یادداشتی از دکتر حسن نجف وند –مدیر مسئول روزنامه مواجهه اقتصادی

جامعه شناسی سیاسی ایران به لحاظ منابع و ماخذ سه منبع سنتی  کتیبه ها ، زمین شناسی ، باستان شناسی و سیاست نامه های به خلقیات ایرانیان ، پروتکل های دولتی و مصوبات مجلس و رساله های دکترا به لحاظ قالب بندیهای  نظری  به نگرش های تاریخی ، اثبات گرایانه ، فرهنگی ، گفتمانی قابل تقسیم است که جامعه شناسی سیاسی در ایران  به دو دوره سنتی و غیر دانشگاهی و جامعه شناسی سیاسی دانشگاهی تقسیم میگردد که جامعه شناسی سیاسی دانشگاهی دارای رویکرد نظری  اثبات گرایی و مارکسیمی  و توصیفی است.

در دوره اول تحقیقات اجتماعی غیر حقوقی و غیر رسمی است که به سالها پیش از شکل گیری مشروطه برمیگردد که بینش اجتماعی و تاثیر دگرگون ساز مردم ( تنباکو و مشروطه ) و ساختار طبقاتی و شیوه تولید و ظهور روشنفکران  چون آقای کرمانی، آخوند زاده و آثار و افکار آنان سهم بزرگی در این جامعه شناسی سیاسی نقش داشته است.

در دوره دوم  جامعه شناسی سیاسی ایران از سال ۱۳۲۵ توسط غلامحسین صدیقی و احسان نراقی پایه گذاری و از اساتیدی مانند احمد اشرف ، نادر افشار ، حشمت اله طیبی ، محمد روح الامینی و متاثر از جامعه شناسی فرانسه و براساس آراء و اندیشه مکتب اثبات گرایی  کنت و دورکیم بود و در خارج از دانشگاه از آثار صادق هدایت ، جمالزاده ، زرین کوب ، حمید عنایت تاثیر گرفت اما به دلیل تنوع گروههای اجتماعی ، ساختارها و اتفاقات و افزایش سطح سواد و گسترش بوروکراسی ضرورت توجه به جامعه شناسی بیشتر و جامعه شناسی انتقادی شکل گرفت .

با گسترش جامعه شناسی مارکسیستی در قبل از انقلاب جامعه شناسی اثباتی و تلفیقی رواج یافت یعنی شیوه تولید و پیدایش بور ژوازی ایرانی در اثر فرایند نوسازی و انتقال سرمایه از زمین و آب به نفت ، نفوذ کمونیسم روسیه در جنگ جهانی اول و ظهور روشنفکران و جذب آنها در حزب توده موجب موج نوگرایی غربی مارکسیستی در جامعه شد.

اما با استقرار نظام جمهوری اسلامی و تعطیلی سه ساله دانشگاه و اسلامی کردن دانشگاههای جامعه شناسی و علم سیاست را ترویج بی بند و باری غربی و تضعیف اعتقادات مذهبی مردم ایران و بر تغییر محتوایی آنها تایید شد ( آیت اله محمد تقی مصباح) و ستاد انقلاب فرهنگی با پاکسازی و اخراج تعداد زیادی از اساتید جامعه شناسی و علم سیاست ( آمریکایی ، فرانسوی ) جای خود را به جوانان ایرانی و جامعه شناسی سیاسی استقلال خود را از دست داد  و با تربیت نیروی انسانی ازگرایشات مارکسیستی و اثباتی به تفکرات اسلامی روی آورد که در زمان جنگ تمام مسائل تحت الشعاع مسایل نظامی و پس از جنگ نگاه ها معطوف به حفظ امنیت داخلی و دستاوردهای انقلاب بود و دستگاه های حکومتی هم به صورت فعال  و متنوع با ایجاد مراکز خاص موجب حمایت سیاسی اقتصادی دولت در رشته های علوم اجتماعی شدند.