مهدی طالعی‌نیا نقاش و احیا‌کننده هنر «پرده‌کشی» و «نقاشی قهوه‌خانه‌ای» درباره نحوه پرداختن دانشگاه‌ها به هنر می‌گوید: بدون توجه به ریشه‌های باستانی هنر ایرانی می‌آیند و صرفا از هنر اروپا شروع می‌کنند. نتیجه این هنر زیر بته‌ای مدرنیزمی است که در ایران مد شده و خود صاحبان فن هم آن را نمی‌فهمند! دلیلش این است که برای انجام امور مطروحه، زیرساخت‌های مناسبی در دانشگاه‌ها نداریم. هر اتفاق مهم فرهنگی در دو محیط دانشگاه و کوچه و بازار اتفاق می‌افتد.

به گزارش جارچی اخبار به نقل از  ایلنا، در میان هنرهای ایرانی، تعدادی پس از ظهور اسلام و بروز آن در کشور پدید آمده‌اند؛ یا حداقل اینکه می‌توان گفت هنرهای ایرانی پس از آمدن اسلام به این سرزمین تکامل یافته‌اند. آن‌هایی هم که خیلی تلفیق‌پذیر نبوده‌اند مسیری جدید را بر اساس شرایط و تفکر مردم و هنرمندان هر عصر در پیش گرفته‌اند.

اگر به تاریخ نگاهی اجمالی داشته باشیم، در می‌یابیم که هنرهایی چون «خوشنویسی»، «نقاشی»، «نگارگری»،‌ «سفالگری» و البته «نقالی» و «پرده‌خوانی»، ایرانی هستند؛ که در مقطعی از تاریخ جامه‌ی اسلام به تن نموده و رشد و بالندگی بیشتری پیدا کرده‌اند. البته که دین و آیین و مذهب همواره بر هنر جهان در همه کشورها تاثیراتی داشته است؛ چرا که تعالی و معنویت مستقیم یا غیر مستقیم در کنار مسائل انسانی، یکی از مولفه‌های جدایی ناپذیر هنر ناب است.

اگر بخواهیم به نقش اسلام در هنرهای ایرانی بپردازیم، شاید کوتاه‌ترین مسیر این باشد که به آثار خلق شده توسط پیشنیان و قدما رجوع کنیم. به این ترتیب به نگاه ساده و روشن خواهیم رسید و می‌توانیم هنرها را بر اساس تاثیرات تاریخی لیست نماییم. کافی است وقایع و مناسبت‌های مهم اسلامی را در آثار هنرمندان ایرانی دوره‌های قبل جستجو کنیم. ماه «رمضان»، «محرم»، اعیادی چون «قربان» و «غدیر»، و البته وقایع روزهای «تاسوعا» و «عاشورا»، همچنین رشادت‌ها و ایثارگری‌های ائمه اطهار (علیهم‌السلام)، سوژه‌های بدیعی هستند که گاه توسط «نقاشان»، «کاتبان و ادبیان»، «نگارگران» و «نقاشان»، دستمایه قرار گرفته‌اند. اما در میان این هنرهای متعدد و جدی، «پرده کشی» و زیر مجموعه آن «نقاشی قهوه‌خانه‌ای»، هنرهایی گویا و روایت‌گر هستند؛ که البته در دهه‌های اخیر درباره‌اش کمتر شنیده‌ایم.

«نقاشی قهوه‌خانه‌ای» و پیش از آن «پرده‌کشی» را باید هنری روایت‌گر و حتی قصه‌گو تلقی کرد که با استناد به منابع مکتوب معتبر ادبی و دینی شکل گرفته و تکامل یافته‌اند. متاسفانه «نقاشی قهوه‌خانه‌ای» که بستری بسیار مناسب برای ارائه‌ی هنریِ روایت‌های تاریخی و دینی است؛ سالهاست به انزوا رفته است. موضوع عجیب اینکه هنرهایی که حدودا هم‌زمان با «نقاشی قهوه‌خانه‌ای» ابداع شده و به رشد و بالندگی رسیده‌اند مسیر بهتر و منظم‌تری را تا امروز پیموده‌اند.

در حال حاضر اغلب استادان اصیل «نقاشی قهوه‌خانه‌ای» را از دست داده‌ایم و هنرمندان معدودی از نسل‌های بعد این هنر را به طور جدی دنبال می‌کنند و سعی می‌کنند پرچم داران لایقی باشند.

مهدی طالعی‌نیا را می‌توان تنها هنرمند جدی و پرتلاش هنر نقاشی قهوه خانه‌ای دانست. او که بچه محله شاپور تهران است از بچگی با بازار و میدان گاه‌های قدیمی و نقاشی و پرده خوانی‌های قهوه خانه‌ای مانوس بوده است. حال که نقاشان قهوه خانه‌ای نسل‌های اول و دوم در قید حیات نیستند باید طالعی نیا را تنها بازمانده این هنر اصیل دانست.

مهدی طالعی نیا در گفتگویی، ضمن توضیح درباره فعالیت‌های اخیر خود، از اهمیت هنر نقاشی قهوه خانه‌ای و سنتی‌های مربوط به آن گفت.

شما از آن دسته هنرمندان هستید که همواره در طول سال فعالید. کمتر زمانی را می‌توان سراغ داشت که مشغول انجام کار یا پروژه‌ای نباشید. با این حساب از فعالیت‌های اخیرتان بگویید

یکی از فعالیت‌های اخیر ما طی یک ماه گذشته برگزاری ششمین «جشنواره نقالی غدیر» بود. در این رویداد پرده‌های عاشورایی علوی به مدت یک ماه در یکی از گالری‌های حوزه هنری تهران، بر پهنه دیوار نصب بوده است. برنامه دیگر ما که همزمان با «جشنواره نقالی غدیر» برگزار، نمایشگاه عاشورایی تلقیق هنر بود که به مدت یکی، دو هفته در گالری «تلفیق هنر» واقع در خیابان سهروردی تهران برگزار شد. همزمان با این اتفاقات من در گالری «وزه آرت» آلمان ورکشاپ نقاشی قهوه‌خانه‌ای داشتم. در ماه آینده هم با دانشگاه «تریسته» ایتالیا مذاکراتی خواهیم داشت تا انشاله ورکشاپی را در این مرکز آکادمیک برگزار کنیم. البته الان دانشگاه‌ها مرحله امتحانات میان ترم را دارند و دانشجویان در تعطیلات تابستانی هستند و مسئولان به صورت پاره وقت در دانشگاه حضور می‌یابند. به همین دلیل انجام مذاکره کمی به طول انجامیده است. امیداورم این مذاکره صورت بگیرد و نتیجه بخش باشد تا به این واسطه پرده‌های عاشورایی و نقالی را در ورکشاپ‌مان داشته باشیم. اگر امسال این فرصت دست ندهد، انجام آن انشالله سال دیگر حتمی و قطعی خواهد بود.

 آیا در حال حاضر  «پرده‌کشی» و «نقاشی قهوه‌خانه‌ای»، هنرهایی زنده محسوب می‌شوند؟ قضیه این است که این هنر با اینکه زیر مجموعه «نگارگری» است؛ و حتی نقطه تبلور آن محسوب می‌شود؛ اما با این حال خیلی کمتر به آن پرداخته شده است. از چند و چون احیای این هنرها بگویید.

بله نقاشی قهوه‌خانه‌ای به خصوص پرده‌کشی تا مقاطعی کاملا جز  هنرهای منسوخ شده، تلقی می‌شده‌اند. از سال نود و هفت پروژه احیای نقاشی قهوه‌خانه‌ای در پژوهشکده وزارت میراث فرهنگی آغاز شد. این کار در سال ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ کلید خورد. در سال نود و پنج بود که اولین پرده شاهنامه‌ای خلق شد. پشت‌بند این اتفاق پرده‌های علوی و عاشورایی رونمایی شدند. این اتفاقات به نوعی باعث احیاء هنرهای نقاشی قهوه‌خانه‌ای و پرده‌کشی شد.

چه شد که به سراغ چنین کار دشواری رفتید؟ پرداختن به هنرهای منسوخ به قصد احیای آنها کار راحتی نیست.

چند سال پیش آقای فراهانی در پژوهشکده میراث فرهنگی کار می‌کردند و پس از درگذشت ایشان برای اینکه جای‌شان خالی نباشد از بنده دعوت به عمل آوردند. و در ادامه من به مدت سه چهار سال در پژوهشکده میراث فرهنگی در خدمت وزاتخانه بودم. اتفاقا پروژه احیاء را در همین مقطع کلید زدیم.

در حال حاضر کدام استادان قدیمی این هنرها در قید حیات هستند؟ 

از اساتید قدیمی که در قید حیات هستند، می‌توانم از استاد جعفر لشگری نام ببرم که در سن نود و سالگی در یکی از روستاهای لاهیجان مقیم هستند و همچنان مشغول به کارند. از  دیگر استادان قدیمی شخص دیگری را در یاد ندارم که از او نام ببرم و همه آن‌ها فوت شده‌اند جز جعفر لشگری از قدیمی ها. چند سال پیش بود که استاد حبیب دزفولی فوت شد و پیش از او حسن اسماعیل‌زاده چهره در نقاب خاک کشید. قبل از ایشان هم محمد فراهانی و عباس بلوکی‌فر را داشته‌ایم که فوت شدند.

از اواخر دهه نود که «نقاشی قهوه‌خانه‌ای» و هنر «پرده‌کشی»احیا شده‌اند، چه اقداماتی برای تداوم و ارتقاء آن‌ها انجام شده؟ 

از سال نود و هفت تاکنون در این زمینه، پنجاه نمایشگاه داخلی و خارجی برگزار شده است. حتی کارهایی هم   در حرم مطهر رضوی، حرم مطهر امام حسین (علیه السلام) انجام شده که مورد بازید مسئولان قرار گرفته‌اند.

در حال حاضر می‌توانیم بگوییم  این هنرها، عملا احیا شده‌اند و وجود دارند؟

بله خوشبختانه این اتفاق افتاده و باید بگویم خوشبختانه این دو هنر امروز کاملا احیاء شده‌اند. احیای هنر پرده‌کشی یک نمونه بارز از پروژه‌های احیایی خوب در حوزه میراث فرهنگی است. این هنر نه تنها احیاء شده بلکه نمایشگاه‌های متعددی نیز داشته است. واقعا امروزه دیگر نمی‌توان گفت که این نقاشی منسوخ شده است.

منظور این است که آیا می‌توان گفت حال هنرمندان این عرصه‌های ایرانی و آیینی، در فضایی معمول (و نه مطلوب) به فعالیت مشغول هستند؟

موضوع این است که هنرمند کار خودش را انجام می‌دهد و تولید اثر دارد. او پژوهش می‌کند و کار می‌کند، ولی به مرحله و حوزه «پرزنت» که می‌رسد دچار مشکل می‌شود. مشکل‌ عدم وجود حمایت‌های لازم است. به هرحال ارگان‌ها، وزارتخانه‌ها و نهادهای دولتی، مانند وزارت میراث فرهنگی، وزارت ارشاد، وزارت امور خارجه، فرهنگستان هنر، حوزه هنری، سازمان تبلیغات اسلامی باید کارهای حمایتی را انجام دهند؛ تا هنرمند را «پرزنت» کرده باشند. متاسفانه عزیزان مسئول در نهادهای مذکور در این زمینه و در رابطه با معرفی پروژه‌ها، کم‌کاری می‌کنند.

منظورتان معرفی پروژه‌ها به رویدادها و نمایشگاه‌های خارجی است؟

بله. به طور مثال، چندین سال صحبت و تعامل وجود داشته تا پروژه‌ای به بخش هنرهای اسلامی موزه «لوور» معرفی شود، به این دلیل که هنر «پرده کشی» پانصد سال است کلید خورده و چهل سال است منسوخ شده بود. اما این اتفاق نیفتاده است. از زمان احیای نقاشی قهوه‌خانه‌ای و هنر پرده‌کشی تاکنون، ورژن‌هایی برای این هنر ساخته شده که در طول این پانصد سال وجود نداشته است!

مثال بزنید

می‌توانم از گونه‌های علوی، شاهنامه‌ای و ورژن بزمی و کودکانه نام ببرم که پیش از این آنها را نداشته‌ایم.

با این همه اتفاق خوب چرا نحوه حمایت‌ها دچار اشکال است

رشد اینگونه پروژه‌ها مقطعی است و آنطور که باید خبر ساز نمی‌شود و اصطلاحا سر و صدا نمی‌کند. علتش این است که مسئولان ما کم کاری می‌کنند و حواسشان به مسائل تبلیغاتی خودشان است؛ مثلا برگزاری نمایشگاه‌هایی که صرفا برای آنها رزومه پر کن است، یکی از همین موارد است. لذا به موارد و مسائل میراثی توجهی ندارند. به هر ترتیب پروژه احیا صورت گرفته و به زمان بیشتر و مدیریت بهتر مسئولان نیاز دارد.

اینگونه به نظر می‌رسد که «نقاشی قهوه‌خانه‌ای» و البته پرده‌کشی نسبت به هنری چون مینیاتور کمتر مورد توجه قرار گرفته است. برای مخاطبان بگویید که کلا تفاوت «نقاشی قهوه‌خانه‌ای» با هنرهایی چون «نگارگری» و «مینیاتور» در چه مواردی است؟

جنس نقاشی قهوه‌خانه‌ای با نگارگری مقداری تفاوت دارد. ما در تمام شاخه‌های هنری دو نوع محصول داریم. یکی محصولاتی هستند که با چیره دستی تولید می‌شوند و حامی آنها حاکمیت‌ها هستند. دسته دیگر آثاری هستند که اساس آنها خام دستی است.  در حوزه نگارگری می‌توان نگارگری درباری و حکومتی را نام برد که همه نگارگری‌ها در این بخش می‌گنجند. در این رابطه دوران صفوی، افشار، زند، قاجار و پهلوی و سپس جمهوری اسلامی را داشته‌ایم. این رویه قبل از این مقاطع تاریخی هم وجود داشته که می‌توان به دوران ایلخانیان، مغول و تیموریان اشاره کرد. این مدل نگارگری‌ها را نظام‌های حاکم حمایت می‌کرده‌اند. مثلا در دوره مغول «اولجایتو» می‌آید و رَبع رشیدی را می‌سازد و دستور می‌دهد که آثار نگارگری تولید شوند. در همه دوره‌ها این رویه را می‌بینیم. به همین دلیل هم هست که این نوع نگارگری «چیره دست» که مورد حمایت نظام‌ها بوده‌اند، دیده می‌شوند. این آثار مورد معامله و خرید و فروش قرار می‌گیرند و به آن‌ها بها داده می‌شود.

دسته دوم کدام‌ها هستند؟

اما یک مدل نگارگری هم داریم که که اساس آن خام دستی است. این حوزه را باید عامیانه و مردمی و اصطلاحا «پریمیتو» است و به نوعی ساده‌نگاری محسوب می‌شود. این همان نقاشی قهوه‌خانه‌ای و هنر پرده کشی است.

دلیل کم توجهی به این نوع آثار این بوده که منشاء مردمی و عامیانه بوده است؟ 

بله. متاسفانه نظام‌های حاکم هیچ‌گاه به این دسته از نگارگری‌های مردمی، توجهی نداشته‌اند! چون در حوزه عامیانه بوده، آنها را هنر تلقی نکرده و مورد حمایت قرار نداده‌اند. در دوره شاه اسماعیل است که این هنر ابداع می‌شود. در دوره ناصر الدین شاه است که نقاشی قهوه‌خانه تحریم می‌شود. در دوره پهلوی اول، رضا شاه این نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای را از بین می‌برد و پرده‌ها را پاره می‌کند. در دوره پهلوی دوم است که این هنر توسط فرح دیبا، مقداری مورد توجه قرار می‌گیرد. الان هم که این هنر به شکلی خیلی اساسی مورد توجه است و تولید محتواهایی هم وجود دارد. به هرحال احیایی انجام شده و هنر نقاشی قهوه‌‌خانه‌ای و پرده‌کشی بعد از پانصدسال حال حیات دارد. همانطور که پیش‌تر هم گفتم و نام بردم، در حال حاضر گونه‌هایی خلق می‌شوند که قبلا سابقه تولید نداشته‌اند.

طی احیای این هنر که آن را نگارگری مردمی تلقی می‌کنید، چه حمایت‌هایی وجود داشته است؟ 

باید بگویم این هنر را مردم حمایت می‌کنند. کاری که توسط مردم صورت بگیرد به دلیل‌ عدم وجود سرمایه کافی یا نبود اسپانسر، طبیعتا کمتر رشد می‌کند این یک مسئله بسیار بدیهی است. اصلا علت اصلی مهجور ماندن هنر نقاشی قهوه خانه‌ای همین موضوع است.

بدون وجود انجمنی رسمی و صنفی معتبر و بدون حمایت‌های ارگانی کارها را چگونه پیش برده‌اید؟

ما و برخی دیگر از دوستان، خودمان کارهای یک ارگان را به طور کامل انجام می‌دهیم. یعنی خودمان تولید می‌کنیم. حمایت‌ها توسط خودمان انجام می‌شود و خودمان هستیم که برای پروژه‌ها اسپانسر پیدا می‌کنیم. طی هفت سال گذشته (یعنی از سال نود و چهار و نود پنج تا امروز) کوچکترین حمایتی از ما نشده حتی یک ریال حمایت دولتی نداشته‌ایم. و می‌بینیم چه بودجه‌هایی برای هنرهایی که مورد حمایتهای دولتی هستند، هزینه می‌شود! چاپ و نصب بنرها در میدان‌هایی چون انقلاب و ولیعصر و دیگر مکان ها، و خلق و ایجاد دیوارنگاره‌ها با چنین بودجه‌هایی انجام می‌شوند. در مقابل به نقاشی قهوه‌خانه‌ای که هنری اصیل است توجه نمی‌شود! این موارد به شیوه و سیاست‌های نظام ارتباط دارد و هنرمند هیچ تقصیری ندارد. هنرمند کارش را انجام می‌دهد، اما مدیر توانایی درک زیباشناسانه این هنر را ندارد! به همین دلیل احتمالا حمایت نمی‌کند و اینگونه است که ارگان‌ها و وزارت خانه‌ها هم بی‌توجهی می‌کنند و اسپانسر نمی‌شوند.

 اصولا «نقاشی قهوه‌خانه‌ای» هنری  روایتگرتر است و درام و روایت‌گری و قصه همواره برای بشر جذاب بوده است

روایت‌گری مسئله‌ای نیست که به حوزه نقاشی قهوه‌خانه ارتباط داشته باشد. جغرافیای هنری ایران همواره هنرهایی را پوشش داده که روایت‌گر بوده‌اند. حتی سفالینه‌ها، دست‌بافته‌ها، گلیم‌ها، گبه، پته‌دوزیِ ما و همچنین نگارگری و نقاشی قهوه‌خانه‌ای ما، همگی روایت‌گر بوده‌اند؛ ولیکن کارکرد روایی نداشته‌اند. هنر پرده‌کشی رویکرد و کارکرد روایی دارد؛ یعنی اساسا برای روایت تهیه و تولید می‌شده و می‌شود. نگارگری ما هم به همین ترتیب است. در کتابهای مختلف و نسخ می‌بینم که برای تکمیل پروژه ادبیات، از تصاویر نگارگری بهره برده شده است. این رویه در ادوار تاریخی مغول، ایلخانی، تیموری، هرات، صفویه، افشار، زند، قاجار، پهلوی و البته جمهوری اسلامی وجود داشته. یعنی طی این دوران ما در کنار ادبیات همواره نگارگری را داشته‌ایم. موضوع این است که پرده‌کشی و نقاشی قهوه‌خانه صرفا با نیت روایت ساخته می‌شوند. به این منظور هنرمند پرده را نقاشی می‌کند بعد آن را در اختیار یک روایتگری به نام نقال قرار می‌دهد.

چه شد که هنر «پرده‌کشی» ابداع شد؟

هنر پرده‌کشی در زمان شاه‌اسماعیل و به توصیه او ابداع و ساخته می‌شود. پرده‌های عریض و طویل نقالی به دستور شاه اسماعیل و توسط هنرمندان خلق می‌شوند و در میادین جنگ باز می‌شوند. در ادامه یک روایت‌گر یا نقال از روی پرده‌ها برای رزمندگان و جنگجویان و سپاهیان نقالی می‌کرده است. با این کار سربازان تهیج می‌شده‌اند که به سمت جبهه‌های جنگ بروند. به این ترتیب است که هنر پرده کشی آغاز می‌شود و تا زمان قاجاریه تداوم می‌یابد.

و ماه محرم و واقعه کربلا و از جان‌گذشتگی امام حسین (علیه السلام) و یارانش در روزهای تاسوعا و عاشورا در این میان چگونه مورد توجه قرار گرفتند؟

در این مقطع تاریخی، فتحعلی شاه سفارش می‌دهد که یک پرده عریض و طویل بسازند که در ادامه آن را در تکیه دولت نمایش می‌دهند. این روال مدت‌ها ادامه داشته و این پرده که محتوای عاشورایی داشته، هرساله در تکیه دولت نصب و نمایش داده می‌شده و از روی آن نقالی و روایت‌گری می‌کرده اند. در ادامه این پرده کم کم از بین می‌رود.

مهمترین ویژگی «پرده‌کشی» را چه مورد یا مواردی می‌دانید؟

نکته بسیار حائز توجه این است که در بین تمام مکاتب نگارگری تنها مکتبی که فقط محتوای عاشورایی دارد نقاشی پرده‌کشی است که مربوط به پرده‌های نقالی است. باقی انواع نگاگری‌ها مذهبی، رزمی و بزمی بوده‌اند؛ یعنی هم شاهنامه و هم بزم‌های ایرانی و شاهانه. نوع مذهبی نگارگری هم به موضوعاتی چون زندگی گهربار امیرالمونین علی (علیه السلام)، زندگی حضرت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) و وقایع انسان ساز کربلا، می‌پردازد. اما در نقاشی پرده فقط به واقعه عاشورا پرداخته شده است. فقط پرده‌کشی بوده است که فقط عاشورایی بوده؛ این نشان می‌دهد توجه تام و تمام مردم به واقعه کربلا و عاشورا بوده.

آیا شما به عنوان پژوهشگر و هنرمندی امروزی پس از احیای این هنرها مولفه‌هایی را به آنها افزوده‌اید؟

ما در احیای هنر پرده کشی این تمرکز و پرداختن صرف به واقعه کربلا و عاشورا را ویژگی قرار دادیم و حال پس از پنج قرن برای آن ورژن‌های علوی هم ساخته‌ایم. این مدل پرده هرگز در طول تاریخ وجود نداشته است. ورژن‌های بزمی، شاهنامه‌ای و زنانه هم تا پیش از احیاء هرگز وجود نداشته است. ما ورژن کودکانه را هم داریم که کلا در طول تاریخ هرگز وجود نداشته است. در این زمینه ما روی قصه خاله سوسکه کار کرده‌ایم.

نقش دانشگاه‌ها و سیستم آموزشی و آکادمیک کشور در زنده نگاه داشتن هنر پرده کشی و قهوه خانه‌ای چیست؟ و چقدر در این زمینه با شما همکاری و تعامل وجود داشته؟

باید تاکید کنم که نقش دانشگاه‌ها محوری و اساسی است. در رابطه با بخش دوم سوال‌تان هم باید بگویم ما با دانشگاه هنر تهران مذاکره و جلسات و سخنرانی اینترنتی داشتیم. با دانشگاه فردوسی مشهد چندین جلسه داشتیم و در این راستا وبینارهایی هم برگزار شد. با دانشگاه سوره صحبت کرده‌ایم و هنوز کارها استارت نخورده است. بسیار مهم است که این هنر به عنوان یکی از گرایش‌های رشته نگارگری و حتی نقاشی ایرانی در دانشگاه‌ها مورد توجه قرار گیرد. اهمیت بسیار ویژه در این است که نقاش قهوه‌خانه‌ای و هنر پرده‌کشی تنها مکتب نگارگری ایران است که فی‌النفسه مدرن است. یعنی پارامترهای مدرنیته را در خودش دارد. فرمت جالب این هنر این است که با حفظ سنت‌ها قالب‌های مدرن را هم در بر می‌گیرد. دفرماسیون دارد، ژستوال قلم دارد. استریلیزاسیون دارد. خلاصه‌سازی دارد. و خب مینیمالیسم خاص خودش را هم دارد. می‌خواهم بگویم پرداختن‌ دانشگاه‌ها به این هنر، خیلی جای کار دارد؛ اما خب به دلیل سیاست زدگی و مافیاهایی درون دانشگاه‌ها و شرایط موجود، متاسفانه در این زمینه دغدغه‌ای وجود ندارد تا چنین گرایشی به دیگر رشته‌ها اضافه شود.

 البته که نمی‌توان در یک یا چند جمله به این مهم پرداخت،‌ اما به عنوان یک هنرمند و کارشناس دراینباره چه توضیحات و تمهیداتی دارید؟

اشکال بزرگ این است که می‌آیند کتاب تاریخ هنر اروپا را در دانشگاه‌ها تدریس می‌کنند! واقعا نمی‌دانم این ابتذال را باید از کجا مددخواهی کنیم! زمانی که آن‌ها می‌آیند و تاریخ هنر اروپا را بررسی می‌کنند به هنرهای سنتی خودشان پرداخته‌اند. آن‌ها به صدر مسیحیت می‌پردازند بعد به سراغ بیزانس، بوتیک، باروک، می‌روند تا به رنسانس برسند. اروپایی‌ها این جریانات و مکاتب را بررسی می‌کنند و بعد به سراغ رئالیسم و امپرسیونیسم، اکسپرسیونیسم، کوبیسم و غیره و ذالک می‌روند. اما شما چرا باید در ایران تاریخ هنر اروپا تدریس کنید؟!

منظورتان این است که باید در ابتدا به سراغ هنر ایرانی و تاریخ هنر کشور خودمان برویم.

ما در ایران که مهد فرهنگی و هنری دنیا و اولین پایگاه هنری دنیاست، باید از هنرهای سنتی خودمان شروع کنیم. یعنی باید دانشگاهی درست شود که اول نگارگری پیش از اسلام از هفت، هشت هزار سال پیش را توضیح دهد و بعد به زمان مانوی‌ها و مزدکی‌ها بپردازد. سپس به دوره هخامنشیان و ساسانی و اشکانی و سلوکی بپردازد. بعد باید بیاییم و نگارگری دوره سلجوقیان و اسلام را مورد بررسی قرار دهیم تا به ایلخانی و تیموری و هرات برسیم تا در نهایت این روال به جمهوری اسلامی ختم شود. در ابتدا این دوره‌هایی که گفتم باید اول در دانشگاه تدریس شود و تازه پس از آن است که باید تاریخ هنر جهان مطرح شود. در نهایت اینگونه است که بدون توجه به ریشه‌های باستانی هنر ایرانی می‌آیند و صرفا از هنر اروپا شروع می‌کنند. نتیجه این هنر زیر بته‌ای مدرنیزمی است که در ایران مد شده و خود صاحبان فن هم آن را نمی‌فهمند! دلیل همه این موارد این است که برای انجام امور مطروحه، زیرساخت‌های مناسبی در دانشگاه‌ها نداریم. هر اتفاق مهم فرهنگی در دو محیط دانشگاه و کوچه و بازار اتفاق می‌افتد.

کمی درباره جنبش نوقهوه‌خانه‌ای که خودتان مبدعش هستید، بگویید.

بله، ما امروزه برنامه‌ای ایجاد کرده‌ایم که جنبش نو قهوه‌خانه‌ای نام دارد، که در این رابطه سال گذشته در ایام محرم، موزه هنرهای معاصر پذیرای ما بود. ما در این جنبش گفتیم نقاشی قهوه‌خانه‌ای که حال ارائه می‌شود، فی نفسه مدرن است.

از فعالیت‌های این روزهای خودتان بگویید

من همیشه نمایشگاه دارم. همین الان هم که ایران نیستم و در آلمان و ایتالیا به سر می‌برم در ایران دو نمایشگاه همزمان داشتم. ولی گام بعدی ما معرفی این هنر ملی به عرصه‌های بین‌المللی است. ما الان با گالری «وزه آرت» آلمان و یکی دو گالری در هامبورگ صحبت کرده‌ایم. یک گالری هم هست که در نزدیکی شهر هامبورگ قرار دارد و با مسئولانش صحبت‌هایی انجام داده‌ایم. همچنین با دانشگاه «تریسته» ایتالیا مذاکراتی داشته‌ایم. به هرحال ما در حال انجام فعالیت‌های‌مان هستیم؛ منتهی این کارها جنبه ارگانی و وزارت‌خانه‌ای ندارد و به صورت فردی از سوی خودم انجام می‌شود. نمایشگاه‌های متعدد دیگری هم خواهیم داشت؛ همانطور که از سال ۱۳۹۷ تاکنون پنجاه نمایشگاه داخلی و خارجی داشته‌ایم. نمایشگاه‌های داخلی ما در موزه‌های خوب و معتبری چون موزه هنرهای معاصر، موزه سعدآباد، موزه کاخ گلستان، موزه دزفول، موزه ارومیه و موزه امام علی (علیه السلام) برگزار شده. نمایشگاه‌های خارجی را هم در قالب یک تور برگزار کردیم. این نمایشگاه‌ها در کشورهایی چون سوریه، عراق برگزار شده‌اند و تا مرز هیفا را پوشش داده‌اند. در ارمنستان، ترکیه، آرت فر ایتالیا هم نمایشگاه‌های خودمان را داشته‌ایم و همچنان داریم. حال اینکه چه برنامه‌هایی در آینده پیش آید الله اعلم. انشالله که پروژه‌های خارجی ما هم به خوبی کلید بخورند.

اگر ناگفته‌ای مانده درباره‌اش توضیح دهید.

در حال حاضر در صدد تهیه یک پرده درویشی با محتوای اروپایی هستیم. این محتوا می‌تواند ایتالیایی باشد در این زمینه صحبت‌هایی شده تا پرده نقالی هملت، اوتللو و پرده‌هایی با مضامینی از این دست را تهیه کنیم. قصدمان این است محتوایی را تهیه کنیم که مخاطب اروپایی هم آن را بخواهد و مشتری‌اش باشد. در پایان از شما و خبرگزاری‌تان بابت توجه به هنرهای اصیلی چون پرده‌کشی و نقاشی قهوه‌خانه‌ای ممنونم.