یکی از مولفه‌های مهم در بقا و حیات آیین‌های هر کشور بهره‌گیری از زبان هنر است. حال به مناسبت عید باستانی نوروز (یکی از مهمترین آیین‌های ایرانیان) که کلیت آن شکرگزاری به درگاه معبود برای نو شدن طبیعت است  محمدحسین ناصربخت نویسنده، کارگردان و تئاتر پژوه درگفتگویی ، از آیین‌های نمایشی مربوط به نوروز گفت.

به گزارش جارچی اخبار به نقل از ایلنا، یکی از کارهای مهم در جهت حفظ هویت و فرهنگ هر کشور توجه ویژه به مناسک و آیین‌هایی است که از گذشته باقی مانده‌اند و برای نسل‌های بعد میراث محسوب می‌شوند. خواه ناخواه وظیفه کشورها و ممالکتی که قدمت تاریخی بسیار دارند توجه بیشتر به این موضوع مهم است. تئاتر، موسیقی، نقاشی، خوشنویسی، نگارگری تنها برخی از هنرهایی هستند که ایرانی و وطنی محسوب می‌شوند و سده‌ها و هزاره‌هاست که وجود دارند و توجه به آن‌ها از اهم واجبات حوزه فرهنگ و هنر است.

اما در میان هنرهای مذکور،  نمایش یکی از باقدمت‌ترین هنرهاست که اتفاقا آیین‌هایی هم بر اساس آن تعریف و ابداع شده است. هنر نمایش در مناسبت‌های مختلف و در مقاطع مختلف تاریخی، همواره کاربردهای مهم داشته است. در میان مراسم باستانی هم نوروز یکی از با اهمیت‌ترین‌هاست. درگذشته پیش از فرا رسیدن عید نوروز که همزمان با آغاز بهار هر سال است، آیین‌ها و رویدادهایی نمایش‌‌گونه توسط مردم هر قوم و هر شهر و روستا اجرا می‌شده‌، که حال اغلب آن‌ها منسوخ شده و به ورطه فراموشی رفته‌اند.

حال با فرا رسیدن نوروز باستانی۱۴۰۳، پرداختن به این آیین‌های نمایشیِ مهم خالی از لطف نیست. در میان هنرمندان و اساتید عرصه تئاتر تنها برخی صرفا و به طور متمرکز آیین‌های نمایشی را مورد بررسی و پژوهش قرار داده‌اند و در این زمینه دست به نگارش کتب و تالیفاتی زده‌اند.

محمدحسین ناصربخت یکی از همین معدود هنرمندان است که از ابتدای حضورش در عرصه تئاتر همواره به نمایش ایرانی و آیین‌های نمایشی کشور به طور تخصصی توجه داشته است. این نویسنده، کارگردان و استاد دانشگاه که تا به امروز چندین ثر نمایشی را روی صحنه برده درباره آیین‌های نوروزی و اهمیت پرداختن به آن‌ها صحبت کرد.

در ابتدا از فعالیت‌های اخیرتان هم در حوزه تالیف و نگارش و هم تولید و اجرا بگویید

در سال گذشته ابتدا عرضه کتاب پژوهشی «کندوکاوی در مضحکه ایرانی نیمه‌ی اول سده چهاردهم خورشیدی» توسط انتشارات دانشگاه هنر را داشتم که ادامه‌ی پژوهش پیشین من دراین حوزه، «کنکاشی در احوال مجالس تقلید سده سیزدهم خورشیدی» بود، کتابی که قبلا توسط فرهنگستان هنر منتشر شده بود. سپس به همت نشر جوانه تماشا در استان البرز، زادگاه من، سه کتاب: «نجواهای عاشقانه/ ماه و پلنگ» مجموعه شعر، «پشت تابوت در مه» مجموعه داستان، «و طنازی به وقت مصیبت» مجموعه قطعات طنز در قامت نقل و نقد و نمایش منتشر شدند. این درحالی است که یک مجموعه نمایشنامه را در انتظار چاپ دارم و پژوهش «تئاتر میان دو انقلاب؛ تاریخ تحلیلی تئاتر ایران از آغاز تا سال ۱۵۳۱» را نیز برای انتشار آماده نموده‌ام.

همواره می‌شنویم که قدمت تاریخی هر کشور، گویای فرهنگ مردمان آن سرزمین است بر همین اساس به طور کلی آیین‌ها در فرهنگ و هنر ایران چه جایگاهی داشته و دارند؟ 

فهم فرهنگ و هنر ایران بدون توجه و شناخت آئین‌های ایرانی امکان‌پذیر نیست؛ آئین‌هایی که جزء لاینفک فرهنگ ایرانی هستند و خاستگاه، سرچشمه و محل عرضه هنر و ادب ایران زمین به شمار می‌آمده اند. می‌گویند آئین اسطوره بالفعل است و هنر و ادبیات ایرانی که مرهون قصص و اندیشه اساطیری است، بدون این آئین‌ها فرصت ظهور نمی‌یافته‌اند.

یکی از مهمترین آیین‌های ایرانی نوروز باستانی است. با توجه به پژوهش گسترده و تخصصی‌تان در حوزه هنر نمایش و مقوله فرهنگ، این رسم دیرینه در هنر نمایش ما چقدر نمود داشته است؟ 

آن قدر مهم است که وقتی قرار باشد از خاستگاه نمایش در ایران سخن بگوییم، چاره‌ای جز این نداریم که برای جستجوی کهن‌ترین رد پاهای نمایشگری به سراغ آئین‌هایی برویم که حول و حوش این عید باستانی شکل گرفته‌اند. مناسبتی که مراسم و جشن‌های مرتبط با آن فضایی آستانه‌ای برای عرضه هر نوع بدعت، هنرنمایی، چالش و نقد را فراهم می‌آوردند.

این آیین‌ها به طور عمده چه عناوینی دارند و دلیل اهمیت‌شان چیست؟ 

آئین‌هایی چون کوسه برنشین، کوسه‌گردی‌ها، انواع دسته‌روی‌ها و پیک‌های نوروزی، میر نوروزی و…. نوروز عید تغییر فصل و تحول طبیعت است، عید باروری و حیات که با زندگی مردمان گره خورده است و به همین سبب تجلیل و بزرگداشت آن از دیر باز امری بسیار طبیعی بوده است. از نظر مردم شکوه این جشن به هرترتیبی باعث برکت بوده است و از جمله برگزاری آئین‌ها و سنن نمایشی، باوری که همچنان نیز میان مردم رایج است و خواهد بود.

اگر بخواهیم آیین‌های نمایشی با محوریت نوروز را دسته‌بندی کنیم از چند مورد می‌توان نام برد؟ و حال کدام‌ها منسوخ شده یا به انزوا رفته اند

گروهی از این مراسم چون کوسه‌برنشین و انواع کوسه‌گردی‌ها که به آن‌ها اشاره کردم، معمولا در استقبال از بهار و به ویژه ازنیمه دوم اسفند ماه آغاز می‌شدند. این مراسم، اکنون با غلبه شهرنشینی و دراقلیت قرار گرفتن جوامع روستایی و عشایری دیگر به صورت طبیعی کمتر برگزار می‌شوند؛ و خب به طور کامل از میان نرفته‌اند. همچنین گاهی بازسازی آن‌ها را توسط گروه‌هایی از نمایشگران، که سعی بر حفظ حافظه ملی در جشنواره‌ها و مناسبت‌ها دارند، می‌توان مشاهده کرد. برخی چون پیک‌های نوروزی (مانند حاجی فیروز و نوروزی‌خوان‌ها) هنوز نیز در اواخر اسفندماه در کوچه و بازار مشاهده می‌شوند؛ هرچند که برخی از اجراگران آن چندان با اصول اجرایی و کارکردهای این دسته‌های پیام‌آور بهار آشنا نیستند. البته دراین حوزه نیز خوشبختانه برخی از نمایشگران حرفه‌ای دست به اقداماتی برای حفظ و احیاء این سنن نمایشی زده اند.

آیینی چون میر نورورزی چه؟ 

از برخی چون میر نوروزی، که نسبت به دیگر آیین‌ها از ساختاری قوام یافته و محکم‌تر برخوردار بوده و البته تدارک وسیع‌تر و حمایت صاحبان قدرت را برای برگزاری می‌خواسته‌اند، متاسفانه از حدود چهار دهه پیش کمتر گزارشی دریافت می‌شود. هرچند در این سال‌ها پژوهش‌هایی پیرامون آن صورت پذیرفته و تلاش‌هایی به ویژه از سوی هنرمندان کردستان، خراسان شمالی و استان مرکزی، برای بازسازی یا الهام از آن برای نمایش صحنه‌ای، انجام شده است.

از آیین‌های نمایشی گذشته کدام را زنده و پویا می‌بینید؟ 

برخی نیز چون برگزاری مراسم چهارشنبه سوری و سیزده بدر به سبب فضای کارناوانی و پرطراوت و چالش برانگیزشان که ضمنا بستری برای روی دادن بسیاری از پدیده‌های فرهنگی است، دیدو بازدیدها، سفره هفت‌سین، ، بازی‌ها و سرگرمی‌ها ی ویژه نوروز کارکرد اجتماعی همچنان پررنگی دارند و خوشبختانه زوال ناپذیر به نظر می‌رسند.

حال که به ارزش و اهمیت آیین میرنوروزی پی بردیم در اینباره بگویید که هنر نمایش امروزی چقدر می‌تواند برای زنده نگاه داشتن این گونه باستانی کاربرد داشته باشد؟ 

«میر نوروزی» یا «میر میرین» جشنی بهاری بوده که در ایام نوروز برگزار می‌شده است. بنا بر نوشته عبیدالله ایوبیان آغاز این مراسم در مهاباد اولین چهارشنبه آغاز سال بود، به این ترتیب که ابتدا امیر و حاکم منطقه یا ارباب روستا به شکلی داوطلبانه و موقت خود را خلع می‌نمود و شخصی (معمولا از فرودست‌ترین اقشار مردم) به عنوان جانشین و امیر بهاری تعیین می‌شد و با تشکیلاتی عریض و طویل، ایام نوروز به حکمرانی وی اختصاص می‌یافت؛ یعنی به شکلی آیینی فرصتی برای تخلیه روانی جامعه و به ویژه توده‌های مردم فراهم می‌آمد که طی آن می‌توانستند عقده گشایی کنند و عدالتی هرچند موقت را جاری سازند.

شخصیت‌های این آیین نمایشی چه کسانی بودند؟ 

تشکیلات امیر بهاری که این نمایش عظیم را در سرتاسر منطقه تحت فرمان وی اداره می‌نمودند، شامل فردی با عنوان گوپال زیوین (کوپال سیمین با گرزی نقره‌ای بر دوش، مامور ابلاغ فرمان‌های امیر که همواره پیشاپیش موکب وی حرکت می‌کرد)، کهن وزیر (پیری ژیر یا مرد عاقل، مشاور شوخ طبع و عاقل امیر)، وزیر دست راست (صادر کننده احکام معتدل و منطقی امیر)، وزیر دست چپ (صادرکننده فرمان‌های مسخره و عجیب امیر)، میرزا (دارنده مقام دبیری دستگاه)، وشکه رن (دلقکی با لباسی از پوست حیوانات و و زنگوله‌های فراوان و آینه که با حرکات و گفتار مضحک خویش دیگران را به خنده وا می‌داشت و آزاد بود که جز امیر با تمامی حاضران شوخی کند)، فراشان و خدمتگزاران، دسته خنجر زنان و جلادان سرخپوش، گروه موسیقی و آواز خوانان (که گاه به صورت جمعی و گاه در مشاعره می‌خواندند و از میان آن‌ها طی مسابقه‌ای بهترین خواننده انتخاب می‌شد) بود. امارت امیر بهاری تنها به این شرط به سقوط می‌نمود که امیر نوروزی بخندد، تلاشی که طبق سنت به ویژه در پایان ایام نوروز به اوج می‌رسید و معمولا امیر می‌کوشید تا در این زمان با پناه بردن به خانه یکی از بزرگان از تنبیه و مجازاتی سخت، که درپایان انتظارش را می‌کشید، بگریزد؛ مجازاتی که شکل نمادین هدیه قربانی مقدس در آئین‌های باستانی و به ویژه آئین شاه کشی است. چنانکه قبلا اشاره کردم تلاش‌هایی برای بازسازی موزه‌ای این آئین توسط نمایشگران مناطق کردستان، خراسان شمالی و استان مرکزی که آخرین مشاهدات اجرای آن توسط مردم نیز مربوط به همین مناطق هستند، برای اجرا در جشنواره‌هایی چون جشنواره نمایش‌های آئینی و سنتی انجام پذیرفته است. همچنین، تلاش‌هایی برای دراماتیزه کردن این آئین توسط برخی از نمایشنامه‌نویسان ایرانی، ازجمله دکترقطب الدین صادقی، انجام شده است.

آیا می‌توانیم بگوییم زندگی مدرن و سبک‌ها و سیاق‌های وارداتی روزی هنر نمایش ایرانی و آیین‌های آن را به انزوا خواهد راند؟ 

این وابسته به میزان همتی است که ما درمورد حفظ و احیای آئین‌ها وسنن و نمایش‌های ملی خود داریم. البته ایرانیان تاکنون، علیرغم مخاطرات فراوانی که در طول تاریخ پر تلاطم خود داشته‌اند، بخش بزرگی از این سنن، که در طراوت بخشیدن به جامعه کارآیی مثبتی داشته اند، را زنده نگه داشته اند؛ لیکن بخشی نیز از دست رفته و یا دیگر امکان برگزاری آن‌ها با توجه به تغییر ذائقه و سلیقه و باور مردمان امروز، به صورتی طبیعی، فراهم نیست؛ یا بهتر است بگوئیم لزوم و ضرورتی ندارند و بازسازی آن‌ها بیشتر کارکرد و جنبه‌ای موزه‌ای و مردم شناسانه خواهد داشت، که البته حتما باید صورت پذیرد.

با توجه به اینکه به بهار ۱۴۰۳ نزدیک هستیم، به نظرتان اداره کل هنرهای نمایشی چقدر باید مسیر را برای اجرای نمایش‌های اصیل ایرانی با موضوع نوروز هموار کند و گروه‌های برگزیده را در قالب برنامه‌های مدون در سالن‌های اصلی شهر روی صحنه ببرد؟ آنهم در ایام نوروز

انجام این مهم، به صورت اساسی، تنها وظیفه یک نهاد وسازمان نیست و همتی ملی می‌طلبد. همه سازمان‌های ذیربط، ازجمله اداره کل هنرهای نمایشی، شهرداری‌ها و به ویژه وزارت میراث فرهنگی و گردشگری، در راس این امور، باید همراهی کنند تا بنیاد و پژوهشکده‌ای برای حفظ، احیاء و گسترش آئین‌ها و سنن ایرانی و مراکزی مناسب برای اجراهای عمدتا میدانی آن‌ها پدید آورند که در تمامی ایام سال، و نه فقط مناسبت‌هایی چون ایام نوروز، فعال باشند.

نویسندگان امروزی‌تر تا چه حد باید هنر نمایش ایرانی را با نگارش آثاری در این قالب زنده نگه دارند؟ 

درکار هنر بایدی وجود ندارد و بی‌تردید هنرمندان علاقمند به فرهنگ و هنر ملی، خود، بدون سفارش و اجبار در این زمینه دست به خلاقیت خواهند زد. چنانکه تاکنون نیز بدون هیچ حمایتی این وظیفه را به جای آورده اند. فقط بد نیست که به خاطر این تلاش بی‌اجر و مزد به آن‌ها حداقل گاهی خسته نباشیدی هم بگوئیم و با بی‌مهری خود آزارشان ندهیم که به قول حافظ: «سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی/ که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی.»

اگر ناگفته‌ای هست درباره‌اش توضیح دهید

ناگفته فراوان است و فرصت کم، باقی بماند برای فرصت دیگر که: چو امکان خلودای دل درین فیروزه ایوان نیست/ مجال عیش فرصت‌دان به فیروزی و بهروزی. نوروزتان مبارک!