یادداشتی از حسن نجف وند –مدیر مسئول روزنامه مواجهه اقتصادی
نبود یک چشمانداز مشخص در حوزه احیای برجام و لغو تحریمها موجب شده دولت چین انگیزه چندانی برای نزدیکتر شدن به ایران نداشته باشد. همین بی انگیزگی نیز دولت چین را مستعد کرده تا برای تحکیم روابط خود با کشورهای عربی بعضاً مواضع ضد ایرانی اتخاذ کند.
درسفر اخیر رئیسجمهور چین به ریاض بیانیه مشترکی با کشورهای عربی صادر شد و در آن تعهد ایران به نظارتهای آژانس در برنامه هستهای، عدم مداخله در امور منطقه و مهمتر از همه حل مساله اختلاف با امارات بر سر جزایر سهگانه مورد تاکید قرار گرفت. بعد از آن انتقادات زیادی نسبت به سیاست خارجی ایران در نگاه به پکن مطرح شد. در باب اینکه تهران تا چه اندازه در سیاست نگاه به شرق اشتباه عمل کرده است.
فراتر از نوع تعامل دولت ایران با چینیها، اکنون مساله جدیتر این است که حضور چین در معادلات امنیت خاورمیانه، چه تاثیری بر موازنه قوا در این منطقه دارد؟ و اینکه آیا ایران میبایست با وضعیت جدید مناسبات چین با کشورهای عربی مواجه شود؟واصلا” چرا چین به سمت اعراب غش کرد؟
حقیقت این است که حضور ایران در صحنه دیپلماسی جهان کمرنگ شده و تا حدود قابل ملاحظهای عاملیت و قدرت تاثیرگذاری خود را از دست داده است. به همین خاطر هم رقبای ایران مجال بیشتری پیدا کردهاند تا بر مناسبات بینالمللی، مواضع سایر کشورها و حتی مصوبات سازمانهای بینالمللی علیه ایران اثر بگذارند.وقتی ایران -بعضاً به دلیل تداوم تحریمها، احتمال فزاینده ارجاع به شورای امنیت، شرایط غیرعادی روابط اقتصادیاش با جهان و شرایط بحران داخلی – قادر به حضور موثر و مقتدرانه در صحنه دیپلماسی نیست، طبیعی است رقبای منطقهای از فرصت استفاده کنند تا بازیگر مهمی مانند چین را با مواضع خود همسو سازند
در روابط بینالملل اصطلاحی هست که میگوید «پیروز کسی است که روایتاش غالب شده باشد». حقیقیت این است که مدتهاست روایت ایران مغلوب شده و روایت رقبای آن در صحنه بینالمللی تفوق پیدا کرده است .در ایران، به درستی نسبت به موضع چین در مورد جزایر سهگانه حساسیت ایجاد شد، اما مهمتر از این موضع، موضعی است که چین در حوزه «امنیتی» در مورد ایران اتخاذ کرد. آنچه قابل اعتراض است این است که در این بیانیه، دولت چین عملاً تمام نکات روایتساز (یا Talking pointsهای) جریان ایرانستیز را تکرار کرد.
به عبارت دیگر، دولت چین از موضع کشورهای عرب و نئوکانهای غرب در مورد اقدامات بیثباتکننده ایران در منطقه، اشاعه موشک بالستیک و پهپاد، تهدید برنامه هستهای ایران برای امنیت و ثبات بینالمللی و حمایت ادعایی ایران از «گروههای تروریستی و سازمانهای مسلح غیرقانونی» حمایت کرد و این نشان میدهد ایران علیرغم رشد قدرت نظامی مجدداً مورد امنیتیسازی یا (Securitization) قرار گرفته و تبعات آن دامن گیرش شده است. یعنی مجدداً دچار همان وضعیتی شده که در آن چین و روسیه با قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه کشور همراهی میکردند.
اینکه چین در عالیترین سطح عربستان سعودی را «یک قدرت مهم در نظم چندقطبی جهان» خوانده و همزمان ایران را یک عامل «بیثباتکننده» در منطقه نامیده است یک هشدار جدی است که نیاز مبرم ایران به یک آسیبشناسی عمیق در حوزه سیاست خارجی را میرساند.
نباید فراموش کرد دو سال پیش چین با ایران یک قرارداد بلندمدت راهبردی به امضاء رساند (قرارداد مشهور به قرارداد ۲۵ ساله) و شرکتهای چینی اشتیاق زیادی برای سرمایهگذاری در ایران و تحکیم روابط دوجانبه از خود نشان دادند. برخلاف تبلیغات برخی رسانهها و تحلیلگرهای جناحی، دستگاه دیپلماسی وقت ایران نیز مشتاق به تحکیم این روابط بود. اما عدم احیای به موقع برجام و تداوم تحریمها عملاً اجرای این قراداد را با مشکل روبرو کرد.
امروز نیز، نبود یک چشمانداز مشخص در حوزه احیای برجام و لغو تحریمها موجب شده دولت چین – که یک سیاست خارجی اقتصادمحور و تجارتمحور دارد – انگیزه چندانی برای نزدیکتر شدن به ایران نداشته باشد. همین بی انگیزگی نیز دولت چین را مستعد کرده تا برای تحکیم روابط خود با کشورهای عربی – برای خوشآمد آنها – بعضاً مواضع ضد ایرانی اتخاذ کند.
امروز دولت ایران باید ابتدا به خنثیسازی اجماع کنونی علیه خود بپردازد؛ هجمههای جریان ایرانستیز در «امنیتیسازی» کشور را خنثی کند؛ و نسبت به عادیسازی روابط اقتصادی و تجاری خود با جهان به جد مبادرت ورزد.
یعنی در عمل، یعنی زبان و منطق دیپلماسی را در کشور احیا کند، در احیای برجام تلاش کند، نسبت به رفع تحریمها به صورت جدی اقدام کند و روابط اقتصادی و تجاری خود را با جهان «عادی» نماید
که این عادیسازی روابط تجاری و اقتصادی با جهان یک فایده راهبردی مهم نیز دارد و آن اینکه به قدرتهایی مانند روسیه و چین این پیام را میرساند که ایران همواره گزینههای دیگری نیز دارد و امنیت و اقتصاد آن محتاج حمایت مطلق آنها، خرید مخفیانه نفت و اِعمال حق وتوی آنها در صحن شورای امنیت نیست