاشقانه این زوج هستند، صحنه هم تکاپوی خود را دارد، با ۶ دوربین برنامه را ضبط می‌کنند که یکی از آن‌ها به صورت کرین است. از خط کنار فیلم‌بردارها نمی‌توان یک قدم بیشتر به صحنه نزدیک شد و کمی هم پایتان را آن طرف تر بگذارید با علامت‌های مدیر صحنه مواجه می‌شوید.

امیر کوشایی یکی از فیلمبردارهاست که در حین کار دقایق کوتاهی می‌توانم از چالش‌های فیلمبرداری برنامه‌های زنده بپرسم. توضیح می‌دهد که “بعد از ۲۳ سال کار هنوز این اتفاق پر از استرس است و باید تمام حواس را به کار بدهید چرا که در برنامه زنده اولین اشتباه با آخرین اشتباه برابر است و امکان تکرار اشتباه و حذف آن نیست.”

همینطور که حواسش به دوربین است می‌گوید: تصویربردار برنامه زنده باید بتواند در پایین‌ترین زمان ممکن حرفه‌ای‌ترین و زیباترین تصویر را به خروجی آنتن برساند.

 

کمی که از برنامه می‌گذرد حجت‌الاسلام برمایی از پیرمرد یزدی می‌خواهد که بخواند و او هم برای همسرش آوازخوانی می‌کند. فضای استودیو شور دیگری می‌گیرد.

در همین بازه زمانی، پرسش‌های دیگری را با محیا اسناوندی سردبیر برنامه مطرح می‌کنم. از او درباره حضور خانواده‌هایی می‌پرسم که شاید در نظر مخاطب خیلی هم خاص نبوده‌اند و اینگونه توضیح می‌دهد که همه آدم‌ها خاص هستند اما مهمترین ویژگی کسی که مقابل این قاب می‌نشیند این است که باید سخنش پیام داشته باشد.

هیچ گاه نگفتیم مهمان‌های ما الگو هستند

سردبیر برنامه در پاسخ به دعوت از یک زوج دهه هشتادی و اینکه چقدر این افراد می‌توانند در مقوله ازدواج الگو باشند، توضیح می‌دهد: ما اصلاً نگفتیم اینها الگو هستند و هیچکس را نه تایید کردیم و نه رد کردیم. ما آدم‌های مختلف را نشاندیم و در آخر قصه این مردم هستند که می‌گویند درست است یا غلط حتی آقای برمایی که مجری و کارشناس برنامه است در بخش‌هایی از گفتگوهای این افراد ورود می‌کرد و می‌گفت مثلاً “این قسمت قصه نشتی دارد” یا “دارد به بیراهه می‌رود” و حتی می‌پرسید “ازدواج در این سن درست است یا خیر؟”

وی در بخش دیگری درباره آکسان و تاکید بیش از حد برنامه روی ازدواج می‌گوید: تاکید روی ازدواج بود چون خانواده از ازدواج شکل می‌گیرد ولی رویکرد ما در بخش‌هایی هم متفاوت است به طور مثال ما مادری را آوردیم که هیچ وقت ازدواج نکرد اما مادر فرزندان بسیاری است یا در قسمتی دیگر ما بچه‌هایی را آوردیم که خانواده نداشتند و حتی وقتی خودشان هم به خواستگاری می‌رفتند به آنها اجازه تشکیل خانواده نمی‌دهند اما فردی برای آنها پدری می‌کند و خانواده را به شکلی دیگر تجربه می‌کنند.

برنامه به تدریج به بخش‌های پایانی نزدیک می‌شود و ساعت به بازه افطار می‌رسد.

 

این مجری جوان تلویزیون که حالا با همسرش به عنوان تهیه‌کننده همکاری دارد، ادامه می‌دهد: من سال گذشته به عنوان نویسنده در کنار تیم دعوت بودم و امسال به عنوان سردبیر. البته دعوت یک اتاق فکر غنی و قوی دارد از کسانی که سابقه خوبی در صداوسیما دارند که از فکر و ایده این دوستان کمک گرفتم. در طول کار با تیم تحقیق و سوژه در ارتباط بودم تا سوژه‌ها تا ببینیم چه سوژه‌هایی در نهایت باید انتخاب شود.

وی می‌گوید: براساس سوژه‌ها و موضوع روز نیز مهمانان را انتخاب می‌کنیم و بعد از انتخاب مهمان متن‌های برنامه نوشته می‌شود. مهمترین رکن تیم نویسنده هم سارا کنعانی است. بعد از آن متن را به حاج آقای برمایی توضیح می‌دهم و گاهی او توضیح و ایده‌هایی می‌دهد که براساس آن متن را پرداخت می‌کنیم. همچنین با مهمانان گفتگو می‌کنم و قصه آنها پرداخت شده و به حاج آقای برمایی منتقل می‌شود.

ساعت روی دور تند می‌افتد و آخرین دقایق برنامه است، حجت‌الاسلام برمایی آخرین سخنانش با مهمانان را بیان می‌کند و بعد رو می‌کند به مخاطب تلویزیون می‌گوید: “سر سفره افطار و جانماز و مهر و… ما رو دعا کنید یا علی” این جمله اختتامیه برنامه است. با این جمله از دکور برنامه بیرون می‌آید و از سوله خارج می‌شود. کسی را برای مصاحبه نمی‌پذیرد؛ نکته‌ای که نسبت به روحانی رسانه‌ای این روزهای تلویزیون کمی هم عجیب است.

برنامه با اذان تمام می‌شود اما خارج از قاب هنوز همه در تب و تاب هستند، عوامل برای آرشیو برنامه از مهمانان عکس می‌گیرند، هاشف ها را از آنها جدا می‌کنند، برخی هم درباره اتفاقات وسط برنامه گفتگو می‌کنند، از خستگی گوشه‌ای نشسته‌اند و با یک خرما روزه شان را باز می‌کنند و درنهایت یکی یکی می‌روند تا افطار کنند.