مهرداد کوروش نیا با اشاره به روایت رئالیستی فیلم آغوش باز، به تصویر کشیدن خشم، خیانت و دروغ را بخشی از روایت برای تکامل داستان دانست و گفت: آغوش باز روایت نسل‌های متفاوت است که هر کدام به شکلی با گره‌های زندگی مواجه می‌شوند.

به گزارش جارچی اخبار، مهرداد کوروش نیا، نویسنده فیلم سینمایی «آغوش باز»؛ در گفتگو با ایلنا گفت: من از نیمه‌های پروژه به گروه ساخت فیلم اضافه شدم. در آن مقطع زمانی یک روایت گسترده وجود داشت که ما باید به آن سامان می‌دادیم. در آن روایت گسترده شاهد ۴ داستان موازی بودیم که قرار بود در انتها تمامی این خطوط داستانی به یک نقطه ختم شوند.

کوروش نیا ادامه داد: در گام اول ۴ خط داستانی را به ۳ خط داستانی کاهش دادم و نحوه اتصال این خطوط داستانی را که همان پایان‌بندی فیلم بود، ترسیم کردیم.

وی افزود: در این شکل ساختاری و فرم، روابط انسانی و خانوادگی نیز شکل گرفت که حاصل آن را در یک مونتاژ موازی مشاهده کردید. این دستاورد نهایی فیلمنامه است که در قالب تصویر در مقابل دیدگان مخاطب قرار گرفت.

این نویسنده سینما توضیح داد: فیلمنامه آغوش باز در اصل ۳ زوج را به تصویر می‌کشد که هر کدام یادآور ضرب‌المثلی انسانی و ایرانی است. در قسمت نخست داستان ضرب‌المثل “ادب از که آموختی” بود. در قسمت دوم به شکلی یک انسان گرفتار امروزی و در قسمت سوم پیران و با تجربه‌های جامعه را به تصویر کشیدیم.

کوروش نیا در رابطه با جزئیات فیلمنامه «آغوش باز» گفت: شخصیت پردازی، داستان‌پردازی و ایجاد چالش متناسب، آن چیزی بوده که براساس ساختار به داستان ما سمت و سو داده و توانسته یک مجموعه منسجم به نام «آغوش باز» را بر پرده سینما به نمایش درآورد. در مجموع این روایت، ما چالشی را نیز خلق کرده‌ایم که کاراکترهای فیلم هر کدام به شکلی درگیر آن هستند و قصد دارند تا از این گرفتاری عبور کنند.

وی افزود: کاراکترهای کهنسال قصه نیز در این جا الگوهای رفتاری معیار هستند همان طور که ما در قصه گویی خود از کهن الگوها یاد می‌کنیم. گویا انسان‌های مسن‌تر بهتر می‌توانند به ما آموزش دهند که با مشکلات به چه شکلی کنار بیاییم.

کوروش‌نیا در رابطه با به تصویر کشیدن نسل‌های مختلف در قصه اظهار کرد: گویا این الگو از سوی پیران جامعه به ما ارائه می‌شود تا سختی‌ها را پشت سر بگذاریم. علاوه بر این، کودکان در روایت ما نماد نسل آینده هستند که به شکلی از دوران کودکی وارد این چالش‌ها می‌شوند. «آغوش باز» بر همین اساس سه نسل متفاوت را به تصویر می‌کشد که چگونه در ورطه مشکلات درگیر می‌شوند.

کوروش نیا در رابطه با یکی از مهم‌ترین سکانس‌های فیلم «آغوش باز» که تداعی کننده انتقام در روایت است، گفت: سکانس تخریب شیرینی فروشی از ابتدا در داستان با نظر آقای شعیبی بود و من صرفا در معماری این قسمت از داستان نقش داشتم. ما در داستان به مقدماتی نیاز داشتیم تا این سکانس منطقی و واقعی باشد که با تنظیم دیالوگ‌ها و برخورد متناسب کاراکترها به این نقطه رسیدیم. فرم، شکل و ساختار روایت نقشی اساسی در پیشبرد داستان داشت. ما در دل این قصه لطیف و احساسی مجبور بودیم خشم را نیز به تصویر بکشیم.

وی افزود: «آغوش باز» مفاهیمی دارد که ما بواسطه این مفاهیم خوب و بد می‌توانیم داستان را کامل کنیم. این مفاهیم شامل مقوله‌های خیانت، طمع، خشم، ایثار و محبت است.

نویسنده «آغوش باز» تصریح کرد: این موارد مفاهیم انسانی است که ما با آن‌ها زندگی می‌کنیم و جهان پیرامونی ما را شکل داده‌اند. حمله به شیرینی فروشی و یا شکستن موبایل و یا دروغ‌هایی که گفته می‌شود، فارغ از درست یا غلط بودن ریشه در خشم دارند که امروز در جامعه ما گسترش پیدا کرده است.

وی افزود: شاید نشان دادن این مسئله برای چنین فیلمی درشت باشد اما موضوع این است که در جهان پیرامون، و دنیای رئالیستی شاهد چنین مواردی هستیم. اگر این سکانس‌ها وجود نداشت، قطعا این سوال را از ما می‌پرسیدند که این فیلم چطور در جامعه‌ای ساخته شده که این همه خشم و خشونت در آن وجود دارد و شما هیچ اشاره‌ای به آن نمی‌کنید.

کوروش نیا ادامه داد: بنابراین این قصه یک پازل است که شاید برخی قطعه‌های آن به دور از اخلاق باشد اما برای تکمیل قصه رئالیستی خود باید در کنار هم قرار گیرند. سکانس فریاد و شکستن موبایل مورد نظر آقای شعیبی نبود اما با اصرار من در فیلم قرار گرفت تا داستان تکمیل و به واقعیت نزدیک شود. این وجهه انسانی تمام ماست که در فیلم «آغوش باز» به تصویر کشیده شد.