یادداشتی از عباس دارایی

کنفرانس امنیتی مونیخ ۱۷ فوریه ۲۰۲۳ در شرایطی در آلمان برزگزار شد که  برخلاف رسم مرسوم هر ساله مقام‌های دو کشور روسیه و ایران برای حضور در این کنفرانس دعوت نشده بودند.

این کنفرانس در سال ۲۰۲۳ در شرایطی به میزبانی مونیخ به سیاق همیشه برگزار شد که جنگ اوکراین ، اعتراضات ماه‌های اخیر در ایران، توافق هسته‌ای، روابط تهران و مسکو و سرنوشت گفتگو‌های دیپلماتیک با عربستان از جمله موضوعات مهم مطرح شده در نشست بودند .

با این وجود اما نمایندگان دو کشور ایران و روسیه در این نشست غایب بودند زیرا اساسا به نشست به مانند هر ساله دعوت نشده بودند ، از کنفرانس مونیخ به عنوان «داوس دفاعی» نام برده می‌شود و از آنجا که در طول دهه‌های اخیر به مرور زمان بر تعداد و تنوع بازیگران حاضر در این نشست بین‌المللی افزوده شده و این روند همچنان هم در حال گسترده‌تر شدن است عدم دعوت رسمی از ایران در کنار روسیه موضوعی نیست که به سادگی از آن گذشت .

کریستوف هویسگن، برگزارکننده کنفرانس مونیخ در سال ۲۰۲۳ پیش از برگزاری رسمی نشست  قبل اعلام کرده بود  که تصمیم گرفته ایم  از کشور‌هایی مانند روسیه و ایران برای حضور در این کنفرانس دعوت نشود، برگزار کنندگان کنفرانس صرفا به عدم دعوت از ایران بسنده نکرده و در اقدامی عجیب  از برخی چهره‌های مخالف نظام جمهوری اسلامی از جمله رضا پهلوی، مسیح علی‌نژاد و نازنین بنیادی برای حضور در کنفرانس مونیخ دعوت کرد.دعوت از رضا پهلوی فرزند شاه مخلوع ایران به جای مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران یک موضوع عادی نیست و نباید از آن به سادگی گذشت .

بعد از نشست جورج تاون و تحولاتی دیگر همچون اخراج ایران از کمیسیون بین المللی زنان و تشکیل نشست ورشو و ایجاد ده کمیسیون در خصوص مسائل ، نشست مونیخ و دعوت از عناصر سلطنت طلب ، پیام های پیدا و ملموسی  می تواند داشته باشد که نباید آن را نادیده انگاشت و ساده از کنار آن گذشت.چهره‌های اپوزیسیون تمام توان و تلاش شن  را معطوف به “تشدید فشار حداکثری” و “تحریم  بیشتر” علیه ایران کردند. آن‌ها همچنین مدعی شدند که رفع تحریم‌ها پس از توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ “فایده‌ای برای مردم ایران نداشت”.

علاوه بر این باب منندز، سناتور ارشد امریکایی از حزب دموکرات هم که در نشستی با موضوع ایران حضور یافته بود، خواستار حمایت از مخالفان جمهوری اسلامی ایران شد. غرب در یک بازی از پیش طراحی شده در حال چیدن پازلی است که از قبل طراحی کرده است و عدم دعوت از ایران در این کنفرانس مهم نمی تواند موضوعی غیر قابل اهمیت و سطحی تلقی شود.

ایران در منطقه و در برخورد با نظام بین الملل و در داخل با چالش رو به رو شده است ،تردیدی وجود ندارد که غرب و دشمنان ایران از هیچ کوششی برای تضعیف کشور فروگذار نخواهند کرد که اگر غیر از این باشد عجیب به نظر می رسد اما آنچه پیش از هر موضوع دیگری مهم تلقی می شود این است که ایران و به ویژه دستگاه دیپلماسی کشور چه رویکردی را برای رویارویی با این جنگ تمام عیار برگزیده است ؟

آنچه در مواجهه با این شرایط دشوار و بی سابقه در معرض سوال قرار می گیرد این است که  وزارت امور خارجه ایران چرا  هیچ ابتکار عملی برای تغییر فضا و برهم زدن میزی  ندارد که علیه ایران چیده شده است  و صرفا به واکنش نشان دادن به اقدامات طرف مقابل و محکوم کردن این اقدامات اکتفا می‌کند؟

بلوک غرب چنین می پندارد که چالش های داخلی و به ویژه وضعیت سخت اقتصادی فضا را برای تضعیف عنصر افتدار ملی فراهم کرده و ایران در عرصه بین الملل باید منزوی شود تا حاصل این انزوای بین المللی و چالش های داخلی به ایرانی لاغر در مناسیات منطقه ای و جهانی تبدیل شده و در قبال این شرایط دشوار ، دیوار مستحکم مقاومت مردم فرو بریزد .

در چنین وضعی در گام اول ایران باید از تشدید تقابل ها بکاهد ، به فضای بین المللی با چانه زنی و رفع چالش ها در داخل برگردد ، اروپایی هابه دنبال فعال کردن  مکانیزم ماشه هستند زیرا این  اتحادیه از برجام خارج نشده و این حق را برای خودش قائل است که بتواند مکانیزم ماشه را به بهانه  قطعنامه های شورای حکام و شورای حقوق بشری اعمال کند  ، دستگاه دیپلماسی ما باید با مذاکره آژانس بین المللی انرژی اتمی این مسأله را حل کند و بهانه را از بین ببرد.

مهمترین عامل قدرت ملی، کیفیت و نحوه به کارگیری دیپلماسی است و دیپلماسی نیز نیازمند اتحاد ملی و وفاق است ، برای رسیدن به چنین پیش زمینه ای برای عبور از چالش های فعلی بیش از هر عنصر دیگری نیازمند عبور از مسائلی هستیم که اعتماد را خدشه دار و شکافِ دولت – ملت را پدیدار شده است ، مادامی که این چالش ها جدی گرفته شده و برای عبور از آنها راهکار عملیاتی تجویز شوشد به طور قطع دستِ دیپلماسی ما پر است و بالعکس نیز شرایط را رقم خواهد زد که همگان بر آن واقفند