نول وائلی که سالهاست با افراد معلول تئاتر کار میکند، ضمن خوشحالی از اضافه شدن بخش «فراگیر» به جشنواره تئاتر فجر، از عدم ارایه امکانات کافی برای حضور گروهش در این رویداد انتقاد کرد؛ از عدم همکاری بهزیستی گرفته تا مشکلات ذهنی بچههایش.
به گزارش جارچی اخبار به نقل از ایلنا، همواره در مباحث شهری درباره اهمیت معلولان در جامعه و ارائه امکانات رفاهی اولیه به آنها در جهت فعالیتهای عمومی و اجتماعی بحثهایی وجود داشته است. آیا یک معلول حرکتی یا ذهنی یا یک فرد نابینا میتواند به تنهایی در تهران و دیگر شهرها تردد کند و به فعالیتهای اجتماعی بپردازد؟ پاسخ منفی است؛ زیرا از ابتدا در وضع قوانین شهری و شهروندی برای این دسته از مردم تمهیدات و امکانات جدی در نظر گرفته نشده است. اما در میان مجامع هنری چقدر با ایجاد امکانات پذیرای این قشر از جامعه بودهایم؟ جشنوارههای مختلف که چندگانههای فجر مهمترین آنها تلقی میشوند، طی چند دهه برگزاری برای حضور معلولان جسمی و ذهنی چه تمهیداتی را به کار گرفتهاند؟ متاسفانه باید گفت پاسخ درخور و مثبتی وجود ندارد. آنچه تا به اینجا بیان شد مقدمهای است برای پرداختن به یکی از بخشهای جدید جشنواره بینالمللی تئاتر فجر است که چهل و دومین دوره آن در حال برگزاری است. این بخش را عوامل برگزاری جشنواره «فراگیر» نام نهادهاند.
بخش «فراگیر» قرار است به نمایشهایی به بپردازد که هنرمندان معلول در آنها ایفای نقش میکنند. طی سالها و دهههای گذشته گهگاه جشنوارههایی با نظارت و حمایت سازمان بهزیستی برگزار شده که مقطعی بودهاند و به دلایل معلوم و نامعلوم تداوم نیافتهاند.
حال میتوان گفت این اولینبار است که جشنواره تئاتر فجر پس از چهل و یک دوره برگزاری به هنرمندان معلول و تئاتریهای ایثارگری که زمان و انرژیشان را صرف این دسته از افراد میکنند، بها داده است. داوری آثار بخش فراگیر را مجید امرایی، سیمین امیریان و حمید کاکاسلطانی برعهده دارند.
البته برای ارزیابی این بخش (هم به لحاظ کیفیت آثار و هم مدیریت اجراها) باید تا روز آخر جشنواره یعنی چهارشنبه یازدهم بهمنماه صبر کرد؛ اما میتوان در خلال برگزاری این رویداد با کارگردانها و دیگر عوامل تولید نمایشهای بخش «فراگیر» به گفتگو نشست و چالشها و نقاط قوت موجود را بررسی کرد.
«رستگاری در فرانکشتاین» به کارگردانی نوال وائلی یکی از نمایشهایی است که روز پنجشنبه پنجم بهمنماه، ساعت ۱۱:۰۰ در تالار هنر تهران روی صحنه میرود.
نوال وائلی کارگردان نمایش «رستگاری در فرانکشتاین» به مناسبت اجرای اثرش در چهل و دومین جشنواره تئاتر فجر با ایلنا گفتگو کرد. گفتنی است این اثر یکی از نمایشهای برگزیده جشنواره منطقهای است. در خلال گفتگو عکسهایی از نمایش قابل مشاهده است.
کمی از جزییات نمایش «رستگاری در فرانکشتاین» بگویید. قصه این اثر درباره چیست و ایده و اساس آن چه بوده است؟
در دوران آدولف هیتلر که نازیها مشغول جنگ هستند هیتلر پیشنهادی میدهد. او در مقطعی میگوید؛ معلولان فقط مصرف کننده هستند و در شرایط جنگ این سربازهای ما هستند که اهمیت دارند. هیتلر در همین راستا میگوید اگر سربازها زخمی شدند و کبد، کلیه یا عضو دیگری را از دست دادند از اعضای معلولان برداشته شود و به آنها پیوند زده شود! این داستان کاملا واقعی است شخصی وجود داشته که یوزف منگله نام داشته و پزشک بوده است. او که از زندانیهای جنگ و دیگر افراد برای آزمایشهای انسانی سوءاستفاده میکرده، فرصت پیش آمده را غنیمت میشمرد.
منظور از «فرانکشتاین» در نام اثر چیست؟
از آنجایی که این واقعه به داستان فرانکشتاین شباهت بسیار داشت؛ ما این دو داستان یعنی قضیه معلولان در دوران هیتلر و فرانکشتاین را با هم ادغام کردیم که خروجی آن نمایشی موزیکال در قالب فرم و بدون دیالوگ است. البته در ابتدا و پایان کار حدود دو، سه دقیقهای دیالوگ داریم اما در ادامه شاهد اجرای فرمال و موزیکال خواهیم بود.
تئاتر معلولان امری پیچیده و حتی تخصصی است، اما در راستای توضیحاتتان آیا برای معلولان بهتر این است که حین اجرا، دیالوگ نداشته باشند؟
به هرحال بهترین قالب برای معلولان تئاتر فیزیکال است به این دلیل که میتوان به این واسطه برای آنها کدگذاری کرد. به این ترتیب بازیگران موارد ضروری و لازم را به خاطر خواهند سپرد و فراموششان نخواهد شد.
با توجه به همکاریتان با هنرمندان کم توان و معلول، طی این سالها تئاتر معلولان تا چه حد مورد توجه سازمان بهزیستی کشور و دیگر نهادهای فرهنگی و دولتی بوده است.
در پاسخ به سوالتان باید بگویم ما جشنوارهای منطقهای داریم که توسط بهزیستی در مناطق مختلف کشور برگزار میشود. به هرحال طی این سالها برخی از شعب بهزیستی و گاه برخی افراد اصرار داشتهاند که جشنوارهای با محوریت هنرمندان معلول برگزار شود، که این اتفاق افتاده است. موضوع این است که تا پیش از این تئاتر معلولان در بعد بینالمللی مورد توجه نبود و اهمیتی به آن داده نمیشد. البته گاه هم قرار بر این بوده که خروجی جشنوارههای منطقهای معلولان بهزیسیتی در رویدادی بینالمللی اجرا شوند که این اتفاق رخ نداده است. کلا چنین رویدادهایی متاسفانه تا امروز مستمر نبودهاند و حال به هر دلیلی در مقاطعی برگزار شدهاند و در ادامه بنا به دلایلی دیگر تداوم نیافتهاند.
وجود بخش «فراگیر» را در رویداد مهمی چون جشنواره بینالمللی تئاتر فجر چگونه میبینید؟
واقعا تا پیش از این، برگزاری رویدادی در گستره بینامللی و در رویدادی چون جشنواره تئاتر فجر را نداشتهایم. اینکه بخشی با عنوان «فراگیر» به جشنوارهای چون تئاتر بینالمللی فجر افزوده شده بدون شک اتفاق خوبی است. به هرحال جشنواره تئاتر فجر رویدادی است که هرسال مستمر برگزار میشود و ردیف بودجه آن همواره برقرار است. تا به امروز پیش نیامده که بگوییم امسال جشنواره تئاتر فجر نداریم و خب این استمرار، خواهناخواه برای تئاتر معلولان که در قالب بخش فراگیر تعریف شده اتفاق خوبی است. بدون شک وجود چنین بخشی به فعالان برای فعالیتهای بیشترو بهتر انگیزه خواهد داد؛ چراکه آنها در تمام طول سال امکان اجرای زیادی ندارند.
چگونه میتوان وجود بخش «فراگیر» را در جشنواره تئاتر فجر تداوم بخشید؟
به هرحال جلب توجه مخاطبان و هنرمندان به این بخش اهمیت دارد و خبرگزاریها و رسانهها میتوانند در این مهم سهیم باشند. اما موضوع مهم کیفیت آثاری است که به بخش فراگیر جشنواره امسال آمدهاند. به نظرم کیفیت آثار انتخابی تا آن حد باید بالا باشد که نظر اشخاص تصمیمگیرنده را به خود جلب کند تا آنها در دورههای بعد هم چنین بخشی را در جشنواره تئاتر فجر لحاظ کنند. به نظرم اگر آثار پذیرفته شده در جشنواره امسال با کیفیت باشند و شاهد اجراهای خوب گروهها و افراد باشیم، آنگاه میتوانیم بگوییم وجود بخش «فراگیر» خوب است و در آینده هم مثمر ثمر خواهد بود. این آزمون اگر نتیجه خوبی داشته باشد، باعث خواهد شد در همه رویدادها، مقوله تئاتر معلولان را مدنظر قرار دهیم.
البته لازمه این روند و موفقیت آن، این است که تعریفی از تئاتر معولان داشته باشیم.
بله درست است. کلا کار کردن با بچههای تئاتر در حیطه تئاتر معلولان انگار مسئلهای تعریف شده است. معمولا به دلیل مشکلات و سختیهای موجود کمتر کسی میپذیرد با بچههای معلول تئاتر کار کند.
مشکل دیگری که وجود دارد این است که در اغلب موارد مخاطب تئاتر معلولان خودشان، والدین و مربیانشان هستند. گویا این نوع تئاتر برای دیگر افراد جامعه به درستی تعریف نشده است. شاید اگر آثار باکیفیتی را در مدت زمانی مستمر روی صحنه ببریم، مخاطبان عادی هم این دسته از کارها را به رسمیت بشناسند.
من بازهم روی کیفیت کارها تاکید میکنم. به نظرم آثار با کیفیت همیشه برای مخاطبان خوشایند هستند. مهم خروجی کار است. در رابطه با مسئولان هم همین رویه وجود دارد. تولید و اجرای آثار باک یفیت است که میتواند نظر آنها را به تئاتر معلولان و اجراهای جدی آنها جلب کند.
آیا به طور ضمنی آثار راهیافته به بخش «فراگیر» جشنواره امسال را دیدهاید و در جریان کم و کیف آنها هستید؟
خیر از کم و کیف آثار راه یافته به جشنواره مطلع نیستم. اما میتوانم درباره استعداد و توانایی افراد معلول نظر دهم. من در منطقه کویر به فعالیتهای تئاتری و همکاری با معلولان پرداختهام. پیش از آن نیز در منطقه خلیج کار میکردم. من تئاتر را از سن کم و تقریبا سیزده سالگی آغاز کردم و از آن زمان تا به امروز مشغول فعالیتهای مداوم هستم. اما در حیطه معلولان ده سالی است که به کارگردانی تئاتر مشغول هستم. بر همین اساس به جرات میگویم که برخی افراد معلول با تواناییهایی خاصی که دارند از بازیگران معمولی و سالم هم بهتر و تواناترند.
بله گاه شاهد استعدادهای شگرفی در افراد معلول هستیم، اما متاسفانه اغلب آنها مورد توجه قرار نمیگیرند و استعداد و تواناییهایشان روی صحنه آنطور که باید دیده نمیشود.
درست است. دلیلش همان عدم توجه به تئاتر معلولان است.
اما مسئله مهمی که در رابطه با تئاتر معلولان وجود دارد حمایتهای سازمان بهزیستی است. به هرحال این سازمان بهزیستی است که در رابطه با معلولان و افراد ناتوان و کمتوان ذهنی و جسمی، در راس ماجرا قرار دارد. باتوجه به تجربه همکاریتان با معلولان، این سازمان چقدر از شما به عنوان یک هنرمند تئاتری حمایت میکند؟
بله اجازه دهید درباره همین اثر اخیرمان «رستگاری در فرانکشتاین» صحبت کنم که به جشنواره تئاتر فجر امسال آمده است. این اثر یک نمایش فیزیکال است و خب لازمه تولید چنین اثری آن هم با بازیگران معلول! تمرین روی صحنه تئاتر است، اما متاسفانه از این امکان محروم بودیم. شاید باورتان نشود اما من و اعضای گروهم که ناتوانیهای جسمی، ذهنی و حرکتی دارند، تمام مدت در نمازخانه تمرین کردهایم؛ که البته در این رابطه هم چالشهایی داشتیم. با اینکه در نمازخانه تمرین میکردیم اما مدام به جهات مختلف به ما گیر میدادند و امکان تمرین را از ما سلب میکردند.
یعنی حتی چند روز مانده به جشنواره نیز اثرتان را روی صحنه و در سالن تمرین نکردید؟
ما تمام مدت در نمازخانه تمرین کردیم و چند روز آخر بود که درخواست سالن دادیم، اما امیدی هم نداشتیم. در نهایت با استاندار تماس گرفتیم و ایشان توانستند در شهر یزد سالنی را برای ما مهیا کنند. اما این همه ماجرا نیست. هر روز میگفتند این گروه بدون اجازه کار میکند و هر بار یکی از مسئولان سراغمان میآمد. بعد حراست ما را بیرون میکرد و تماسهایی گرفته میشد و دوباره تماس میگرفتیم و هماهنگیها انجام میشد و دوباره به ما اجازه تمرین میدادند. شما حساب کنید اثر من در جشنواره منطقهای برنده شد، اما اجرای جنرال من همان اجرای روز داوری بود! در حالی که اعضای گروه من افراد سالم و عادی نیستند. خوشبختانه این اتفاق قبل از اجرایمان در جشنواره تئاتر فجر رخ نداد و صحبتهایی شد و در نهایت چهار، پنج روز آخر به ما سالن دادند تا لااقل بتوانیم اجرای جنرالمان را در سالن داشته باشیم تا بچهها با فضا و وسائل آشنا شوند؛ به هرحال آنها افراد معمولی نیستند و کار با آنها دشوارییهایی دارد.
تا به اینجای کار از حمایتهای موجود در شهر یزد و بهزیسیتی منطقهتان گفتید؛ کمی از همکاریها و حمایتهای جشنواره بگویید.
آنچه که باعث نگرانی من والبته همه گروهها میشد بحث تعداد نفراتی بود که دبیرخانه جشنواره تعداد آنها را تعیین میکند. یعنی در رابطه با اینکه ما افرادی را با خود داشته باشیم، محدودیت وجود داشت که این مسئله گروه ما را دچار مشکلاتی کرده است.
جشنواره در رابطه با تعداد اعضای گروه چه سقفی را برای شما تعیین کرد؟
به ما گفتند تعداد اعضای گروه شما یازده نفر است و همین تعداد کافی است و برنامه بسته شده است! مطمئنا با اشراف بر اینکه اعضای گروهی که در بخش فراگیر جشنواره شرکت کرده، معلول هستند، این محدودیت درست نیست! من در گروهم با معلولانی ذهنی کار میکنم که حتی نمیتوانند لباس خودشان را به تنهایی بپوشند و حتما باید کسی به آنها کمک کند.
به نظر میرسد جشنواره تئاتر فجر پیش از افزودن بخش مهم و لازمی چون «فراگیر» باید امکانات لازم را برای گروههای معلول و ناتوان در نظر گیرد.
اینطور بگویم که ما را مانند باقی گروهها در نظر گرفتهاند با این تفاوت که اعضای آن گروهها افرادی سالم هستند که از ناتوانیهای جسمی و ذهنی رنج نمیبرند. بازیگری دارم که وضعیتش طوری است که حتما مادرش باید کارهایش را انجام دهد. این امکان را به ما ندادند تا مادر این بچه با گروه همراه شود. از طرفی بچه رویش نمیشود فرد دیگری کارهایش را انجام دهد. او مدام میگوید کاش مادرم باشد. او نمیتواند خودش به تنهایی حتی به دستشویی برود؛ با این حساب چطور میتواند کارهایش را خودش انجام دهد! به دلیل محدودیت در تعداد نفرات یکی از اعضای گروه باید این کارها را برایش انجام دهد. به نظرم یا اینکه محدودیت نفرات باید برداشته شود یا اینکه لااقل هر معلول باید اجازه داشتن یک همراه داشته باشد. مسئولان باید برای این مشکل چارهای بیاندیشند چون مسئلهای جدی است.
این کاستی در اجرای تهران شما را با چه مشکلاتی مواجه خواهد کرد؟
ما در روز اجرا مجبوریم افرادی را از تهران همراه داشته باشیم؛ تا لااقل فقط بتوانند در لباس عوض کردن بچهها کمکمان کنند. شما حساب کنید معلولان جسمیحرکتی، یا معلولان بینایی، ذهنهای سالمی دارند. اما من با معلولانی ذهنی کار میکنم که اگر ذهنم و حواسم پرت کار دیگری شود، آن بچه گم میشود و تمام. دیگر نمیتوان او را پیدا کرد؛ چون دچار معلولیت ذهنی است.
در نهایت برای رفع چنین معضلاتی چه تدبیری اندیشیدید؟
من مجبور شدهم اسم کارشناس گروه را به عنوان عوامل رد کنم، که بتوانم ایشان را همراه خودم داشته باشم تا لااقل حواسش به بچهها باشد. من در واقع مجبور شدهام از عوامل گروهم کم کنم که این اتفاق ضریب احتمال اتفاقات و حوادث را حین اجرا بالا خواهد برد. متاسفانه زمانی هم که در اینبارهها با مسئولان صحبت میکنیم یا وقت ندارند یا پاسخگویی را به زمان دیگر موکول میکنند.
کمی از نوع معلولیت بچهها و مدلهای رفتاری آنها بگویید. مثلا معلولان ذهنی بیشتر از چه مشکلاتی رنج میبرند؟
بزرگترین دغدغهای که در رابطه با معلولان ذهنی با آن درگیر هستیم، زود فراموش کردن آنهاست. مثلا اگر کاری انجام دهیم و دو روز بین انجامش فاصله بیفتد، آنها کل کار را فراموش خواهند کرد.
این معضل مطمئنا دشواریهای زیادی دربردارد. مثلا اگر تاریخ روز بازبینی جابجا شود یا برگزاری یک رویداد یا اجرا به تعویق بیفتد شما دچار چالش نمیشوید؟
مطمئنا این چالش همواره وجود دارد. مشکل اینجاست که این بچههای ناتوان ذهنی دوباره باید از اول برای اجرا آموزش ببیند؛ چون همانطور که گفتم همه چیز را در فاصله زمانی کوتاه فراموش میکنند. این مشکل همین اخیرا هم رخ داد. پس از برگزاری جشنواره تئاتر منطقهای که در آن حضور داشتیم هر بار با مسئولان برای اطلاع از تداوم برنامه جشنواره تماس میگرفتیم به ما میگفتند هنوز معلوم نیست بخشی برای تئاتر معلولان در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر امسال داشته باشیم و احتمال ایجاد چنین بخشی ضعیف است؛ چون سالهای قبل چنین بخشی نداشتهایم، لذا به شما اطلاع خواهیم داد. البته ما از دبیرخانه و دبیر جشنواره ممنونیم که بالاخره بخش «فراگیر» را به چهل و دومین جشنواره تئاتر فجر افزودند، اما در اینباره خیلی دیر به ما اطلاع داده شد که قرار است در رویداد امسال اجرا داشته باشیم. حدودا دو هفته قبل بود که به ما گفتند بخش «فراگیر» به جشنواره افزوده شده است. این اتفاق برای اهالی تئاتر معلولان اصلا خوشایند نیست و گروه ما هم دچار مشکلاتی شد چون بچهها همه چیز را فراموش کرده بودند و به اصطلاح کاملا ریست شده بودند. به هرحال طی این مدت مشکلات زیادی داشتیم که تمرین و بازسازی نمایش یکی از آنهاست. ما باید در مدت زمانی کوتاه مدام تمرین میکردیم و والدین بچهها از این موضوع ناراحت بودند که هر روز تمرین است و از طرفی معمول نیست اجرا داشته باشیم یا خیر! در نهایت زمانی که بچهها سر تمرین حاضر شدند کاملا صفرِ صفر و خالی بودند، از طرفی به دلیل حواشی رخ داده و گلایه خانوادهها مجبور شدم تمرینها را کم و محدود کنم. زمانی که مجدد با آنها تمرین کردم احساسم این بود تا آن لحظه با آنها اصلا تئاتر کار نکردهام و دوباره از اول شروع کردیم. حس میکردم تعدادی بازیگر آماتور آوردهام که از تئاتر و نمایشی که میخواستم هیچ چیز نمیدانستند.
عزیزانی که با چالش نابینایی درگیر هستند چه مشکلاتی دارند؟
بله یکی دیگر از ناتوانیهای بچهها مشکل بینایی است. ناتوانهای بینایی اگر در طول تمرین مسیری را حفظ کنند دیگر قادر به تغییر آن نیستند. اگر مکان عوض شود یا در میزانسنهای نمایش تغییر ایجاد کنیم آنها قادر به یادگیری دوباره نیستند و این اتفاق به سختی میافتد. آنها مسیرها را بدون دیدن و ذهنی حفظ میکنند و یک تغییر کوچک باعث میشود کل میزانسنها را فراموش کنند. چنین اتفاقاتی همه چیز را در ذهن آنها به هم میریزد. گاه نیز ممکن است منجر به حادثه و آسیبهایی شود، که یک بار این اتفاق افتاد. یادم هست با خانمی که ناتوان بینایی بود تئاتر کار میکردم. قرار بر این بود در سالنی بزرگ اجرا کنیم و تمرینها بر همین اساس بود، که بعد سالنی کوچک را در اختیار ما گذاشتند. این تغییر ممکن بود به آسیبدیدگی بازگیر بیانجامد چون او در آستانه سقوط از صحنه قرار گرفت. من حین اجرا دویدم و او را گرفتم. آنچه گفتم تنها گوشهای از مشکلات ماست؛ که البته برای من شیرین است چون این بچهها را دوست دارم.
با وجود اینکه کار کردن با بچههای معلول بسیار دشوار است آیا پیش آمده که بخواهید کار کردن با آنها را به کل رها کنید؟
بله کار کردن با این بچهها دشوار است، اما همانطور که گفتم آنها را دوست دارم و از آنها انرژی میگیرم. من زمانی به سراغ کار کردن در زمینه تئاتر معلولان رفتم که برادرم را تازه از دست داده بودم. آن زمان حال خیلی بدی داشتم و اینقدر از این بچهها انرژی مثبت گرفتم که تصمیم گرفتم در این عرصه بمانم.
و اما اصل ماجرا در جشنوارههایی چون فجر تنخواه و کمکهزینهای است که توسط دبیرخانه به شرکتکنندگان داده میشود. در اینباره بگویید. رقم مبلغ تنخواه گروه شما چقدر بوده است؟
باید بگویم کمکهایی که میگویید وجود نداشته! سالن را با همیاری استانداری یزد چند روزی در اختیارمان گذاشتند که دربارهاش توضیح دادم. یک ون هم در اختیارمان گذاشتند که ما را ببرد و بیاورد. در تهران هم قرار است از سوی جشنواره به ما جای خواب بدهند. ما پنجم در جشنواره تئاتر فجر اجرا داریم و به ما گفتهاند سوم به سمت تهران حرکت کنید. شب که برسیم، صبحش دکور میزنیم و یک روز بعد هم اجرا خواهیم داشت. و اینکه پس از اجرایی که داریم باید خیلی زود به شهرمان بازگردیم. بعد از اجرا مکان مربوطه را ترک میکنیم تا گروه دیگر جای ما را بگیرد؛ یعنی با این حساب امکان اینکه گروهها اجراهای یکدیگر را ببیند، وجود ندارد.
یعنی مبلغی به شما برای کمک هزینه داده نشده؟
خیر هیچ مبلغی تا امروز به من گروهم داده نشده و هر مبلغی که قرار است بدهند، پس از اجرایمان در جشنواره به ما تعلق میگیرد. تا پیش از این اتفاق خودم باید هزینه کنم و خب ما به معنای واقعی تهیهکننده و سرمایهگذار نداریم. تهیهکننده ما فردی است مثل خودم. زمانی هم که کم میآورد به او میگویم کنارت هستم و کمکت میکنم. اینطور نیست که اسپانسر قدری داشته باشیم و هرچه میخواهیم از او بخواهیم و انجامش دهد. تنها تلاش ما این است که از مقدار هزینهها کم کنیم.
اگر ناگفتهای هست دربارهاش صحبت کنید.
از شما و رسانهتان بابت این گفتگو ممنونم. تنها خواسته ما از مسئولان فرهنگی و دبیران جشنواره فجر و دیگر رویدادها این است که وضعیت ویژه افراد معلول را برای پرداختن به تئاتر معلولان در نظر بگیرند. این بچهها مستعد هستند و حقشان است در شرایط خوب تمرین کنند و از امکانات لازم برخوردار باشند.
گفتگو: وحید خانهساز