یادداشتی از دکتر حسن نجف وند –مدیر مسئول روزنامه مواجهه اقتصادی

در جامعه ای که فضای حاکم بر روابط اجتماعی میان گروه‌ها، قشرها، اقوام و فرهنگ‌ها به گونه‌ای پیش رفته است که در آن  دیگری به رسمیت شناخته نشده ، تحمل و مدارا در پایین ترین سطح قرار دارد و به صورت کاملا سازمان یافته ای شاهد فرهنگ پذیرش و تحمل همدیگر نیستیم ، هر روز می توان شاهد درگیری هایی بود که به دلیل پارک نامناسب یک خودرو ، ازدحام در یک واگن مترو ، شلوغ بودن صف نانوایی و یا مسائل پیش پا افتاده ای از این دست در سطح جامعه رخ می دهد .

اینکه چرا سطح تحمل مربیان فوتبالی ما در رقابت های فوتبال کشور پایین آمده است که همه چیز را گردن داور انداخته و مرتب در کنار خط به داوران زوم کرده و متمرکز بر اعتراض به قاضی میدان شوک منفی به بازیکنان داده و تیم ها عصبی می شوند ، اینکه چرا دانش آموز حال و حوصله شنیدن حرف معلم را ندارد ، اینکه چرا در یک مترو ، شهروندان نمی توانند ده دقیقه در کنار هم بی دردسر باشند تا به مقصد برسند ، اینکه چهار نفر نمی توانند در یک فضای عادی در صف نانوایی ها قرار گیرند و نوبت همدیگر را رعایت کنند ، اینکه یک مدیر کاسه صبرش از یک نقد رسانه ای خیلی زوود لبریز می شود و به سیم آخر می زند ، اینکه فرهنگ گفتگو و دیالوگ را حتی در سطح مجازی نداشته و همدیگر را نمی توانیم تحمل کنیم و دهها و صدها رفتار از این دست ، فقط نشان می دهد که خشونت کلامی و رفتاری و عصبانیت در جامعه ایرانی عریان شده و به بالاترین سطح خود رسیده است .

مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران هم اسفند ماه ۱۴۰۰ طرح «سنجش احساس خشم مردم ایران» را با حجم نمونه ۲۰۸۸ نفر از ساکنین مناطق شهری و روستایی به صورت تلفنی اجرا کرده است. نتایج این نظرسنجی نیز ، موید این نکته است که مردم ایرانی مردمی عصبی هستند و جامعه در یک شرایط کم تحمل قرار گرفته است .

در این نظرسنجی که نظرات افراد بالای ۱۸ سال در آن مورد سنجش قرار گرفته، ۳۳.۶ درصد از پاسخگویان اظهار کرده‌اند که به میزان زیاد یا کاملاً موافقند که «معمولاً زود از کوره در می‌روند»، ۱۵.۲ درصد گفته‌اند که اطرافیانشان آنان را فردی عصبانی می‌دانند، ۲۳.۴ درصد در زمان عصبانیت شروع به داد و فریاد می‌کنند، ۵.۱ درصد اقدام به پرتاب کردن یا شکستن اشیا می‌کنند، ۳.۶ درصد گفته‌اند هنگام عصبانیت طرف مقابل خود را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند، ۳۱.۴ درصد گفته‌اند در صورتی که دیگران رفتار خشمگین با آن‌ها داشته باشند، رفتار متقابل را در پیش می‌گیرند و همچنین ۱۱.۳ درصد اشاره کرده‌اند که احساس می‌کنند در همین لحظه از دست کسی یا چیزی عصبانی هستند.

جامعه ایرانی در مواجهه با شرایط سخت اقتصادی و دشواری های زندگی ، واقعیت این است شکننده شده است ، بین وضع اقتصادی و ناتوانی خانوارهای ایرانی در تامین معیشت و مشکلات روحی و روانی آنها یک ارتباط معنا داری وجود دارد ، بررسی وضع کشور در دو حوزه اقتصادی و روحی روانی حاکی از این نتیجه مهم است که بین این دو یک ارتباط کاملا ملموسی وجود دارد ، متاثر از وضع نامناسب اقتصادی ایران به علت تحریم ها و کرونا در یک بازه زمانی بین سالهای ۱۳۹۸تا ۱۴۰۰ آمارهای رسمی سیری افزایشی در زمینه آسیب های اجتماعی دارد به گونه ای که  در سال ۹۸  خشونت خانگی در ایران نسبت به سال ۹۷، ۲۶ درصد افزایش داشت به گونه ای که در پایان سال ۹۸  نرخ خشونت خانگی بر اساس آمارهای سازمان بهزیستی  حدود ۴۶ درصد گزارش شد .

مطابق با این آمار ، در آن مقطع  سازمان بهزیستی اعلام کرده بود  ۴۶ درصد از مردم رفتار پرخاشگرانه و خشونت‌آمیز در خانواده‌ها داشته اند و در خصوص رتبه‌بندی خشونت در کشور  ۶۰ درصد خشونت‌ها از نوع کلامی و روانی و ۴۰ درصد نیز اذیت و آزار جسمی و اقتصادی بوده است.

رئیس اورژانس اجتماعی کشور در سال ۹۹ در گفتگو با رادیو اعلام کرده بود : ” اقدام به خودکشی در سال ۹۸، تعداد ۶ هزار و ۸۴۳ مورد گزارش شده است. ”

در سال ۹۹ تعداد ۴۶هزار خشونت خانگی به سازمان بهزیستی گزارش شده بود و بالاخره در سال ۱۴۰۰ نیز مدیرکل دفتر معاینات بالینی سازمان پزشکی قانونی از بررسی حدود ۷۵هزار مورد انواع‌خشونت خانگی در سال ۱۴۰۰خبر داده و گفته بود : ”  آمار نزاع سال ۱۴۰۰ معادل ۳۷ درصد کل آمار معاینات بوده ، آمار خشونت خانگی شامل همسرآزاری و کودک آزاری نیز حدود ۷۵ هزار مورد در سال ۱۴۰۰ بوده است.”

بر اساس آمارهای رسمی سازمان پزشکی قانونی کشور ۶۰۰ هزار پرونده نزاع در سال ۱۴۰۰ در این سازمان بررسی شده است ،از این تعداد حدود ۴۰۰ هزار نفر مربوط به مردان بوده ،  دوسوم آمار مراجعات نزاع مربوط به مردان و یک سوم مربوط به زنان بوده است  است.

بر اساس گزارشات آمار رسمی از مرکز سوابق آماری میزان سرقت در کشور ایران در سالهای ۹۸ و ۹۹ به اوج خود در دهه ۹۰ رسید ، نکته قابل تامل در این زمینه این بود که بر اساس گزارش های رسمی رئیس پلیس آگاهی تهران در سال های مذکور تعداد سارقان و مجرمین بار اولی با سارقان سابقه دار به میزان برابری رسیده است ، در سه ماه آخر سال ۱۳۹۹ ۵۰ درصد از بازداشتیان در زمینه سرقت برای بار اول مرتکب چنین جرائمی شده بودند و این موضوع حاکی از شرایط سخت اقتصادی بود که بسیاری را برای تامین معیشت و رفع فشارهای اقتصادی در آن برهه به سرقت سوق داده بود.

آمارهای رسمی دقیقا حاکی از ارتباط معنا دار وضعیت اقتصادی ، تورم ، فشارهای اقتصادی با سرقت ، خشونت خاتگی و آسیب های اجتماعی است .

نرخ تورم در سال ۹۳ از ۱۷.۶ درصد در سال ۱۴۰۱ به ۴۷درصد  رسیده است  وبر اساس گزارش مرکز آمار ایران شمار سرقت‌ها در سال ۹۵ حدود ۳۴۳ هزار و ۴۲۵ فقره بوده که بنا به اعلام معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه در سال ۱۴۰۰شمار سرقت‌ها به حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار فقره رسیده است، این آمار افزایشی در سایر آسیب ها نظیر طلاق ، خشنونت خانگی ، خودکشی  نیز کاملا نمایان است و به نظر می‌رسد افزایش آسیب های اجتماعی  در ایران با رشد نرخ تورم و وضعیت نامناسب اقتصادی و در نتیجه عصبی شدن جامعه رابطه معنادار دارد.

براساس گزارش بانک مرکزی نرخ تورم در سال ۹۵ تک‌رقمی و ۹ درصد بوده است   و حالا مرکز آمار ایران نرخ تورم سال ۱۴۰۱ را ۴۷ درصد عنوان می کند ، در یک تشریح کاملا ساده  در بازه زمانی ۶ سال بین سالهای ۹۵ تا ۱۴۰۱ نرخ تورم  به بیش۵ برابر رسیده است.

ایران در حالی ایران یکی از ۱۰ کشور جهان با بیشترین نرخ تورم و یکی از هشت کشور جهان با بیشترین نرخ فلاکت است که دارای یک جامعه با آستانه پایین تحمل و مردمی عصبی است ، مولفه های زیادی به ما می گویند که این جامعه خشمگین و عصبی بخش عمده ای از عصبی شدنش متاثر از ضعیت نابسامانی است که در جامعه بدان گرفتار شده است ، توان خرید ندارد ، زیر خط فقر قرار دارد ، معیشتش ناچیز است ،  مادامی که نزدیک به ۶۰ درصد شاغلان کشور فاقد حمایت‌های بیمه‌ای هستند و بسیاری از کارگران و دیگر اقشار فرودست جامعه می‌گویند دیگر نان شب هم نداریم بخوریم و کسی هم به ما قرض نمی‌دهد ، میزان رشد ماهانه تورم برخی اقلام خوراکی مانند روغن تا حدود ۲۰۰ درصد افزایش پیدا می کند ، اجاره مسکن ۲۰۰ تا ۳۰۰ درصد افزایش پیدا می کند ، خط فقر به ۱۸ میلیون تومان می رسد اما ۹۰ درصد ایرانی ها درآمدشان بسیار ناچیز است ، افزایش بیش از پیش فقر مطلق در کنار فقر نسبی در ایران و کم شدن امید به زندگی در کنار آن رقم می خورد و در نتیجه جامعه طغیان کرده و عصبی می شود.