علی اکبر ثقفی با اشاره به اینکه سینمادارها نقش تعیین‌کننده‌ای در وضعیت اکران فیلم‌های سینمایی دارند ، تأکید کرد: سینمادارها با تمرکز بر سینمای کمدی به فیلم‌های اجتماعی اجازه دیده شدن، نمی‌دهند.

به گزارش جارچی اخبار، علی‌اکبر ثقفی (تهیه‌کننده سینما) که این روزها فیلم سینمایی «کوچه ژاپنی‌ها» به تهیه‌کنندگی او در سینماهای کشور در حال اکران است، در گفتگو با ایلنا، اظهار کرد: نه سینمادار حمایت می‌کند و نه هیچ کمکی به دیده شدن فیلم می‌شود. چند هفته است که فیلم اکران شده، قانون نمایش این است که هر سینما باید به صورت گردشی ۳ سانس به فیلم بدهد ولی برخی سینماها تنها یک سانس به «کوچه ژاپنی‌ها» اختصاص داده‌اند که همان یک سانس هم یا ساعت ۱۱ صبح است یا مربوط به ساعات ظهر است که طبیعتاً در گرمای تابستان در این ساعات کسی به سینما نمی‌رود.

ثقفی تصریح کرد: سینمادارها فقط برای اکران فیلم‌های کمدی انگیزه دارند که من آن‌ها را درک می‌کنم اما نباید همه سالن‌ها را به سینمای کمدی اختصاص داد، وقتی یک سینما دوازده سالن دارد می‌تواند حداقل یک سالن را به سینمای اجتماعی اختصاص دهد ولی متأسفانه وضعیتی را شاهد هستیم که سینمادارها سعی دارند همه سالن‌ها را و بهترین سانس‌ها را به سینمای کمدی اختصاص دهند و حتی وقتی ما به سینماها مواد تبلیغی می‌دهیم پوسترهای فیلم را در حاشیه سینما قرار می‌دهند و بهترین مکان برای دیده شدن را به پوستر فیلم‌های کمدی می‌دهند. در این بین سینمادارهای اندکی هستند که سینما را دوست دارند و از فیلم‌های متفاوت نیز حمایت می‌کنند اما این افراد استثنا هستند.

وی افزود: در شرایط حاضر پخش‌کننده‌ها هم نمی‌توانند از حقوق فیلم دفاع کنند و دست به اعتراض بزنند. پخش‌کننده‌ها بعد از اینکه فیلم را به سینما می‌دهند و برخورد سلیقه‌ای سینمادار را می‌بینند برای اینکه همکاری‌شان پایدار بماند و به پخش فیلم بعدی‌شان فکر می‌کنند، مجبور به مماشات با این رفتارهای سلیقه‌ای هستند و تنها نهادی که می‌تواند اقدامی در جهت بهبودی این وضعیت داشته باشد وزارت ارشاد است.

این تهیه‌کننده درباره وضعیت تبلیغات گفت: برای اینکه در سطح شهر بیلبورد داشته باشیم باید ۴-۵ میلیارد تومان هزینه کنیم که این رقم برای سینمای مستقل اصلاً منطق اقتصادی ندارد. تبلیغ در شبکه‌های ماهواره‌ای هم در صورتیکه ممنوعیتی برایش وجود نداشته باشد حداقل هفته‌ای ۳۰۰ میلیون تومان هزینه دارد و این مبلغ هم برای سرمایه‌گذار منطقی نیست و از طرفی کمترین تبلیغات که نصب پوستر و اقلام تبلیغی در سینماها است را هم سینمادارها با قرار دادن در مکان‌های نامناسب حذف می‌کنند و به همین صورت به راحتی فیلم‌های غیرکمدی در سینمای ما نابود می‌شوند. سانس‌هایی که در ساعات کم مخاطب به فیلم اختصاص داده‌اند هم دلیلی دیگری بر عدم فروش فیلم است.

وی افزود: با این شرایط دیگر امکان ساخته شدن فیلم‌هایی مثل «باشو غریبه کوچک»، «دونده»، «آب باد خاک» یا آثار عباس کیارستمی وجود ندارد و این فیلم‌ها در صورت ساخته شدن هم اصلاً دیده نمی‌شوند و فیلمسازان از این وضعیت سرخورده خواهند شد. امروز برخی از سینمادارها نگاه بسیار بد و منفی به فیلم‌های اجتماعی دارند و حتی به آثار اجتماعی بدردنخور می‌گویند و کمدی را خوب می‌دانند. وقتی سینمادارها قانون را رعایت نمی‌کنند و پخش‌کننده‌ها امکان مقابله ندارند وزارت ارشاد باید این وضعیت را کنترل کند، باید قانونی دقیق نوشته و اجرا شود و جلوی تخلف گرفته شود. «کوچه ژاپنی‌ها» مثل بسیاری از فیلم‌های غیر کمدی در این وضعیت سوخت و این روند نباید ادامه‌دار باشد.

این کارگردان در ادامه گفت: وزارت ارشاد و سینماشهر به تازگی گروهی به نام فرهنگ ایجاد کرده‌اند که بر اساس آن ۲۰ سالن در اختیار فیلم‌های اجتماعی بماند تا این سینما نابود نشوند. اگر این اتفاق رخ دهد و در این مقطع که به زودی شاهد دگردیسی در مدیریت خواهیم بود این گروه کار خود را آغاز کند، می‌تواند کمی نجات‌بخش باشد. متأسفانه بسیاری از وعده‌ها بی‌سرانجام بوده و حرف‌ها در مجالس و سمینارها همواره قشنگ بوده اما اکثریت آن‌ها اجرا نشده است. امروز سینمای اجتماعی به یک سینمای حاشیه‌ای تبدیل شده و این در حالی است که از دهه ۷۰ تا اواسط ۸۰ سینمای اجتماعی در صدر بود. من با سینمای کمدی یا فروش فیلم مخالف نیستم ولی اینکه کل سینما را به کمدی بدهیم قطعاً اتفاق خوبی نیست، همانطور که نمی‌توان از مردم انتظار داشت که فقط یک ورزش خاص مثل فوتبال را دنبال کنند یا فقط یک نوع کتاب نوشته شود و مردم فقط همان نوع را بخوانند.

تهیه‌کننده فیلم سینمایی «مردی که اسب شد» در ادامه گفت: متأسفانه مخاطب را در مواجهه با سینما اینگونه تربیت کرده‌ایم که کمتر فکر کند و نگاهش صرفاً تفریحی باشد. فیلمی مثل «کوچه ژاپنی‌ها» درباره عدالت اجتماعی صحبت می‌کند و با بررسی‌هایی که داشتم معمولاً همه مخاطبان راضی از سالن بیرون آمده‌اند در حالیکه بسیاری از کمدی‌های پرفروش نمی‌توانند رضایت مخاطبان خود را جلب کنند ولی همین نگاه تفریحی باعث شده که بیشتر فروش داشته باشند و این وضعیت باعث شده که خیلی از فیلمسازان سینمای اجتماعی که ژانر کمدی هیچوقت مورد علاقه آن‌ها نبوده سراغ سینمای کمدی بروند ولی حالشان از این وضعیت که مجبور به این کار شده‌اند خوب نیست. از طرفی فیلمسازانی مثل مسعود کیمیایی گوشه خانه نشسته‌اند و می‌دانند که اگر فیلمی بسازند هم محکوم به شکست هستند.

وی افزود: در شرایطی که یک فیلم کمدی بالای ۶۰۰ سالن دارد و یک فیلم اجتماعی نهایتاً ۶۰ سالن تک سانس دارد امیدی به حیات سینمای اجتماعی وجود ندارد و طبیعتاً این سینما به حاشیه می‌رود. همانطور که یک فیلمساز موظف به دریافت پروانه ساخت و پروانه نمایش است باید وزارت ارشاد هم خود را موظف بداند که برنامه‌ای جدی برای برقراری عدالت اکران داشته باشد و خانه سینما هم باید از قدرت صنفی خود استفاد کند و در راستای تغییر این وضعیت اقدامی داشته باشد تا دیگر شاهد فیلم‌سوزی نباشیم. سینماگران بهتر از هر کسی درک می‌کنند که نابود شدن یک فیلم چه معنایی دارد؛ اگر من بگویم تصادف کرده‌ام و ماشینم را از دست داده‌ام همه برای خسارتی که دیده‌ام ناراحت می‌شوند در حالیکه برای یک فیلم به اندازه ۱۰ ماشین هزینه شده است.

این تهیه‌کننده درباره نقش سینمادارها در دیده شدن آثار اجتماعی گفت: سینمای اجتماعی نمی‌تواند با سینمای کمدی رقابت کند در این شرایط سینمادار باید مخاطبی که فیلم را نمی‌شناسد هدایت کند اما امروز سینمادار به همان سلیقه عرف بسنده کرده و تلاشی برای معرفی دیگر فیلم‌ها ندارد. مدیران سینماها نسبت به شناخت فیلم‌های فرهنگی و اجتماعی خیلی بی تفاوت هستند. در زمان قدیم سینماهای خاصی مثل «عصر جدید» وجود داشت که فیلم‌های خاص اکران می‌کرد و همان باعث شد که موج نوی سینمای ایران شکل بگیرد. اگر امروز از یکی از مدیران سینما تعریف فیلم خوب را بپرسید آثار کمدی را مثال می‌زند و نگاهش فقط این است که کمدی می‌تواند فروش داشته باشد، در حالیکه این مدیران باید دوره ببینند و سینما را بشناسند و این شناخت باعث می‌شود که دغدغه فرهنگی هم بین مدیران سینماها وجود داشته باشد و سینمای اجتماعی اینگونه در جریان اکران جان می‌گیرد. در گذشته فیلمی مثل «طبیعت بی‌جان» اکران می‌شد و شش ماه در یک سینما بود و مخاطبی که این فیلم را می‌پسندید بالاخره آن را پیدا می‌کرد. امروز وضعیتی را شاهد هستیم که برخی سینمادارها تهیه‌کننده هم هستند و حتی دفتر پخش هم دارند قطعاً فیلم خود را در اولویت قرار می‌دهند و فیلم من اصلاً در اولویت نیست و توجهی به آن نمی‌شود و برای اینگونه فیلم‌ها هیچ بستری از سوی سینمادارها ایجاد نمی‌شود. به نظر من باید برای دیده شدن فیلم‌های فرهنگی و سینمای اجتماعی برنامه‌ریزی و قانون‌گذاری دقیقی در اکران وجود داشته باشد.

ثقفی درباره پیش‌بینی‌های صورت گرفته درباره فروش «کوچه ژاپنی‌ها» گفت: زمان ساخت فیلم با شیوع کرونا همراه بود، وقتی فیلم آماده شد همچنان کرونا وجود داشت و پس از آن هم یک سال مردم از سینما رفتن ترس داشتند و پس لرزه‌های کرونا یک سال بعد هم وجود داشت. برای بازگشت مردم به سینماها، آثار کمدی را اکران کردند و مخاطب به سینما برگشت اما متأسفانه اکران فیلم کمدی مبنا شد و دیگر فیلمهای اجتماعی به مرور به حاشیه رفت. در زمان ساخت «کوچه ژاپنی‌ها» چنین وضعیتی وجود نداشت و پیش‌بینی من این بود که در یک شرایط خوب این فیلم می‌تواند فروش قابل قبولی داشته باشد که متأسفانه امروز شرایط کاملاً متفاوت است. به هر حال در شرایط حاضر پس از دو سال صبر کردن هیچ راهی جز اکران نداشتیم.

این تهیه‌کننده در پایان درباره میزان ممیزی صورت گرفته بر فیلم «کوچه ژاپنی‌ها» اظهار کرد: یکی از دلایل عقب افتادن زمان اکران فیلم سانسور و ممیزی بود. به عنوان مثال صحنه‌هایی که بازیگر زن سیگار می‌کشید یکی از نمونه‌های سانسور بود که من نمی‌دانم اگر قرار است زنی در حال سیگار کشیدن در فیلم‌ها نبینیم، یک زن معتاد را باید چگونه نشان دهیم و جالب است همان کسی که به ما می‌گفت سیگار را حذف کن، روی میزش بسته سیگار بود. به نظر من مسائل اخلاقی باید باطنی باشد، سانسور و ممیزی وقتی زیاد باشد جواب عکس می‌دهد و ابتذال زیاد می‌شود و از طرفی تحت فشار قرار دادن هنرمند باعث سطحی‌نگری او می‌شود. من معتقد به رعایت خط قرمزها، مذهب و خانواده هستم ولی سختگیری‌ها بیشتر از این مسائل است همه چیز را درباره فیلم‌های اکران شده، سلیقه شورای نظارت تعیین می‌کند و به خاطر همین برخی مواقع با فیلم‌ها برخورد بهتری می‌شود و برخی شوراها سختگیر هستند و فیلم‌ها بیشتر دچار ممیزی می‌شوند. من بر این عقیده‌ام که هنر باید اخلاق را گسترش دهد ولی راه حل مقابله با بی‌اخلاقی سانسور نیست.