موسی کاظم زاده- روزنامه نگار

۳۰ صفر، روایت فریاد بی پروای نقاره ها برای امام آهوها است. سلام بر آفتاب هشتم که زمین همیشه و در همه حال، تو را پیش روی خود دیده که مهربان تر از هر لحظه بهاری و حتی از آن شبنم زلال صبح صادق.

به گزارش جارچی اخبار، مشهدالرضا آخر صفر که می‌شود شور و غوغای دیگری دارد، انگار اینجا مرکز ثقل شیفتگان اهل بیت (ع) است که همگان سینه‌زنان و زنجیرزنان آمده‌اند، در غم امام مهربانی‌ها شریک باشند و بگویند هر روز و هر لحظه به شوق دیدار تو؛ آهوی دل‌هایمان دوان دوان می‌خواهند در سایه تو مأوا گیرد.

سلام بر ثامن الحجج علی بی موسی‌الرضا (ع)، سلام بر ضامن آهو و آفتاب هشتم ایرانیان که مظلومانه به دست مأمون خلیفه عباسی به شهادت رسید.

آه، چقدر نام تو آرام‌ بخش دلهاست، سالهاست با نام رضای تو، ایمان هویت می‌یابد و عشق خانه گمشده‌اش را می‌یابد. با  نام رضای تو ایثار شناسنامه می‌گیرد.

«یا غریب الغربا» نام تو همسایه‌ شور است. یاد تو تداعی شعر و شیون و شیفتگی. قرن‌هاست که قرار قلب‌ها را برده‌ای. دست در دست نبض‌ها، آرامش سینه‌ها را آشوب کرده‌ای و همپای اشک‌ها، بر لب‌ها تراویده‌ای.

سلام بر تو که مهربان‌تر از هر لحظه بهاری و حتی از آن نم نم باران این روزهای فصل پاییز، مولای غریب من؛ نمی‌دانی چقدر به شوق می‌آیم وقتی صحبت از نام تو می‌شود، اشک در چشمانم حلقه می‌زند.

به‌راستی که چشمه‌های خروشان، موج‌های پریشان و ریگ‌های بیابان و حتی امواج طوفان؛ مهربانی‌های تو را می‌شناسند. به حق که نام تو رخصت رویش است و طراوت باران. کاش من هم عبور تو را همچون تمام غریبان دیده بودم.

«یا ضامن آهو»، از دور سلام ما را پذیرا باشید، ای امام رئوف با وجود اینکه هنوز یکسال از زیارتتان نگذشته باز هم مشتاق بودم در شب شهادت در کنار ضریح هشتمین جانشین پیامبر باشم. باز هم سلام از میلاد رویایی و به یادماندنی‌ات که بگذریم، دلم در روزهای آخر صفر هوای عطر سیب حرمت را کرده است؛ عطر سیب بهشتی که موقع تولدت هم می‌آمد. نمی‌دانم که آیا این مأمون ستمگر، صورت زیبای تو را نمی‌دیدند و شباهت تو را به پیامبر نمی‌فهمیدند که این‌گونه جواب مهربانی‌هایت را دادند؟

«ای امام مهربانی‌ها»، روزگار غریبی است، هنوز هم که هنوز است، مامون زمان بر بالای تخت نشسته است و مردان، زنان و کودکانت را در اقصی نقاط جهان زیر شلاق‌های ظلم و ستم خود گرفته است.

آیا می‌رسد روزی که فرزندت، دست بر قبضه ذوالفقارش ببرد و ما را به چشمه همیشه جاری دین، مهربانی و ولایت برساند؟ آیا تا آن روز جمعه‌هایی زیادی را باید منتظر بود؟….

«یا ضامن آهو»! دل‌های بی‌پناهمان را در پای ضریح مقدست آشیان ده، تا به امید آنکه شکوه نمایم از غربت مهدی فاطمه(س).

«مولای من»؛ باور کنید ما دوستداران اهل بیت (ع) به یاد داریم که در کوچه‌های مدینه پاره‌ تن محمد (ص) را از شاخه چیدند، حتی چاه غربت علی(ع) را به یاد می‌آوریم حسنش(ع) را که هنوز حتی در تولدش غریب است، به یاد داریم ۶ ماهه‌‌ حسینش(ع) را و از خاطر نمی‌بریم نیایش‌های سجاد(ع) را، فراموش نخواهیم کرد تو را که در اسارت به ولایتعهدی مجبور نمودند.

خدایا به درگاه تو رو می‌آورم ما را مبادا با ناکسان چون گذشتگانمان هم‌نشین کنید و بعد از سپردن یازده گل‌محمدی به‌دست آنان، شاهد پرپر شدن تک تک آنها در نهایت بی‌رحمی باشیم و امروز بی‌خیال از گل دوازدهم بگذرند و چه پر مدعا که منتظرش هستند.

«یا ثامن الحجج»، راستش را بخواهی برای درمان بی‌قراری‌هایمان تجویز شده که چله‌نشین نگاه معصوم تو باشیم و بس.

با این وجود، دوست دارم برایت بچه آهو شوم و روز و شب در کوه، دشت و صحرا تنها و غریب شوم. تا تو ضامن من آهو شوید.

«آقای من»، دوست دارم، کبوتر حرمت شوم، به شوق دیدن حرم تو، بعد از گذشتن از تمام آبادی‌ها، روستاها و شهرها تا زنده هستم به عشق تو دور حرمت پرواز کنم.

«مولای من» از تو چه پنهان هر شب باید نام ذکر تو آرامش تسکین دردهای من باشد و بس. «یا ضامن آهو»، تو هم حس می‌کنی؟ چقدر واژه‌های این دل‌نوشته بوی پیراهن یوسف را می‌دهند!

به‌راستی، یا امام رضا (ع)؛ همه دل‌نوشته‌ها و نامه‌هایی را که برای تو و به‌خاطر مهربانی‌های تو می‌نویسم، تنها نشانی که دارم؛ همان مشهدالرضا بهشت است که به آن نشانی ارسال می‌کنم.