پنج قرن استعمار مستقیم جهان از سوی بریتانیا با تکیه ملکه الیزابت بر مسند پادشاهی جای خود را به جنگ و کودتا در مناطق مختلف کره خاکی داد به‌گونه‌ای که ۵ میلیون نفر کشته در این درگیری‌ها قربانی شدند؛ حال این پرسش به ذهن می رسد که میراث ملکه برای ایران چه بود؟

واژگانی همچون «استعمار» و «استثمار» با نام بریتانیا گره خورده است و در طول تاریخ کمتر کشوری را می توان دید که از گزند استعمارگر پیر در امان بوده باشد. با درگذشت ملکه الیزابت ۹۶ ساله در روزهای اخیر، ضروری به نظر رسید که پرونده بریتانیا در دوران پیش از ملکه و برهه زمامداری وی مورد واکاوی قرار گیرد.

پرونده قطور استعمارگر کبیر

مردم بریتانیا با اینکه کشورشان بزرگترین استعمارگر تاریخ لقب گرفته است، علاقه عجیبی دارند تا همچنان از عبارت «بریتانیای کبیر» استفاده کنند؛ این در حالی است که انگلیس امروز با بریتانیای کبیر قرن ۱۹ تفاوت‌های فاحشی دارد. پادشاهی بریتانیای کبیر که بنیان آن از قرن ۱۵ میلادی گذاشته شد، تا قرن بیستم ادامه داشت. مساحت نواحی مستعمره تحت حکومت بریتانیا در سال ۱۹۲۲ به بیش از ۳۳ میلیون کیلومتر مربع و جمعیت امپراتوری نیز به بیش از ۴۵۰ میلیون نفر می‌رسید.

به این ‌ترتیب، امپراطوری انگلستان بر بیش از یک چهارم خشکی‌های کره زمین و یک چهارم جمعیت جهان در آن دوران تسلط داشت. وسعت این امپراتوری به ‌اندازه‌ای بود که گفته می‌شد «آفتاب در بریتانیا غروب نمی‌کند». در مجموع فقط ۲۲ کشور هرگز مورد تهاجم و استعمار انگلیس قرار نگرفته‌اند.

اما تسلط مطلق اقتصادی و نظامی انگلیس، در پی رشد قدرت‌های منطقه‌ای در اروپا مانند آلمان و قدرت‌های فرامنطقه‌ای مانند آمریکا، به چالش کشیده شد. وقوع ۲ جنگ جهانی اول و دوم بیشترین زیان‌ها را بر پیکره استعمار انگلیس وارد کرد و این کشور به دلیل این جنگ‌ها، بار مالی فوق‌العاده سنگینی را متحمل شد.

هزینه‌های گزاف جنگ باعث شد که لندن کنترل خود بر بیشتر مستعمره‌ها از دست بدهد. به فاصله ۲ سال پس از پایان جنگ دوم جهانی، این کشور مجبور شد به مهم‌ترین مستعمره خود یعنی هندوستان، استقلال بدهد. همراه با هندوستان، بسیاری از مستعمره‌ها در آفریقا، حوزه کارائیب و اقیانوسیه، خلیج فارس و خاورمیانه نیز اعلام استقلال کردند که آخرین مورد آن، بازگشت هنگ کنگ به چین در سال ۱۹۹۷ بوده است.

۵۳ مستعمره از مستعمره‌های سابق امپراطوری پس از استقلال به عضویت اتحادیه کشورهای همسود انگلیس درآمدند. عضویت در این ارگان به منزله اتحاد سیاسی با انگلیس تلقی نمی‌شود. در ۱۶ کشور عضو این اتحادیه الیزابت دوم ملکه انگلیس ریاست تشریفاتی دولت را برعهده دارد.(با مرگ الیزابت دوم ریاست به چالز سوم می‌رسد)
۱۴ سرزمین هنوز به طور مستقیم تحت حاکمیت دولت انگلیس هستند که به آنها «سرزمین‌های فرا دریایی بریتانیا» گفته می‌شود که شاید مهم‌ترین این سرزمین‌ها را بتوان «جزایرمالویناس» نامید که دولت انگلیس آنها را «فالکلند» می‌خواند.
این جزایر به لحاظ تاریخی جزو خاک آرژانتین محسوب می‌شود و بیش از ۱۴ هزار کیلومتر با سرزمین انگلیس فاصله دارد. قلمرو کنونی انگلیس از ۳۳ میلیون کیلومتر مربع درسال ۱۹۲۲ به ۲۴۴ هزار و ۸۲۰ کیلومتر مربع درحال حاضر کاهش یافته است.

زمانی گفته می‌شد که خورشید در سرزمین ملکه غروب نمی‌کند چون از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب، سرزمین‌هایی بود که تحت استعمار بریتانیا قرار داشت؛ نه تنها هند، استرالیا و زلاندنو بلکه کانادا و آمریکا نیز مستعمره بریتانیا بودند. در دوران ۷۰ ساله سلطنت ملکه الیزابت دوم اما قدرت بریتانیا روز به روز کاهش یافت.

ملکه کودتاها و جنگ‌ها
ملکه الیزابت سال ۱۹۵۲ به قدرت رسید و تا آخرین روز زندگی‌اش بر انگلیسی حکومت کرد که در ده‌ها جنگ داخلی و کودتا نقشی مستقیم داشت. تا پیش از تکیه ملکه الیزابت بر تخت سلطنت، تا حدودی همه مستعمره‌های بریتانیا استقلال یافته بودند اما یکی از کشورهایی که در دوران الیزابت دوم از استعمار بریتانیا رهید، کنیا بود. ناآرامی‌ها و شورش‌های حامیان استقلال در این کشور از سال ۱۹۵۲، همزمان با تاجگذاری ملکه بریتانیا آغاز شد.

دولت بریتانیا با حمایت ملکه، بسیاری از استقلال‌طلبان را زندانی و شکنجه کرد و برخی نیز جان باختند. کنیا در دسامبر ۱۹۶۳(آذرماه ۱۳۴۲) اعلام استقلال کرد و به این ترتیب دوران «بریتانیای استعمارگر» به‌پایان رسید.
با پایان دوران استعمار، بریتانیای تحت رهبری ملکه الیزابت به نظامی‌گری و تغییر رژیم‌های سیاسی در کشورهای مختلف جهان برآمد تا از این طریق، حکومت‌هایی دست نشانده در آنجا شکل بگیرد. در شکل زیر، گوشه‌ای از جنایت‌هایی که در دوره ملکه الیزابت اتفاق افتاد، نمایش داده می‌شود:
هرچند در انگلیس ادعا می‌شود سلطنت، نهادی تشریفاتی است و پادشاه یا ملکه در امور سیاسی دخالت ندارند بحران سوئز نیز که در آن، کانال سوئز به مدت چند ماه بسته شد و ۲ هزار سرباز مصری کشته شدند، دیگر رویداد مهم سلطنت ملکه الیزابت دوم بود.

اقدام بعدی انگلیس در این دوره، جنایت علیه مبارزان جنوب یمن بود که با اشغالگری انگلیس در این منطقه می‌جنگیدند. این مبارزان در سال ۱۹۶۳ قیام بزرگی را علیه استعمار انگلیس کلید زدند که ۶ سال به طول انجامید و در نهایت حکومت استعماری انگلیس در جنوب این کشور برچیده شد. اسناد تاریخی نشان می‌دهد نظامیان انگلیسی در طول این سال‌ها شکنجه‌های هولناکی را علیه یمنی‌های اسیر شده به کار می‌گرفتند.

جنگ فالکلند هم از دیگر رویدادهای مهم تاریخی در دوران سلطنت ملکه انگلیس است. در سال ۱۹۸۲ انگلیس و آرژانتین بر سر مالکیت جزایر فالکلند – در جنوب اقیانوس اطلس – وارد جنگ شدند. در این جنگ که در زمان نخست‌وزیری تاچر رخ داد، صدها تن از نیروهای دو طرف کشته شدند و این جزایر از آرژانتین پس گرفته شد.

افزون بر آن، نقش انگلیس در جنگ اول خلیج فارس و جنگ‌های افغانستان، عراق و بحران سوریه نیز قابل کتمان نیست. ضمن اینکه انگلیس در ۷ سال اخیر حمایت مالی و تسلیحاتی از دولت ائتلاف عربستان در جنگ یمن کرده است.

با توجه به رخدادهای یادشده و جنگ‌های دیگری که فرصت پرداختن به آن فراهم نیست، در مجموع دست‌کم پنج میلیون نفر قربانی جنگ‌هایی شدند که انگلیس در دوران سلطنت ملکه الیزابت در آن مشارکت کرد.

بریتانیا و ملکه با ایران چه کردند؟
انگلیس در طول جنگ جهانی اول و دوم برای سیطره بر رقبا و پیروی در نبرد، خاک ایران را اشغال و بزرگترین مصیبت‌ها را بر کشورمان تحمیل کرد که «قحطی بزرگ» در جنگ جهانی اول و وضعیتی مشابه آن در جریان جنگ جهانی دوم میراث این تجاوز نظامی بود. اما در زمان ملکه الیزابت دوم، انگلیس و متحدان غربی آن در فضای پساجنگ جهانی دوم همواره در امور سیاسی ایران مداخله می‌کردند که کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با عنوان عملیات «آژاکس» برجسته‌ترین آن بود.

بعد از روی کار آمدن انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه ۱۳۵۷ نیز با تحریک و تطمیع صدام حسین، جنگی تمام عیار را علیه ایران به راه انداختند که ۸ سال طول کشید و در ادامه آن، سیلی از تحریم را روانه ایران کردند.

بخشی از این میراث شوم را می‌توان در کتاب «کار کار انگلیسی‌هاست، چرا ایران به ما بی‌اعتماد است؟» به قلم «جک استراو» وزیر امور خارجه اسبق انگلیس خواند. استراو مجموعه عوامل تاریخی که بسترساز بی‌اعتمادی مقام‌های مردم ایران به انگلیس شده از مسائلی چون حمایت لندن از «سلمان رشدی» نگارنده مرتد کتاب «آیات شیطانی» تا دست داشتن این کشور در کودتای ۲۸ مرداد و حمایت از عراق در جنگ تحمیلی را گردآوری و بررسی کرده است.
وزیر امور خارجه اسبق آمریکا به حمایت انگلیس از صدام در حمله به ایران اعتراف کرده است. او به همسنجی و مقایسه جنگ جهانی دوم و جنگ تحمیلی ۸ ساله عراق با ایران می‌پردازد و تاکید می‌کند که جنگ جهانی دوم، ۷۰ سال پیش در سه نسل قبل آغاز شد. معدود بازمانده‌های جنگ الان بیش از ۹۰ سال سن دارند.

از دیگر اقدامات انگلیس علیه دولت ایران، جدایی بحرین در سال ۱۹۷۱ و انهدام هواپیمای مسافربری ایران بود که پرونده‌هایی که به‌تازگی از طبقه‌بندی محرمانه لندن خارج شده‌اند، نشان می‌دهند دولت مارگارت تاچر نخست‌وزیر سابق انگلیس به سرعت از این جنایت آمریکا حمایت کرده و حتی در پنهان‌کاری آن نیز همکاری داشته است.

دشمنی ملکه و انگلیس با ایران بعد از پایان جنگ در سال ۱۳۶۷ نیز به شیوه دیگری تداوم یافت. آنها گام به گام و همسو با آمریکا، سیلی از تحریم‌ها را روانه جمهوری اسلامی ایران کردند. در صحن شورای امنیت نیز قطعنامه‌های متعددی علیه تهران به تصویب رساندند.

اکنون نیز باوجود اینکه بار بحران انرژی و پیامدهای اقتصادی ناشی از بحران اوکراین بر دوش انگلیس سنگینی می‌کند، همچنان لندن در کنار واشنگتن، کارزار فشار حداکثری را علیه ایران اجرا می‌کند؛ کارزاری که از مدت‌ها پیش نشانه‌های شکست آن آشکار شد و مقام‌های غربی بارها به ناکامی ابزار تحریم اذعان و اعتراف کرده‌اند.